#روایٺــ_عِـشق ✒️
در سال 1376 در دانشکده🏢 افسری امام حسین (علیهالسلام) خدمت مقام معظم #رهبری رسیدیم.همه نیروها 👥در میدان صبحگاه در گروهان های خود #مستقر شدند. بعد از قرار گرفتن حضرت آقا 💞در جایگاه، به دستور ایشان همه نیروها جلوی جایگاه آمدند. 💂همه هجوم آوردیم که به حضرت آقا #نزدیکتر باشیم؛ رهبری شروع به سخنرانی 🎤کرد. شهید مجیری بلند شد و گفت: آقا من میخواهم دو تا #مطلب خدمتتون بگم‼️ حضرت آقا گفتند: بگو #عزیزم؛ چه چیزی میخوایی بگی؟☺️ عبدالرضا گفت: آقا دو تا #درخواست دارم؛ اوّل اینکه دوست داریم تشریف بیارید دانشکده🏢 ما در #اصفهان و دوّم اینکه دعا کنید من شــ🌷ـهید بشوم!با این صحبت بین همه نیروها #ولوله افتاد و همه میگفتند آقا برای ما دعــا 📿کن. رهبری گفتند: یعنی همتون می خوایید #شهید بشوید؟ همه نیروها گفتند؛ بله 😇؛ حضرت آقا گفتند همتون شهید بشوید سپاه چیکار کنه پس؟! #سپاه نیرو می خواد! و بعد گفتند دستان✋ تون را بلند کنید و #دعا کردند:
پروردگار❣ مرگ ما را #شهادت درراه خودت قرار بده.🕊
✍ به روایت همرزم شهید
#شهید_عبدالرضا_مجیری🌷
🌸🍃 @shahid_hadi124
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸
#مطلب
اقدام زیبای یک نانوا در خنج🌹
🔹️مسئولان یک نانوایی در شهر خنج نام شهید "ابراهیم هادی" از شهدای جنگ تحمیلی را برای نانوایی خود انتخاب کرده و بر سردرب مغازه نصب کردند.
🔹مسئول این نانوایی هدف از این اقدام را علاقه خود به شهید ابراهیم هادی و پاسداشت خون شهدا عنوان کردند.
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
#مطلب
مصاحبه با بانوی ارمنستانی از عاشقان شهید🌹
✨در روزهای نمایشگاه کتاب، با خانمی اهل ارمنستان روبهرو شدیم که فارسی سخن میگفت و در غرفه نشر «شهید ابراهیم هادی» حاضر شده بود.
✨او به واسطه شبکههای اجتماعی با کتاب «سلام بر ابراهیم» آشنا شده بود و به شیفته شخصیت شهید شده بود.
✨به این بهانه با او گفتوگو کردیم و علت علاقهاش به مطالعه این کتاب را جویا شدیم.
✨در ابتدای گفتگو او خجالت میکشید و نمیدانست چه باید بگوید اما دقایقی که گذشت راه افتاده بوده و میل به سخن گفتن پیدا کرده بود.
✨خودتان را معرفی میکنید؟
❄️من «نازلی مارگاریان» هستم. اهل ارمنستان که در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و گروههای مذهبی تلگرام با کتاب «سلام بر ابراهیم» آشنا شدم و علاقهمند بودم که آن را مطالعه کنم.
✨چطور با زبان فارسی آشنا شدید؟
❄️(در حالی که میخندد با لهجه میگوید) زبان فارسی را در دانشگاه یاد گرفتم. چون در دانشگاه رشته علوم سیاسی میخواندم زبان فارسی را به عنوان زبان دوم انتخاب کردم و به همین خاطر با زبان فارسی آشنا شدم.
✨چه زمانی با کتاب «سلام بر ابراهیم» آشنا شدید؟
❄️پاییز سال گذشته با کتاب آشنا شدم. اما 15 روز قبل بود که این کتاب را در مدت کوتاهی مطالعه کردم.
✨حالا به نمایشگاه آمدهاید که جلد دوم آن را تهیه کنید؟
❄️نه فقط آمدم ناشر این کتاب آشنا شوم وگرنه الان نصف جلد دوم را خواندهام.
✨کدام ویژگی شهید هادی شما را جذب کرد؟
❄️مهربان بودن اصلیترین ویژگی او بود که من را به خودش جذب کرد. او با مردم اهل دعوا کردن نبود و با مهربانی مردم را به دین دعوت میکرد و همین رفتار او با مردم برایم جذاب بود.
✨باز هم از این شهید بگویید.
❄️چهره او واقعا نورانی است، چهره مهربانی دارد و حس خوبی به خواننده میدهد.
✨موقع خواندن کتاب چه حس و حالی داشتید؟
❄️موقع مطالعه کتاب، جذابیتهای بسیاری داشت و نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم.
✨با کدام بخش شخصیت شهید ابراهیم هادی بیشتر ارتباط برقرار کردید.
❄️از آن بخش شخصیت ابراهیم هادی خوشم آمد که واقعا مومن است ولی برخلاف دیگران نمیخواهد نشان دهد در صورتی که برخی در ظاهر خود را دیندار نشان میدهند ولی در باطن خبری نیست و بر این باورم که از این قبیل افراد در این روزگار کم مانده است.
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
#مطلب
عباس امام خمینی🌹
✨استاد رائفی پور: ابراهیم هادی عباس امام خمینی بود.
✨شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی سقای کانال کمیل تا لحظه آخر عباس وار جنگید و لب تشنه شهید شد.
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
#مطلب
نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم🌹
✨خیلیها که کتاب سلام بر ابراهیم را خواندند و شیفته شخصیت و منش شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی شدند.
✨شاید به این فکر افتاده باشند که نویسنده این کتاب کی هست(شاید هم اصلا به این فکر نکردند).
✨در کتاب هم خبری از اسم نویسنده نیست و فقط گروه شهید ابراهیم هادی به عنوان ناشر کتاب معرفی شده است.
✨محسن عمادی نویسنده کتاب سلام بر ابراهیم کتابی که مونس و هدایت خیلی ها مثل امثال من شده هست.
✨سلام ما تا قیام و قیامت بر ابراهیم
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
#مطلب
⭕️ روش شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی برای جذب کردن دیگران به مسجد و هیات🌹
💟بارها ميديدم ابراهيم هادی، با بچه هائي که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دينی بودند رفيق ميشد. آنها را جذب ورزش ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند.
💟يکي از آن ها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت!
💟اصلاً چيزي از دين نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چیز هم اهميت نميداد.
💟حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلســه مذهبي يا هيئت نرفته ام.
💟به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت مياري!؟
با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟!
💟گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين(ع) و کارهاي يزيد ميگفت. اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغ ها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحش هاي ناجور به يزيد ميداد!!
💟ابراهيم داشت با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. بعد هم گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين(ع)که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم.
💟دوستي ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت. او يکي از بچه هاي خوب ورزشکار شد.
💟چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد.
💟بعد گفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و...
ما هم بــا تعجب نگاهش ميکرديم.
💟چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آنها را به مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين(ع).
🗣دوست شهیدم #ابراهیم_هادی.
♠️🍃 @shahid_hadi124
♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
#مطلب
تفحص گنج🌹
🌘اوایل سال ۷۲ بود. در گرمای فکه در
گروه تفحص هرچه می گشتیم شهیدی
پیدا نمیکردیم.
🌘تا اینکه آنروزصبح، کسى
که زیارت عاشورا میخواند، توسلى پیدا
کرد به امام رضا(ع).
🌘شروع کرد به ذکر مصائب امام هشتم وکرامات او.
🌘میخواند و همه زار زار گریه مى کردیم.
🌘درمیان مداحى، ازامام رضا طلب کردکه ما را دست خالى برنگرداند..
🌘هنگام غروب بود و تعطیل کردن کار و برگشتن به مقر. دیگر
داشتیم ناامید می شدیم که با آخرین بیل ها که درزمین فرو رفت، تکه لباسی توجه ما راجلب کرد.
🌘شهید بود. گنجی که دنبالش
بودیم. بااحترام شهید را ازخاک درآوردیم. شهیدى آرام خفته بخاک.
🌘یکى از جیبهای پیراهن نظامى اش راکه بازکردیم تامدارک شناسایى اش را خارج کنیم، در کمال
ناباورى، یک آینه ی کوچک، که پشت آن تمثال امام رضا نقش بسته بود را دیدیم.
🌘گریه مان درآمد. همه اشک مى ریختند. جالب تر و سوزناک تر ازهمه زمانی بود که از روى کارت شناسایى او فهمیدیم سید رضا نام او است..
🌘شور و حال عجیبى بر بچه ها حکم فرما شد. ذکر صلوات اشک و...
🌘شهید را که به شهرستان ورامین
بردند، بچه هارفتند نزدمادرش تا سرّ این
مسئله را دریابند.
🌘ما بدون این که اطلاعى از این امرداشته باشد، گفت: «پسر من به امام رضا (ع) علاقه و ارادت خاصى داشت».
کتاب تفحص
#مطلب
راز شهادت اولین روحانی مدافع حرم شهید محمد مهدی مالامیری (از شیفتگان و دوستداران شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی) از زبان پدربزرگوارشون🌹
👇👇👇
👇👇👇
🌟گفت: میخواهم عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا.
🌟پیشنهاد مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
🌟محمد مهدی با یک تیر دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
🌟آنچنان تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
🌟در اتاق کارش سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود.
🌟می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🌟به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند.
🌟درست مثل ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
🌟حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا محمد مهدی در آن محاصره، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت.
🌟مثل ابراهیم، او هم فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید سعادت است.
🌟شاید خودش را برده بود به سال ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل.
🌟با خودش گفت مگر عاشق ابراهیم نبودی؟ مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که سالهاست منتظرش بودی، بسم الله
🌟ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان.
🌟او ماند و معبری زد از بصر الحریر به کانال کمیل.
🌟او محمد مهدی مالامیری ست. نامش را به خاطر بسپار، شبیه ترین شهید مدافع حرم به ابراهیم هادی.
🌟اما تفاوتی هم وجود دارد، اگر کسی دلتنگ ابراهیم شد، کانال کمیلی در قلب فکه هست که در پی او برود، اما رفقای محمد مهدی در فراقش مامنی جز خانه ی پدری اش ندارند !
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
#مطلب
✨چقدر خوبه ڪه بعضی آدمای خوب،
بدون اینڪه خودت بفهمی
توی زندگیت ظاهر میشن و
زندگیت رو تغییر میدن
✨اون وقته ڪه میفهمی خدا،
خیلی وقته جواب دعاهات رو،
با فرستادن بنده هاش داده.
مثل شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
✨سلام بر ابراهیم، هادی دلها
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124