eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.8هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اسلام مچ گیر نیست ....حتی برای زناکار! 👤استاد ❌دور و ور هممون یه آدمای مچ گیر هستن که باید این رو دو بار ببینن :) 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#قسمت_اول داستان کمک امیرالمومنین علی علیع السلام «بسم رب الزهرا ‌سلام الله» دیشب گفتم داس
👆👆👆 آنچه که برای دیدنش به کانال تشریف اوردید داستان واقعی یک خانم و متوسل شدن به مولا علی ع ... چهار قسمت هست لطفا همه قسمتهای داستان را بخونید داستانی واقعی؛ آموزنده و زیبا. 🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸صوت شهید ابراهیم هادی پنج روز قبل از شهادت - که با دوستانش عهد شفاعت می بندد - برای اولین بار پس از ۳۵ سال این صوت پیدا شد و به خواهر شهید اهدا گردید. 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
نام مادرمان را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت: "سلام الله علیها" یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد حالا کسی که در زورخانه و حین ورزش اینگونه است،تصور کنید که در هیئت و موقع شنیدن مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها چه حالی پیدا می کند؟ 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
#پیام_ارسالی_اعضا 👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ببخشید تا خدا شما رو ببخشد 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 💢 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
داستان زندگیشون هی پیامها دادن هامون زیاد شد دیگه وقتهایی که تنها بودم یا تو تلگرام باهاش چت می کردم یا تلفنی .... ولی هر بار که باهاش حرف می زدم یه عذاب وجدانی هم می گرفتم ولی من هم چون از همسرم محبتی نمی دیدم به سمتش رفتم 😔 رابطه که چی بگم ..... اول بیشتر دردو دل بود و بعد دیگه واقعا به گناه کشیده شد چنان در گناه غرق شدم که خودم هم نفهمیدم چرا کارم به اینجا کشید .. دو ماه رابطه ما طول کشید کم کم داشت ماه رمضون می اومد منم عذاب وجدانم بیشتر می شد خدا را صدا می کردم کمک کنه ولی تا پیاماشو میدیدم بی خیال همه چی می شدم و در غرق ... می شدم تا اینکه شب اول ماه رمضان یه نوشته دیدم تو کانالتون که تقریبا دردو دل با شهید ابراهیم هادی بود ، نوشته اش منو جذب خودش کرد چندین بار اون نوشته را خوندم انگار داشتم تازه از خواب بیدار می شدم . خدایا من چکار کرده بودم منی که همه از من و از ایمانم تعریف می کردند حالا تو بوی تعفن گناه غرق بودم 😭 اومدم تو کانال شهید هیچ‌عکسی ازش نداشتم یه عکس تو کانال پیدا کردم و اشک می ریختم . شهید را قسمش دادم مثل یه برادر واقعی کمکم کنه . من راه گم کرده بودم ، یک کوته فکری و سادگی منو به این راه کشوند با خودم گفتم باید تمومش کنم که وسط این گریه ها دیدم پیامش اومد دنیا سرم آوار شده بود اول می خواستم جوابشو بدم بعدش گفتم نه باید از جایی توبه را شروع کنم من می خواستم توبه کنم ،شیطان دست بردارم نبود 👇👇👇
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#ارسالی_از_اعضا #قسمت_دوم داستان زندگیشون هی پیامها دادن هامون زیاد شد دیگه وقتهایی که تنها بودم
