eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.8هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
- ناشناس.mp3
5.53M
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💕 کامل و گوش کنید😉 ▫️قسمت: ۲۲ ▫️زمان: حدود ۴۰دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ موضوع ؛ استفاده از ابزار احساسی برای ارتباط با جنس مخالف! ! چی میشه که زندگی ها به شکاک شدن طرفین بعد از ازدواج ختم میشه! ... ادامه‌دارد...💕 💢 👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب خوبم...♥️✋ قلبم‌ فقط براے حسـین‌بن فاطمه است.. مجنون کربلای حسـین بن فاطمه است.. این آتشی که در جـگرم شعله میکشد.. ازبرکت نگاه حسـین‌بن‌فاطمه است السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
⚡️خیر در آنچه خدا بخواهد ✍شاید داستان معجزه اذان ابراهیم هادی را شنیده باشید، او فرمانده نیروها بود، شاید دوست داشت خیلی زود ارتفاع آزاد شود و رزمندگان پیروز شوند، اما خدای ابراهیم چیز دیگری میخواست. *__ارتفاع آزاد نشد. ابراهیم اذان صبح گفت و با اذان او دلهای نیروهای دشمن متوجه خدا گردید. هجده نفر از آنها تسلیم شدند و ارتفاع آزاد و عملیات پیروز شد. آن ها بعد ها به سپاه اسلام پیوستند و همگی در راه خدا شهید شدند. اینجاست که باید به این کلام نورانی خدا بیشتر فکر کنیم:👇👇 "چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد." *[ نسا،19] بــرادرشـهـیـدم ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقام وجایگاه مبلغ غدیر پیش خداوند ✓ دغدغه مند غدیر طبق روایت پیامبراکرم مستجاب الدعوه است ✓‏تبلیغ غدیر و خرج اموال برای امیرالمومنین علیه السلام واجب است./استاد کاشانی 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
📷خداحافظ آدم حسابی ▪️محمد انصاری مدافع اسبق پرسپولیس و تیم ملی با انتشار پیامی، رسما از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. ▪️ محمد انصاری: امروز، دل به تقدیر خدای مهربان سپرده‌ام. با قلبی که این‌روزها دلتنگ‌تر و رنج‌دیده‌تر است، می‌خواهم با این مستطیل سبز عزیز و خاطره‌انگیز زندگی‌ام، خداحافظی کنم. قلب و روح من هرگز از این قاب سبز، جدا نخواهد شد. هرگز فریادهای پرشور و پرمهر هواداران تیمم را روی سکوها از یاد نخواهم برد. آن خاطره‌ها، ارزشمندترین دارایی عمر فوتبالی من هستند که تحمل بی‌مهری‌ها را آسان می‌کنند...
ارتباط موفق_44.mp3
11.78M
۴۴ 🔁 خروجی‌های محبتِ شما ؛ تعیین کننده‌ی ورودی‌های محبتی شماست! ❀ اگر تمایل دارید دایره‌ی جذبِ محبت‌تان افزایش یابد؛ ☜ باید دایره‌ی صدور محبت‌تان را بزرگ‌تر کنید. 🎤 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
اجر‌کسانی‌ است‌که‌ در‌ زندگی‌خود مدام‌ درحآل‌ درگیری‌ با‌ نفسند‌ و‌ زمانی‌که نفس‌سرکش‌خودرا آرام‌نمودند، خداوند‌ به‌ مزد این‌ جهاد‌ اکبـر، شهادت‌را روزی‌آن‌ها‌خواهد‌کرد... ... 🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 . پدر: حیدر تولد: 1349/1/7 شهادت: 1365/3/21 شهید ۱۶ ساله ای که نذر امام رضا بود او عاشق راستین پیرو امام خمینی (ره) بود... فروردین ۱۳۶۵ فرا رسیده او برای اعزام به جبهه، دوره‌ی اموزشی لازم را در پادگان نظامی بوشهر با موفقیت گذراند و پس از آموزش به مناطق جنگی اعزام شد. بهار چهره‌ی دلربای رضای عزیز را بیش از ۱۶ بار ندیده بود که ترکش خمپاره‌ی دشمن در تاریخ ۲۱ خردادماه ۱۳۶۵ دل او را، که مملو از عشق به حقیقت و راستی بود، خونین کرد و به سوی حضرت دوست پر کشید تا به همه بیاموزد که هفت شهر عشق را شهدا سریع طی کنند ✍همانگونه که امام فرمودند: "شهیدان از هفت شهر عشق گذشتند و ما در خم یک کوچه هم نیستیم. " 📅 ســـالـــروز شـــهـــادت 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و 🌼 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
قرار نیست بیاد!.mp3
7.08M
+ گفت چرا امام زمان تون نمیاد؟ _ گفتم قرار نیست بیاد! + گفت چی؟ پس منتظر چی هستید این همه سال؟ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __ قسمت پنجاه داستان #شهیدتورجی_زاده... 🌷 -- محمد بخوان راوی:
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __ قسمت پنجاه و یکم داستان ...🌷🕊 __ صبحگاه راوی: دکتر سید احمد نواب  از جلو نظام! بعد تا انتهای ستون آمد.معمولاً در صبحگاه آخر ستون می ایستادیم و بیشتر فرمانها را انجام نمی دادیم! اما این بار خود محمد با عصبانیت آمد. چند بار فرمان را داد. بعد هم کل گروهان حرکت کرد. دوباره آمد به سمت انتهای ستون. مشکل کار را فهمید. چند نفری در انتها بودند.نظم کل بچه ها را به هم ریخته بودند. عصبانی شد. پرچم را از یکی از بچه ها گرفت و چوب آن را درآورد! آمد انتهای ستون. حالا مَرد می خواست که فرمان را اجرا نکند. باز هم چند نفری بودند که شیطنت می کردند. با چوب به زمین می زد. البته به چند نفر هم خورد. بقیه حساب کار دستشان آمد.  بعد در محوطه ای که بیشتر آن گل و لای بود همه را سینه خیز بُرد. عجیب بود. بعد هم خودش خوابید و در آن شرایط سینه خیز رفت. بچه ها عاشق این رفتارهای او بودند. مثل خودشان بود. اگر فرمانی می داد خودش قبلاً آن را اجرا می کرد. در عملیات ها همیشه جلوتر از بچه ها بود. در یکی از عملیات ها شهید مرادیان که بی سیم چی محمد بود کمربند او را گرفته بود.داد می زد.کجا می ری!؟ یواش تر بگذار ما هم به تو برسیم! بعد از سینه خیز همه گروهان را جمع کرد. بعد شروع به صحبت کرد و گفت: بچه ها از دست شما ناراحتم! چرا کاری می کنید که مجبور به استفاده از ... تحمل شنیدن این حرفها را نداشتیم. رابطه محمد با بچه ها خیلی عاطفی بود. محمد بر دلهای ما فرماندهی می کرد. بعد مکثی کرد و نام چهار نفر را برد. گفت: اینها بمانند بقیه بروند! اینها همان هایی بودند که محمد با چوب زده بود. دوباره برگشت به سمت بچه ها و گفت: کسانی که با چوب زدم بمانند! همه ایستاده بودند. من هم جلو رفتم. گفت: تو چیکار داری. گفتم: خُب خودتون گفتید هر کی رو با چوب زدم بمونه. نگاهی به بچه ها کرد و گفت: من چهار نفر رو زدم. چرا همه وایسادین!  چوب را داد به من. هر چند من را نزده بود!گفتم: دستت را بیار بالا! کفت: من به دست کسی نزدم. گفتم: چیکار داری، دستت رو بیار بالا! دستش رو بالا آورد، سریع خم شدم و دستش را بوسیدم. در حالی که اشک در چشمان زیبایش حلقه زده بود. داد زد: بابا نکنید این کارها رو! من شما رو زدم، باید قصاص کنید! من آن دنیا هیچی ندارم که به شما بدهم و ... کل بچه ها در کنار او جمع شده بودند. می خواست حرف بزنه اما بچه ها نمی گذاشتند. همه می گفتند: تورجی جون دوستت داریم. تورجی جون دوستت داریم! محمد هم سریع به سمت چادرها حرکت کرد. بچه ها به دنبال او دویدند.همه شعار می دادند. محمد دوید. اما بی فایده بود. بچه ها به او رسیدند. همان جا ایستاد.برگشت و لبخند زد. همه دور او جمع شدیم. بچه ها هنوز شعار می دادند. چشمانش پر از اشک بود. محمد گفت: من هم شما را دوست دارم. بچه ها من را حلال کنید. بعد تک تک بچه ها در حالی که از شوق اشک می ریختند او را در آغوش گرفتند. من کمی عقب تر آنها را نگاه می کردم. زیباترین جلوه های انسانیت نمایان شده بود. خدا لعنت کند کسانی که جنگ ما را خشونت نامیدند. جنگ ما دفاع بود. دفاعی مقدس. ما زیباترین جلوه های پاکی و معنویت را در جنگ دیدیم.  خشونت آنجایی است که انسانهای مادی جهت کشورگشایی می جنگند. خشونت جنگهای آمریکاست. جنگهای جهانی است. ما در آن بیابان و در آن روز زیباترین صحنه های انسانیت را می دیدیم. ای کاش دوربین ها می توانستند این صحنه ها را ثبت کنند. ای کاش هنرمندان این صحنه زیبای انسانیت را به تصویر می کشیدند. چهره گل آلود بچه ها صفای درونی آنها را بیشتر کرده بود. تاریخ تکرار شده بود. آنچه که از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده بودیم به چشم می دیدیم. صحنه هایی که بچه ها از عشق بازی به وجود آوردند آیات قرآن را تداعی می کرد. آنگاه که خداوند به خاطر خلقت انسان به خود تبریک می گفتم ...... 📚 کتاب یازهرا 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ منو بدجوری شکست / تحقیرم کرد! ✘ اینهمه عاشقش بودم، یهو کشید کنار! ✘ خیلی وقته دیگه محلّم نمیذاره! ※ حالم اصلاً خوب نیست... 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
