8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️_ بـــســـم الـلـه الــرحـــمــن الـرحــیــم _⚡️
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز میکنیم
🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَمُوسَیاَلرِضَا اَلمُرتَضی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان
وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ
#ســـلام_بـــرشــهــدا
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#التماس_دعا
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شنبه های ام البنینی🥀
❓شنبه های ام البنینی یعنی چی❓
°•مادر تو گفته ای الماس من
°•جان تو جان حسین عباس من
این که به نیت اهل بیت سفره میندازیم و نذر میکنیم و به واسطه این بزرگواران حاجت میگیریم میدونید دلیلش چیه؟🤔
دلیلش این که اهل بیت پیش خدا ابرو دارن🥲
وقتی مردم عراق برای خانم ام البنین نذر میکنن و حاجت هاشون رو میگیرن🙏🏻 باعث گسترش این سفره های ام البنینی در روز شنبه میشه
حالا چرا مردم عراق شنبه رو انتخاب کردن؟🤔
چون شنبه روز شروع هفته هست برکت یک هفته خودشون رو با واسطه قرار دادن مادر علمدار از خدا میگیرن🖤
این سفره ها الان نه تنها دیگه در کشور عراق🇮🇶یا ایران🇮🇷بلکه در کشور های افریقایی هم برپا شده👏🏻
حالا ریشه این شنبه ها از کجاست؟🧐
ازکربلا و درب ورودی باب العباس کربلا😓
خوبیه این سفره ها میدونید چیه؟
این که اصلا کار بزرگ و سختی نیست و حتی شما هم میتونید تنهایی برپاش کنید💪🏻با یه استکان چای☕یا یک جعبه خرما
یا حتی غذایی🥣که قرار برا جمع خانوادگی خودتون پخته بشه با نام مبارک خانم ام البنین بپزید.
حتی با یک دور تسبیح صلوات📿 میتونید رزق یک هفته خودتون رو از خانم ام البنین بگیرید و هر حاجتی که دارید به درب خانه مادر باب الحوائج برید😞و مبلغ شنبه های ام البنینی باشید🌷
#شنبه_های_ام_البنینی
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍پروردگارا!
کمکم کن گناه نکنم...
وابسته به دنیا نباشم...
چشم و گوش و اعضای بدنم،
در راه خودت خرج شود نه گناه و معصیت...
#شهید_مجتبی_امیری_دوماری...🌷🕊
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥در آخرالزمان خیلی ها میگن امام زمان دروغه!!!
💥فَاصبِر اِنَّ وَعدَ اللّهِ حَقُّ.
#امام_زمان #آخرالزمان
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
قلب سالم ۲_1.m4a
11.65M
#قلب_سالم۲
#قسمت_دوم 🌱
موضوع : فقر حقیقی 🍃
#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
وقتی درونت پاک باشد،
خدا چهرهات را گیرا میکند
این گیرایی از زیبایی و جوانی نیست
این گیرایی از نور ایمانی است که در ظاهر نمایان میشود..
#شهیدمحمدرضادهقانامیری...🌷🕊
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇵🇸✌️ رجزخوانی امروز کودک یمنی
به نام یمن و به نام دین
ما کار کفار را تمام میکنیم
مردم فلسطین، یمنیها خانواده شما هستند
در سختیها کنارتان هستیم...
.
#یمن
#فلسطین
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
🇵🇸✌️ رجزخوانی امروز کودک یمنی به نام یمن و به نام دین ما کار کفار را تمام میکنیم مردم فلسطین، یمن
.
شخصی در ایوان حرم #امام_رضا(ع) به محضر آیتالله العظمی بهجت(ره) رسید و پرسید
"از #ظهور چه خبر؟"؛
حضرت آیتالله العظمی #بهجت(ره) جواب دادند:
مراقب اوضاع #یمن باشید؛ جرقهای در یمن زده میشود که با ظهور ارتباط دارد و ما باید خودمان را برای ظهور آماده کنیم.
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شنیدنی اولین خادم زن ایرانی حرم حضرت عباس (ع) از بازدید سرزده حاج قاسم ...
حتما بشنویم.
به یاد #حاج_قاسم قدم برداریم ...
🌱 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_صلوات 🌱
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌸
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محروم و مشتاق
#رهبرانقلاب و #شهید_جمهور میگویند:
⁉️برای یک مسئول، زیارت #اربعین یا خدمت به مردم؟
💚 کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
● از آغاز زندگی مشترک بفرمائید؟
همسر شهید: از وقتی که زندگی را آغاز کردیم در همین مجتمع امام رضا(علیهالسلام) ساکن بودیم، همیشه به آقا مهدی میگفتم اسم امام رضا(علیهالسلام) هم مانند صحن سرای ایشان گیراست و حتی الان هم که به من میگویند بروید جای دیگری ساکن شوید که حیاط داشته باشد و بچهها بتوانند راحتتر بازی کنند، نمیتوانم از اینجا دل بکنم.
جالب اینجاست که ما از طبقه اول همین مجتمع به تدریج آمدیم تا طبقه ششم که آخرین طبقه ساختمان است و وقتی به آقا مهدی میگفتم بعد از این کجا میرویم، میگفتند که دفعه بعدی میرویم آسمان.
● رابطه شهید با فرزندانش چگونه بود؟
همسر شهید: آنقدر ولایتمدار بودند که دوست داشتند تعداد بچهها زیاد باشد، به فرزندآوری توصیه میکردند و میگفتند فرزندان سبب روزی میشود،
با اینکه خیلیها به ما میگفتند شرایط جامعه خوب نیست هزینهها بالاست و باید به فکر مشکلات بعدی باشید اما آقا مهدی به شدّت با این حرفها مخالفت میکردند.
#فرزندآوری
#شهیدمهدی_قاضی_خانی
#زندگینامه_شهیدمهدی_قاضی_خانی
اللهمعجللولیکالفرج
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
بسماللهالرحمنالرحیم ✍️ رمان #سپر_سرخ #قسمت_اول ◽از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم
✍️ رمان #سپر_سرخ
#قسمت_دوم
▫️ماشینها به سرعت از کنارم رد میشدند و انگار هیچکدام سراغ مسافر نبودند که خسته بهانه آوردم: «آخه شیفت دارم!» و او با حاضر جوابی پاپیچم شد: «خب شیفتاتو عوض کن.»
همیشه دلم میخواست محبتش را در آن شب غریب جبران کنم و حالا فرصتی دست دلم آمده بود تا حداقل برای مردم ایران کاری انجام دهم که سرانجام راضی به رفتن شدم.
▪️نورالهدی هم مثل همان روزهای دانشگاه وقتی نقشهای میکشید تا آخر ایستاده بود که دو دختر کوچکش را به مادرش سپرد و با همسرش تا فلّوجه آمد، دل پدر و مادرم را نرم کرد و همان شب مرا با خودشان به بغداد بردند.
از فلّوجه تا بغداد یک ساعت راه بود و از بغداد تا مرز ایران سه ساعت و در تمام طول این مسیر، نورالهدی از دوران آشناییمان در دانشگاه پزشکی بغداد برای همسرش ابوزینب میگفت.
▫️ابوزینب هنوز در حال و هوای جنگ و جهاد در هر فرصتی از خاطرات رفقای ایرانیاش در نبرد با داعش میگفت و بین هر خاطره سینه سپر میکرد: «ایران که به کمک ما نیازی نداره، ما خودمون دوست داشتیم یجوری جبران کنیم که داریم میریم!»
از دریای آنچه او دیده بود، قطرهای هم به نگاه من رسیده و دِینی به گردنم مانده بود که قدم در این مسیر نهاده بودم و در مرز ایران دیدم قیامت شده است.
▪️صدها خودروی حشدالشعبی با آمبولانس و بیل مکانیکی برای ورود به خوزستان صف کشیده و به گفته ابوزینب ساماندهی همه این نیروها در خوزستان با ابومهدی و حاجقاسم بود.
تنها سه سال از آزادی فلّوجه گذشته و یادم نرفته بود دو فرمانده قدرقدرتی که فلوجه را از دهان داعش بیرون کشیدند، ابومهدی و حاجقاسم بودند که حتی از شنیدن نامشان کام دلم شیرین میشد.
▫️ساعتی در مرز معطل ماندیم و وقتی وارد ایران شدیم دیدم خوزستان دریا شده و فوران آب زندگی مردم را با خودش برده است.
قرار ما شهر شادگان بود؛ جایی که خانهها تا کمر در آب فرو رفته بود، روستاها تخلیه شده و مردم در چادرها ساکن بودند.
▪️باید هر چه سریعتر کارمان را شروع میکردیم که همانجا کنار آمبولانسی در یک چادر کوچک، تمام امکانات درمانیمان را مستقر کردیم.
چند روز بیشتر از سیلاب خوزستان نگذشته و در همین چند روز، بیماری حریف کودکان شادگانی شده بود که تا شب فقط مشغول معاینه و نسخه پیچیدن بودیم.
▫️نزدیک نماز مغرب و عشاء، از کمر درد کف چادر دراز کشیدم و نورالهدی آخرین مادر و کودک را رهسپار کرد که صدای ابوزینب از پشت چادر بلند شد: «یاالله!»
من سریع از جا بلند شدم و نوالهدی به شوخی جواب داد: «مریضِ مرد نمیبینیم، نمیشه بیای تو!»
▪️ابوزینب وارد شد و مرا گوشه چادر دید که از خیر پاسخ به شیطنت همسرش گذشت و با مهربانی خبر داد: «یکی از موکبهای ایرانی برای شام دعوتمون کرده!» نورالهدی هم مثل من ضعف کرده بود که روپوش سفیدش را درآورد و با خنده پاسخ داد: «خدا خیرت بده! هلاک شدم از گشنگی!»
تا رسیدن به موکب باید از مسیرهای ساخته شده بین آب و گِل رد میشدیم و تمام حواسم به زیر قدمهایم بود که صدایی زنانه سرم را بالا آورد.
▫️دختری با چشمانی گریان و میکروفون به دست، نزدیک موکب ایستاده و پیرمردی مقابلش اصرار میکرد تا انگشتری را از او قبول کند.
من و نورالهدی متعجب مانده بودیم و ابوزینب لحظاتی پیش از موکب برگشته و از ماجرا مطلع بود که صورت سبزه و مهربانش از خنده پُر شد و رو به ما خبر داد: «این خانم خبرنگار شبکه العالمه. میخواست با حاجقاسم مصاحبه کنه، حاجی قبول نکرد! به جاش انگشترش رو داد به خادم موکب که بده به این خانم و از دلش دربیاره. حالا اینم انگشتر رو پس داده و میگه انگشتر نمیخوام، من به شبکه العالم قول مصاحبه با سردار سلیمانی رو دادم!» و سؤالی که در ذهن من بود، نورالهدی پرسید :«چرا مصاحبه نمیکنه؟»
▪️به سمت نورالهدی چرخید و در تمام این سالها حاج قاسم را با تمام وجود حس کرده بود که با لحنی محکم جواب داد :«تو حاجی رو نمیشناسی؟ از هر چی که بخواد بزرگش کنه، فرار میکنه!»
و هنوز کلامش به آخر نرسیده، اتومبیلی کنارمان توقف کرد و کسی صدا رساند :«دخترم میشه گریه نکنی؟ حالا بگو چی بگم!»
▫️نگاهم چرخید و باورم نمیشد سردار سلیمانی را میبینم که با متانت از ماشین پیاده شد و با لبخندی دلنشین به سمت خبرنگار رفت.
خانم خبرنگار هم به آنچه میخواست رسیده بود که هیجان زده به طرف سردار رفت و پاسخ داد :«هرچی درحق این مردم باید گفته بشه، بگید!»
▪️سردار سلیمانی مقابلش رسیده بود، دوربین و پروژکتور آماده فیلمبرداری شدند و حاج قاسم شروع به مصاحبه کرد.
در این سالها در عراق و فلّوجه از سردار سلیمانی زیاد شنیده و آنچه میدیدم فراتر از همه آنها بود که یک ژنرال نظامی با آنهمه قدرت و ابهت، دلِ دیدن اشک خبرنگاری را نداشت...
✍#فاطمه_ولی_نژاد
#ادامه_دارد