داستان زندگیشون پیاماشو پاک کردم و رفتم سر سجاده و نشستم زار زار گریه کردم گریه کردم و به خودم بد می گفتم اخه مشکل من اونقدر هم زیاد نبود چرا باهاش دردو دل می کردم؟....///////////// مگر دردو دل کردن من فایده ای برای زندگیم داشت ؟.... من داغون شدم منی که همیشه همه از پاکی من و دین و حیای من می گفتن با کارام و با حرفها و رفتارام چنین بی ابروریزی راه انداخته بودم می دونستم همسرم بدونه به قتلش می رسونه😭😭 بهش پیام دادم وگفتم فقط یه بار دیگه پیام بدی ......خودمو می کشم و قبل از خود کشی برای همسرم می نویسم برای چی خودکشی کردم فهمیدی لعنتی! دیگه اون روزش نه پیام داد ، نه من سمت گوشی رفتم شبش همسرم اومد و غذاشو دادم ورفتم سر سجاده و اینقدر اشک بدون صدا ریختم و می گفتم خدا منو ببخشه و اونو هم از سر راهم دور کنه 😭😭😭 شهید هادی را قسمش دادم می گفتم فکر کن من ناموست من خواهرت 😭 یه باردیگر زنده شو و بیا به دادم برس بعد از نماز صبح خوابیدم در خواب دیدم خانمی چادری برام آورد کادو پیچ بود نگاه کردم دیدم روی کاغذ کادو نوشته از طرف داداش شهیدت 😭😭😭 😭😭😭😭😭😭😭 نه همسرم چیزی نفهمید از فرداش رفتم یک چادر برای مهمونی تو خونه خریدم تمام رفتارامو عوض کردم با تمام مردهای نامحرم بسیار سر سنگین شدم ، و خط تلفنم را سوزوندم و به چند تا از خانمهای فامیل زنگ زدم و گفتم اون خطم دستم دیگه نیست و این خط جدیدمه وبهشون گفتم راضی نیستم خط من را به همسرانتون بدید برای همه شون اول هضم این حرفا و‌کارام سخت بود و باور نمی کردن ولی با مهمونی ماه رمضان ......‌... و‌ وقتی چادر به سر و کاملا حجابم کامل بود وحتی جوراب به پا داشتم برای همه این جا افتاد که من فثط برای همسرم هستم این به این آسونی که نوشتم نبود بسیاربه من سخت گذشت از خدا خواستم و‌بعد هم شهید داداشم شهید هادی کمک خواستم بعد از چند روز اون اقا منتقل شدن شهر دیگری وبه صورت معجزه ای ار ما دور شدند شهیدابراهیم تو برادرم هستی هر روز برات زیارت عاشورا می خونم داداش😭😭😭😭 گفتم تاعبرت برای بقیه که مثل من فکر می کنند باشه وقتی شما در کانال از محرم و نامحرم حرف می زدید من اصلا قبول نداشتم می گفتم اینکه امکان ندارد ولی فهمیدم خدا هرچیزی در قران فرموده همه اتفاق می افتد پس بایدرعایت کنیم الهی خیر ببینید برادر ان شاء الله شهید بشی پایان
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🍃🌷🍃🌺🍃🌷 🌷نماز شبو تو سه زمان می تونید بخونید: 1= بعد از نماز عشاء. 2= بعد از نیمه شب 3 =بعد از
پست نماز شب.👆👆👆 امشب نماز شبتون را هدیه کنید به خانوم نرحس خاتون نمی دونم چرا ولی حس می کنم دعاتون خواهند کرد پس از نماز شب امشب غافل نشوید التماس دعای فرج 🌸🍃 ♦️🌸🍃 🌸♦️🌸🍃
🌾🍃❣🌾🍃❣ ❣🌾🍃❣ 🍃❣ ﷽ بسم الله الرحمن الرحیم ﷽ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ الرضا ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ ♦️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ 💟ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَﯾﺎﺑﻘﯿﺔَ اﻟﻠﻪِورحمة الله وبرکاته 🍃❣ ❣🌾🍃❣ 🌾🍃❣🌾🍃❣
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🌸🌷🌸🌷 🌸🌷🌸🌷 🌷🌸🌷 🌸🌷 🌷 🌹 #دعای_عهد 🌹 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🌷 🌸 اَللّ
❣🌟❣🌟❣🌟❣ 💖حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) فرمودند: 💞صبح ها سعی کن این دعا «دعای عهد» را بخوانی چون در سرنوشت (عاقبت به خیری) دخالت دارد. 💢و ان شاء الله هر روز سوره یس را بخونیم و هدیه کنیم به حضرت زهرا سلام الله. ⏩ @shahid_hadi124
⭕️️ 💢متن خاطره: حسن تک فرزند بود و دانشجوی پتروشیمی، یک سال درس خواند و سال بعد توی رشته پزشکی قبول شد..😍 رفت جبهه و شهید شد. 🕊چون شهیدِ معرکه غسل وکفن با لباسِ خونی دفنش کردند. مادرش میگه: خودم پسرم رو گذاشتم توی قبر. وقتی می‌خواستم بذارمش توی قبر، دستم خورد به سینه‌اش ‌که پُر از خونِ لخته شده بود.😭 خواستم داد بزنم از این داغ، اما با خودم گفتم: اگه داد بزنی و این جوونایی‌ که بالایِ قبر ایستادند بترسند و نروند جبهه تا از دین دفاع کنند، جوابِ این گناه رو به خدا چی میدی⁉️ بغضم رو فرو خوردم. رو بردم کنارِ گوشِ پسرم و بهش گفتم: پسرم! منو به (س) برسون، (س) خودش مادرِ 😰 ؛ می‌دونه من چی کشیدم...😰 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