همسر شهید حججی: موقع پرو لباس مجلسی یواشکی بهم گفت: «هنوز ! تا بپسندی بر‌می‌گردم.» رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت. ✓*برای همه خریده بود جز خودش. گفت میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که گرفته است. ✓*ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟» گفت: «می‌خواستم گره تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.» 📚 کتاب سربلند ...🌷🕊 ...🤲🏻 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب خوبم...♥️✋ قلبم‌ فقط براے حسـین‌بن فاطمه است.. مجنون کربلای حسـین بن فاطمه است.. این آتشی که در جـگرم شعله میکشد.. ازبرکت نگاه حسـین‌بن‌فاطمه است السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
ابراهیم می‌گفت : دنیا همین است؛ تا آدم عاشقِ دنیاست و به این دنیا چسبیده، حال و روزش همین است. اما اگر انسان سرش را به سمتِ آسمان بالا بیاورد و کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگی‌اش عوض می‌شود و تازه معنی زندگی کردن را می‌فهمد. بــرادرشـهـیـدم ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مواظب باشیم را از دست ندهیم *__انصافا نسبت به غدیر کوتاهی کردیم حق غدیر اینی که میبینیم نیست تعابیری که برای غدیر شده برای هیچ مناسبت دینی نداریم ✔️حلقه وصل باشیم غدیر و اهمیت آن را نشر بدیم 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
ارتباط موفق_45.mp3
10.58M
۴۵ ☜ حسادت؛ یعنی من قبول دارم، کمتر از توام ! و ریشه‌ی این خودکم‌پنداری، ✘ خودناشناسی است! فقط و فقط کسی می‌تواند حسود نباشد، - و دیگران را - سعادتشان را - خوشبختی‌شان را چونان جان خویش بداند که؛ ✿ ثروتهای بالاترش را یافته باشد. 🔥حسادت، تا وقتی میهمان چرک قلبمان باشد؛ قدرت جذبی برایمان باقی نمی‌گذارد. 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
▫️ فرازی از وصیتنامه ی‌شهید؛ ✍صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشید که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی می‌ماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما در برابر غم ام الصائب خانوم زینب کبری سلام‌ الله علیها ،کوچک است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دل‌ها آرام می‌گیرد. ...🌷🕊 شادی روح پاکش صلوات 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖊در راه وظایفی که بر عهده ام گذاشته شده از ایثار جان گرفته و غیره هیچ دریغی ندارم... بخشی از ...🌷🕊 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله __ قسمت پنجاه و یکم داستان #شهیدتورجی_زاده ...🌷🕊 __ صبحگاه راو
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 بسم ربِّ زهـــرا سلام الله قسمت پنجاه و دوم داستان ...🌷 ازدواج راوی: خانواده شهید مرتب برای خانواده نامه می فرستاد. در این نامه ها همیشه به ما نصیحت می کرد. سفارشهای او بیشتر در مورد نماز و حجاب و ... بود. اما این بار یک جمله دیگر به نامه اش اضافه کرده بود. محمد از ما تقاضایی داشت! نوشته بود: اگر دختر خوب و مناسبی برای من پیدا کردید من حرفی برای ازدواج ندارم! به شرطی که مانع جبهه رفتن من نشود. من تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد و تا زمانی که ولی فقیه زمان بگوید در جبهه خواهم ماند. تکاپوی خانواده آغاز شد. همه به دنبال دختری مناسب برای محمد بودند. وقتی به مرخصی آمد با او صحبت کردم. گفتم: اگر ازدواج کنی باید حضورت را در جبهه کمتر کنی اما او قبول نکرد. بعد پرسیدم: راستی برای چی به فکر ازدواج افتادی؟! بی مقدمه گفت: به خاطر صحبتهای حاج آقای گردان. ایشان گفتند: نماز انسان متأهل هفتاد برابر مجرد است. یا اینکه برای رسیدن به کمال، انسان متأهل زودتر مسیر خودسازی را طی می کند و ... آن شب محمد برای ما چندین روایت در مورد ازدواج و ثواب آن خواند. بعد گفت: من هم از خدا خواستم اگر صلاح می داند من از این ثواب بهره مند شوم. در پایان آخرین نامه به او گفتم: محمد جبهه رفتن تو بس است. برگرد تا برادرت علی به جبهه برود. محمد در جواب ما نوشت: تا محمدبه علی تبدیل شود سالها طول می کشد. علی بماند و از لحاظ علمی خود را تقویت کند.   بعد ادامه داد: انقلاب ما جهت پیشرفت احتیاج به انسانهای عالم و در عین حال با تقوا دارد. من هم اگر روزگاری جنگ به پایان رسید و زنده ماندم تحصیلم را حتماً ادامه خواهم داد. تلاشهای خانواده برای پیدا کردن همسری مناسب برای محمد ادامه داشت. تا اینکه در آخرین سفر گفت: دیگر دنبال پیدا کردن همسر برای من نباشید! چند روز بعد هم خبر شهادت محمد را اعلام کردند. ...... 📚 کتاب یازهرا 💚 به کانال و بپیوندید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd