eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.9هزار ویدیو
114 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#شهیده_صدیقه_رودباری
💞قرار ازدواج و به جایی دیگر در آسمانها موکول شد.🎊💍 💟بعضی از بیمارای آسایشگاه طوری بودن که هیچ‌کس حتی طاقت دیدنشون رو نداشت، چه برسه به اینکه ازشون نگهداری کنه، ولی صدیقه می‌رفت اونا رو می‌شست و کاراشون رو انجام می‌داد و اصلاً هم از این کار ناراحت نمی‌شد. کلاً آدم پر دل و جرأتی بود، واسه همین هیچ وقت دنبال کارای کوچیک و راحت نمی‌رفت. همیشه آخر هفته‌ها یا تو آسایشگاه کهریزک پیداش می‌کردیم یا تو بیمارستان معلولین ذهنی نارمک. 💟آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که "اگر دستمان به تو برسد ،پوستت را از کاه پر می‌کنیم".خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می‌شود و صدیقه را صدا می کند و با خودش می‌برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتند ایشان بودند... تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می‌شود. 💟۲۸ مردادماه ۵۹، صدیقه، خسته از مداوای محروحین و پا به پای پاسداران دویدن، با دوستانش نشسته بود. بعد از سحری مختصری که خورده بود تا موقع افطار سخت مشغول به کار بود. دختر دیگری(از نفوذیهای ضدانقلاب) وارد شد؛ چند دقیقه‌ای بیشتر نشد که به بهانه‌ای، اسلحه صدیقه را برداشت و مستقیم گلوله‌ای به سینه‌اش شلیک کرد. صدیقه‌ی ۱۸ ساله، سه ساعت بیشتر زنده نماند و... 💟ساعاتی پس از صدیقه ؛ محمود با چهره‌ای غمگین به جمع سپاهیان آمد و خبر شهادت او را اعلام کرد و گفت: بچه‌ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت. شاید خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود... حدود ۲ ماه بعد در ۱۴ مهر به شهادت رسید تا عقدشان در دنیایی دیگر و در آسمانها بسته شود... ❣(شادی روح شهدا )❣
♥️ و ️ ♥️ ( دو شهیدی که عقدشان در آسمان بسته شد ) 🌸🍃🌸🍃🌸 صدیقه دوشادوش پاسداران بانه فعالیت می کرد در حالی که هیچ گاه اظهار خستگی نکرد... ♦️در سپاه بانه مسئول آموزش اسلحه به خانومها بود.آنقدر فعال بود که یکی دوبار منافقین برایش پیغام فرستادند که "اگر دستمان به تو بیفتد ،پوستت را از کاه پر می کنیم".خواهرش در ان روزها خواب دیده بود که اقایی نورانی وارد جمع می شود و صدیقه را صدا می کند وبا خودش می برد .از حاضرین سوال کرده بودند که این آقا چه کسی بود که گفتمد ایشان امام زمان بودند..تعبیر این خواب را که پرسیدند گفتند این دختر سربازی اش در راه اسلام قبول می شود... ♦️در روزهای حضورش در سپاه بانه، فرمانده اطلاعات سپاه بانه ،شهید محمود خادمی کم کم به او علاقه مند شد.محمود که قبل از آن در جواب به دوستانش که پرسیده بودند که "چرا ازدواج نمی کنی؟"گفته بود:"هنوز همسری را که می خواهم برای خودم انتخاب کنم پیدا نکرده ام .من کسی را می خواهم که پا به پای من در تمام فراز ونشیب ها ،حتی در جنگ با دشمن هم رزم من باشد ومرا در راه خدا یاری دهد..." ♦️ولی محمود بعد از آشنایی با صدیقه رودباری تصمیم خود را گرفت وهمسر آینده خود را انتخاب کرد... ♦️28 مرداد سال 59، روزی بود که صدیقه ودوستانش خسته از مداوای مجروحین ودر حالی که پا به پای پاسداران دویده بودند،در اتاقی دور هم نشسته واستراحت می کردند.در همین هنگام دختری وارد جمع 3 نفره شان شد.صدیقه او را می شناخت.گاهی او را در کتابخانه دیده بود.آن دختر به بهانه ای اسلحه صدیقه را برداشت ومستقیم گلوله ای به سینه اش شلیک کرد.پاسداران با شنیدن صدای شلیک گلوله به سرعت به سمت اتاق دویدند.محمود خادمی خود پیکر نیمه جان صدیقه را به بیمارستان رساند.او بیشتر از 3 ساعت زنده نماند و بالاخره به آرزوی خود که شهادت بود رسید. ♦️پس از چند ساعت که از ان اتفاق دلخراش می گذشت،محمود با چهره ای غمگین وبرافروخته به جمع سپاهیان برگشت وبا حالت خاصی خبر شهادت او را اعلام کرد ودر آن جمع اظهار داشت"بچه ها من هم دیگه عمری نخواهم داشت.شاید خواست خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود..." ♦️حدود 2 ماه بعد،در 14 مهر سال 59 ،محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه در حالی که داوطلب شده بود که دوست بیمارشان را به بیمارستان برساند،ماشینش توسط ضد انقلاب مورد حمله قرار گرفت .او تا اخرین گلوله خود مقاومت کرد.افراد مهاجم، غافل از این که او راننده ماشین نیست ،بلکه محمود خادمی فرمانده اطلاعات سپاه بانه است،پس از به شهادت رساندن وی برای خاموش کردن آتش خشم وکینه خود،قسمتی از صورت او رانیز با شلیک گلوله های تخم مرغی از بین بردند.وبه این ترتیب بود که محمود خادمی نیز پس از 2 ماه جدایی از صدیقه به او پیوست تا همانطور که خود گفته بود"عقدشان در دنیایی دیگر ودر آسمانها بسته شود..."