مداحی_آنلاین_بنی_فاطمه_تخریب_بقیع.mp3
3.03M
🔳 #سالروز_تخریب_بقیع 🌴گنبد ندارد ... 🌴نام و نشانی بر روی مرقد ندارد 🎤 #سیدمجید #بنی #فاطمه ⏯ #زمینه 👌فوق زیبا 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌹☘🌹☘🌹☘ 🔮قسمت سی و هفتم داستان #شهیدتورجی_زاده 🍇مصاحبه راوی:  نوار شماره 4 تبلیغات لشگر (14/9/6
🌹☘🌹☘🌹☘ ادامه داستان قسمت سی و هفتم از داستان 👇 💜چه پیامی برای مردم دارید ⁉️ 💜ما ساکن جبهه و اهل جبهه شده ایم . هر دفعه به عنوان مهمان به شهر شما وارد می شویم مسائلی را می بینیم که تذکرش لازم است ! اول اینکه مسئله حجاب را باید تذکر بدهم . که متأسفانه رعایت نمی شود . ❤️ما هر شهیدی که به خون می غلطد ، وصیتنامه اش را که می خوانیم مسئله حجاب را تذکر داده . 💚من از مسئولین می خواهم اگر واقعاً نمی توانند جلوی این مسائل را بگیرند ما خودمان بیاییم و جلوی این مسائل را بگیریم . 💙از آنهایی که عامل این مسائل هستند می خواهیم که از بازی کردن با خون شهیدان دست بردارند ... اینها باید حل شود و به لطف خدا این منکر از جامعه اسلامی بیرون رود . 💖به جوانهای شهرمان هم می گویم هرکس می خواهد عُرفای واقعی را ببیند باید بیایند در جبهه ، اینجا مرکز عرفان است . اینجا مرکز یقین واقعی است . 💚برادر تورجی علت حضور خود را در جبهه بفرمایید و تا چه زمانی در جبهه حضور خواهید داشت ⁉️ 💜نه تنها من بلکه همه دوستان نباید برای عملیات جبهه بیاییم . بلکه فقط برای انجام وظیفه و اطاعت از ولایت فقیه باید در جبهه حاضر شویم .👌 💛من بارها قصد داشتم برای چند امتحان باقی مانده سال آخر بروم اما از شهدا خجالت کشیدم .😔 💜من آن زمان که در عملیات والفجر 2 پس از چند روز تشنگی به آب رسیدم . از روی غفلت با دستانی آغشته به خون دوستانم آب خوردم . از آن زمان احساس عجیبی دارم .😔 💚من حس می کنم لحظه ای جدا شدن از جبهه ها دوری از خون شهداست . برای همین انشاءالله در اینجا می مانیم . 💖آرزوی ما هم شهادت و ملحق شدن به آن کاروان است . ...... 📕بر گرفته از کتاب 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd ☘🌹☘🌹☘
👌 ❗️ 🌺استاد علیرضا‌ پناهیان: ♦️🍃انسان موجود است که نمی‌تواند از تنهایی و غربت ذاتیش رهایی پیدا کند؛ خانواده و رفقا تا حدی می توانند این تنهایی و غربت را بر طرف کنند ولی غربت انسان هیچ گاه به طور کامل زائل نمی شود! 💖🍃خدا انسان را طوری که برطرف شود، از غربت و تنهایی گله نکنیم و آن را تقصیر این و آن نیندازیم! 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی شهید ابراهیم هادی با روایتگری همرزم شهیدآقای هرندی 🍀🍀🍀 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
🌟🍃🌟🍃🌟🍃 ❣خاطره ای از شهید عباس بابایی❣ خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از دانشکده را چنین تعریف کرده است:👇👇👇 💜«دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد. 💜او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم.😔 در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. ❤️او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم. 💜به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، 👌همین جا نماز را می‌خوانم. 💚 ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. 💙 در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم⁉️ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم⁉️ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد.😎 نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. 💖 ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی⁉️ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده.😍 💜گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. 💖ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست⁉️پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد.😍 💜 از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است.😍با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد.😎 💚 سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. 😎برای شما آرزوی موفقیت دارم. 💚 من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»🙏 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
❤️تکمیلی/کشتی‌گیر اوکراینی:آرزویم دیدن آقا سیدعلی خامنه‌ای است/عاشق شهید حججی هستم ♦️«المار نور علی‌اف» :مرجع تقلید من آقا سیدعلی خامنه‌ای است. ♦️من نیت کرده بودم که اگر این مدال طلا را کسب کنم با تصویر حضرت آقا به روی سکو بروم. ♦️به حق که نام آقا را چه لاتین و چه فارسی از هر طرف بنویسید آقا است. این نام برازنده مولای ما سید علی خامنه‌ای است؛"جانیم سنه قربان اولسون" (جانم فدای تو باشد). ♦️دیدار با آقا سیدعلی خامنه‌ای آرزوی من است؛ کاش روزی برسد که ایشان را ببینم. ♦️عاشق شهید حججی هستم و دوست دارم من هم همانند او باشم. ♦️ودر صفحه شخصی اش ،عکس شهید ابراهیم هادی را گذاشته 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم سرمو به جای گنبد روی خاک ها می ذارم خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا گنبد طلا کجا  قبرهای ویرونه کجا اون جا هرکی می پره طائر افلاکی می شه این جا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه اون جا خادما با زائر آقا مهربونن این جا زائرا رو از کنار قبرها می رونن 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
سلام اومدم چند خطی دردو دل و دل نوشته بنویسم و برم تا حالا شده که خیلی دلتون بگیره؟! چنان بگیره که توانتون را هم بگیره،؟! امروز من اونطوری شدم خیلی دلم گرفته حسابی دلم بارونه مادرم می گن هر وقت دل مومن بگیره حتما دل مهدی فاطمه (عج) گرفته که چنین حالتی برای مومن پدید می اد ودل اونم می گیره اما من که مومن نیستم ..😔 ولی امروز خیلی دلم گرفته دل گرفتنها هم با هم فرق داره گاهی فقط یک دل تنگی ساده!!! اما بعضی اوقات دل آدم اینقدر می گیره که باید فواره اشک بشه ولی اشک هم نمی آد... فقط دل تنگی دل تنگی .... دل تنگی.... واین قلب تو قفس سینه گرفتار اومده چی شده قلب من چرا این همه دلگیری و یه چیز دیگر..!!!*** تا حالا شده حس کنید که حضرت زهرا سلام الله الان دارند اشک می ریزند و یه حس این چنینی بیاد سراغتون با اینکه دنیای دل تنگیم ولی با تمام وجود این دل تنگی را دوست دارم چون منو به خدا می رسونه منو به فکر وا می داره فکر می کنم چکار کنم تا هم آروم بشم و هم خدا راضی باشه می رم سراغ خود خدا و خدارا با هزاران اسمی که می خوام نازش کنم صداش می زنم و همین صدا زدنها منو آرومم می کنه مثلا خداجونم خدای طلایی من رنگ اسمونی من گدیلیه خدا خدا صدامو می شنوی؟؟؟؟ و این صدا کردن ها هست و من و یا قلب که حالا خدا را خیلی نزدیک احساس می کنه اینقدر نزدیک که می تونه بغلش کنه .... خدا جونم بلاخره اومدی پیش من ممنونم خدای خودمی ها و............. شما هم خدارا اونطوری نازکردنی صداشون بزنید حتما حالتون خوب می شه خیلی التماس دعا