eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
126 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
7 فایل
اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل.. @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊 🍃🌹 @shahid_hadi_jafari65🌹🍃 #لبیک_یاحسین...🌴
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂خوابی که مادربزرگ شهید مغنیه پس از شهادتش دید.🍂 اهمیت نماز در قیامت مادربزرگ شهید جهاد مغنیه چند روز پس از شهادت جهاد خوابی می بیند که جهاد او را را به نماز و به ویژه نماز صبح وصیت می کند. 🌷 دو هفته بعد از شهادت جهاد، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر میزد و می‌آمد پیشم. گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم. جهاد گفت: بازرسی‌ها طول کشید، برای همین دیر آمدم. در عالم خواب یادم نبود شهید شده، فکر کردم بازرسی های سوریه را میگوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد میشوی؟ گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب:: گفتم بازرسی چی؟ گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از نماز صبح سؤال میشود. نماز صبح. تازه یادم آمد جهادم شهید شده. پرسیدم: حساب قبر چی؟ گفت: شهدا حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم... راوی: مادر بزرگ شهید جهاد مغنیه 🌷شهید 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل سوم ..( قسمت اول )🌹🍃 🌷🕊
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل سوم ..( قسمت دوم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 (قسمت آخر ) خودش اولین نفر بود که در مراسم او شرکت میک رد و از خانواده شهید دلجویی می کرد علی آقا جایی هم که می شد از سپاه هزینه می کرد تا به خانواده شهدا سخت نگذرد. محمد بوشهری آدم عجیبی بود کفش نمی پوشید و در جبهه پا برهنه می جنگید گاهی چند روز نا پیدا م شد وقتی هم که می آمد چیزهایی از دشمن تعریف می کرد باور کردنش سخت بود یک بار که فهمید بچه ها حرف هایش را باور نمی کنند رفت و بعد از چند روز برگشت آمد و نشست جلوی حاج علی و یک مین را گذاشت روی زمین و گفت: این هم از میدون مین عراقی ها. حاجی با تعجب به مین و بعد به محمد نگاه کرد بعد چهره اش را در هم کرد و گفت: تو چرا این مین رو آوردی اینجا اصلا معلومه چی کار می کنی؟! محمد با قیافه حق به جانبی گفت: خب چه کار کنم باورتون نمیشه کجاها بودم هر چی میگم یه جوری نگاه می کنید که... حاجی با عصبانیت گفت: باشه راست می گی خب باور کردیم حالا سریع برو این رو بذار همون جایی که برداشتی. محمد با تعجب پرسید: مین رو برگردونم سر جاش؟ حاجی گفت: بله تا عراقی ها نفهمیدند ما تا کجاها رفتیم برو سریع این کار رو انجام بده. بنده خدا خواسته بود کاری کرده باشه اما به همه ابعادش توجه مکرده بود حاجی همیشه می گفت: در کار اطلاعات و شناسایی مهم ترین نکته این است که از خودت ردی نگذاری تا دشمن متوجه نشود کسی برای شناسایی رفت و آمد کرده است. محمد بوشهری وقتی فهمید ماجرا از چه قرار است و برای اثبات حرفش چه کار خطرناکی انجام داده رفت و مین ها رو گذاشت سر جایش/ بعد از آن هم کمتر از این کارها را انجام داد بعد از مدتی هم شهید شد با حاج علی در مراسمش شرکت کردیم حاجی به خانواده اش خیلی دلداری داد. اوایل شهریور ۱۳۶۰ بود و هوا خیلی گرم. با همه فرماندهان و مسئولان در نزدیکی روستای ساچت، بیرون از سنگر و در سایه خاکریزی نشسته بودیم کارشناسایی به طور کامل انجام شد همه نقاط شناسایی شده بود همه شرایط برای حمله به دشمن آماده بود. علی هاشمی روی زمین نشسته بود و داشت تشبیح می انداخت و به حرف های ما گوش می داد صحبت ها که تمام شد کمی فکر کرد و گفت: بچه ها پیشنهاد می کنم عملیات چند روزی عقب بیفتد. با شنیدن این حرف بچه ها با تعجب به هم نگاه کردند کسی انتظار چنین حرفی را از علی هاشمی نداشت این اولین باری بود که این طور صحبت می کرد علی همیشه طرفدار حمله و یورش به دشمن بود. در این بین یکی از فرماندهان با نظر علی مخالفت کرد حاجی هم گفت: عقب افتادن عملیات دلیل تاکتیکی ندارد اللحمدلله نیروهای ما و ارتش آماده اند اما فکر می کنم اگر عملیات چند روزی عقب بیفتد نتایج بهتری خواهد داشت راستش را بخواهد دلیلش را نمی دانم ولی یک چیز درون من می گوید که این کار را نکنیم حس می کنم در چند روز آینده اتفاقی خواهد افتاد یک اتفاق بزرگ. با شناختی که از علی هاشمی و صفای باطنش داشتیم سکوت کردیم و دیگر مخالفتی نشد قرار شد عملیات چند روزی به تاخیر بیفتد. سه روز بعد در هشتم شهریور، حادثه انفجار بمب در نخست وزیری توسط منافقین پیش آمد محمد علی رجائی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر ایران به همراه چند نفر دیگر به شهادت رسیدند وقتی خبر را از رادیو شنیدم بدنم لرزید نمی دانم چرا ناخودآگاه به یاد حرف های حاجی افتاد. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌼🍃 مینویسم زتو که دار و ندارم شدہ ای 🌸🍃 بیقرارت شدم و صبر و قرارم شدہ ای 🌸🍃 من که بی‌تاب توأم ای همه‌ی تاب و تبم 🌼🍃 توهمه دلخوشی لیل و نهارم شده ای الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ 🌹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
Majid Bani Fateme - Yara Delbaro Deldara (128).mp3
6.22M
یار بطلب سید و مولا بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب # سید مجید بنی فاطمه 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
،زندگیست و ،امنیت وچه خوب میشود وقتی مردی تمامِ مردانگیش را خرجِ امنیتِ زندگیش کُند و چه زیبا میشود وقتی زنی تمامِ زندگیش را خرج غرورِ امنیتش کُند سلام، روزتون بخیر و شادی ان شاءالله 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
شهید زنده است🌱 من و تو مرده‌ایم.. شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی ڪه با خدا بسته بودند اثبات کرده‌اند.. کاش ما از خیلِ منتظرانِ شهادت باشیم.. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
وقتی از عملیات خبری نبود، می خواستی پیداش کنی، باید جاهای دنج را می گشتی. پیداش که میکردی، می دیدی به دست نشسته، انگار توی این دنیا نیست. ده دقیقه وقت که پیدا می کرد، می رفت سر وقت کتابهاش. گاهی که کار فوری پیش می آمد، کتاب همان طور باز می ماند تا برگردد. ✍کتاب شهید زین الدین، ص ۵۲ 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 🌷🕊#معرفی_شهید_صباح_فتحی 🌷🕊 نام و نام خانوادگی: صباح فتحی فرزند: عبد
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 شهید الله نظر صفری در تاریخ ۱۳۵۲/۰۸/۱۲ در روستای چالموره شهر باشت چشم به جهان گشود. شهید دوران ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش چالموره گذراند.همزمان با دوران تحصیلی راهنمایی شهید صفری جنگ تحمیلی آغاز شد و شهید در مجموع به مدت ۷ماه طی سه مرحله در جبهه های حق علیه باطل حضور پیدا کرد.درکنار جبهه و جنگ به آموزش مقطع تحصیلی دبیرستان ادامه داد و در سال ۱۳۷۲ موفق به اخذ دیپلم گردید. در سال۱۳۷۷ در آزمون درجه داری نیروی انتظامی شرکت کرد و عضو این ارگان شد و پس از مدت ها خدمت مخلصانه ساعت ۱ دقیقه بامداد شنبه ۱۳۹۷/۱۱/۰۶ گشت خودرویی سمند کلانتری ۱۳ بندر امام خمینی به سراکیپی ستوان یکم الله نظر صفری و رانندگی سرباز وظیفه محمدرضا رفیعی نسب در بلوار آیت الله خامنه ای شهر بندر امام خمینی جنب اداره برق در حال گشت زنی بوده که از سمت پشت و بغل سمت راننده مورد هدف تیر سلاح جنگی کلاش سرنشینان یک خودروی پژو خاکستری رنگ قرار گرفته و به شهادت می رسند. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
@behtarinarbab (2).mp3
9.77M
🥀🥀🥀🥀🥀 [ تصور کن ،الان رو به روی گنبد اربابی ] بانوای🎤 کربلایی‌جوادمقدم 🥀 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل سوم ..( قسمت دوم)🌹🍃 🌷🕊ب
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل سوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 (قسمت اول ) آن شب عراقی ها جشن گرفتند و به خاطر آنکه روحیه ما را خراب کنند و فشار روانی ایجاد کنند آسمان را غرق منور کردند. صدای کل زدن، هلهله و شادی آن ها به گوش می رسید و دل ما را خون می کرد اما در این طرف، با شنیدن خبر انفجار نخست وزیری غم و ماتم فضای جبهه را پر کرد بچه ها همه در سوگ نشستند در این شرایط تنها کسی که می توانست کاری بکند تا دل بچه ها آرام بگیرد علی هاشمی بود یک باره علی آقا آمد و دستور اجرای عملیات را هم به یاد شهدای هشتم شهریور، عملیات رجایی و باهنر گذاشت. با این عمل نیروها جان تازه ای گرفتند بچه ها می خواستند انتقام خون شهدا را بگیرند دو روز بعد یعنی دهم شهریور برای شروع عملیات تعیین شد. یادم نمی رود شب عملیات علی آقا کنار یکی از نیروها که روحیه خوبی نداشت نشست و با او صحبت کرد تا روحیه اش برگردد چند ساعت قبل از شروع عملیات همه نیروها را جمع کرد و گفت: شاید باید امشب دل امام را شاد کنید امروز امام محزون است امام و ملت عزادارند منافقان و عراقی ها خوشحال اند امشب ماشه های تفنگتان را با خشم بفشارید و به دشمن امان ندهید بعد صدای تکبیر بچه ها مثل همیشه محکم و استوار بلند شد آن شب را فراموش نمی کنم بین بچه ها شرایط خاصی حاکم بود بچه ها سر از پا نمی شناختند بعضی نماز می خواندند بعضی دعا می کردند اما سید طاهر و چند نفر دیگر بیرون سنگر ایستاده بودند می گفتند و می خندید سید طاهر همیشه اهل شوخی بود و لبخند قشنگی روی چهره اش داشت. ساعتی بعد عملیات خیلی خوب شروع شد به مواضع دشمن در منطقه کرخه کور حمله کردی با اعتقادی که در بچه ها بود خیلی خوش درخشیدند و موفق عمل کردند آن شب موفق شدیم دشمن را از شمال رودخانه کرخه به سمت دیگران بر آنیم و چند کیلومتر از سرزمین خود را آزاد کنیم اما با این حال شدت آتش عراق بسیار بالا بود بهترین دوستان و هم رزمان ما در این عملیات شهید شدند در یکی از محورها عراق سرسختی زیادی از خود نشان داد. یک تیربار عراقی بچه ها را زمین گیر کرده بود سید طاهر که متوجه اوضاع شد آهسته خودش را از طریق کانال به محل تیر بار رساند بعد با شلیک آرپی چی تیربار را هدف قرار داد همه خوشحال شدیم و تکبیر گفتیم همان موقع یکی از نیروهای دشمن از کانال بیرون آمد و سید طاهر را به رگبار بست. داشتیم با حاجی و مجید سیلاوی و مهدی نریمی و حاج علی شریف زاده از داخل کانال به سمت جلو می رفتیم یکی از بچه ها به سمت ما دوید و بی مقدمه گفت: حاج علی سید طاهر شهید شد. حاجی با شنیدن این خبر شوکه شد سید طاهر بچه محل حاجی بود هر دو از دبستان با هم بودند و خیلی صمیمی. سریع جلو رفتیم سید با صورت گرد و خاک گرفته و غرق خون کنار کانال روی زمین افتاده بود حاجی همین طور به یپکر سید خیره مانده بود و اشک می ریخت. آقای شریف زاده صدایش کرد که برویم، برویم جلو خدا رحمتش کنه خوشا به حالش با این که داغ سید برای حاج خیلی بزرگ بود اما در آن شرایط خم به ابرو نیاورد نزدیکی های رودخانه ، به سیل بند رسیدیم به حاجی گفتم داره صبح می شه نماز نخوانده ایم الان آفتاب در می آد. حاجی تشکر کرد که یادآوری کردم بعد همان جا تیمم کردیم و با پوتین ایستادیم نماز رگبار دشمن هم روی سرمان بود. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
خدايا كمكم كن به دو چيز مبتلا نگردم فراموشي و ناسپاسي كه اولي پاكي جسمم را ميگيرد و دومي آرامش درون.... سلام، روزتون بخیر و شادی ان شاءالله🌹🕊 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
و تو... همان اکسیر زمینی که سالهاست، آنرا بر مدارش، آرام نگه داشته ای! میدانی؛ زمین شیفته نگاه توست که هر و شام، دور سرت💫 می گردد! 🌸🍃 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
کسی که چهار پسر داشٺ نور چشم ترَش بدونِ ماه چه شبها که صبح شد سحرش اگر چه صورٺ او را ڪسی کبود ندید به وقٺ دادنِ جان یک نفر نمانده برَش ...🌹🏴 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🥀🌷🌷🥀🌷🌷🥀 🥀باید که در این همهمه ها تاب بگیریم 🍂تصویر شب علقمه را قاب بگیریم 🥀ایکاش که در روز قیامٺ لب کوثر 🍂از مـادر سـقای حـرم آب بگیریم 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
27.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊 سلام و درود خدا بر خانواده های معزز شهدا بخصوص مادر شهدا و همسران شهدا، آنانی که مقام صبر در برابرشان سرتعظیم فرود میاورد و جایگاهشان در پیشگاه پروردگار جایگاه ویژه ای است. خداوند ما را در مسیر حق مدیون شهدا نگرداند ان شاالله ... فردا سالگرد پیوند مادر شهدای وفادار کربلا حضرت ام البنین سلام الله علیها به فرزندان شهیدشان است. فرزندانی چون حضرت عباس علیه السلام .... 🏴 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb6 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_هوری🌹🍃 #زندگی_نامه_و_خاطرات : #سردار_شهید_سید_علی_هاشمی 🌷🕊 فصل سوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷🕊ب
🌹🍃 : 🌷🕊 فصل سوم ..( قسمت چهارم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 (قسمت آخر ) صبح که شد همه خط های دشمن شکسته شد و حاج علی دستور استحکام مواضع را داد قرار ما راندن دشمن تا رودخانه بود اما آن شب در برخی محورها دشمن را تا آن طرف دورخانه دنبال کرده بودند که دستور عقب نشینی به آن ها داده شد و آمدند و پشت رودخانه موضع پدافندی گرفتند روز بعد دشمن چندین پاتک زد؛ اما در این حملات نه تنها چیزی نصیبش نشد، بلکه هلی کوپتر، تانک و نفربر آن ها توسط بچه ها از بین رفت. دو روز بعد در منطقه مشغول پدافند بودیم که خبر تلخی آوردند مجید سیلاوی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مجید سیلاوی مسئول عملیات سپاه حمیدیه و معاون حاجی بود. او قبل از همه این ها هم دل و همراه حاجی بود با شهادت مجید، حاجی خیلی بی تابی می کرد می گفت باید مجید رو ببینم. پیکر مجید را به سپاه حمیدیه آوردیم گرد و خاک نتوانسته بود چهره زیبای مجید را بپوشاند حاجی نشست کنارش و با دست هایش غبار را از چهره مجید کنار زد و صورتش را بوسید اشک در چشم های همه حلقه زد بعد نگاهی به صورت مجید انداخت و گفت: مجید جان تو هم رفتی؟ تو هم من رو تنها گذاشتی... بچه ها با دیدن این حال حاجی منقلب شده بودند این اولین بار که اشک های حاجی رو در جمع می دیدم بعد از این عملیات و راندن دشمن از رودخانه کرخه، حاجی اطلاعیه ای صادر کرد و در آن نوشت: کرخه کور با خون مطهر شهدا برای همیشه تاریخ به کرخه نور تبدیل شد. در مصاحبه هم که آن روز انجام داد این مطلب را دوباره بازگو کرد بعد از آن دیگر همه آن منطقه را به نام کرخه نور می شناختند و حتی در نقشه های جغرافیایی نیز نام جدیدی که حاجی گفته بود ثبت شد پوستری از شهدای سپاه حمیدیه هم چاپ شد که عکس چند تن از شهدا را به شکل هلال چاپ کرده و زیر آن نوشته بودند: این ها عزیزانی هستند که با خون مطهر خویش کرخه کور را به کرخه نور تبدیل کردند چند روز بعد از این عملیات در طرحی که حاجی داد سیل بندی که مشرف بر عراقی ها بود را منفجر کردیم خود حاجی هم حضور داشت شبانه شش کیلومتر داخل آب حرکت کردیم و خودمان را به سیل بند رساندیم. مواد منفجره را کار گذاشتیم و آنجا را منفجر کردیم سیل بزرگی جاری شد و تانک های دشمن در گل نشست. اگر این رشادت ها نبود موضوع جنگ به صورت دیگری رقم می خورد اگر پای دشمن به اهواز می رسید، فجایعی به مراتب بالاتر از سقوط خرمشهر رخ می داد. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
از قعرِ زمین به اوجِ افلاک سلام از من به حضورِ حضرتِ یارسلام صبح است دلم هواییت شد مولااز جانب قلب من بر آن یار سلام 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
السلام علیک یا یا ام القمر ، ام الادب ، ام الوفا ، ام العباس وفات خانوم حضرت محضر مولا قمربنی هاشم و حضرت بقیه الله الاعظم عج تسلیت🏴 آجرک الله یا صاحب الزمان 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
زندگی سينما نيست مثل تئاتر زنده است كات ندارد اگه خرابش كردي نبايد بقيشو ببازي فقط ميتوني بقيشو بهتر بازي كني. سلام، روزتون بخیر و شادی ان شاالله 🌹🏴 ...🌹🏴 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
تقدیم به همسران مدافع حرم من رفتنی شدم تو زبان باز کرده ای ... آن هم فقط همین که برو ...درپناه حق💐 🌹🏴 ...🌹🏴 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊 🌷🕊 همسر و ۴ فرزند، هدیه یک «مادر» است برای این‌که انقلاب مردم ایران باقی بماند. همسر و مادر شهیدان سجادیان بعد از ۳۰ سال هنوز توقعی ندارد. چیزی نمی‌خواهد جز «سلامتی آقا». 👇👇
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊#مادر_چهار_شهید 🌷🕊 همسر و ۴ فرزند، هدیه یک «مادر» است برای این‌که ا
وقتی بحث نمونه‌ترین الگوهای تربیتی برای مادران امروز مطرح می‌شود، بی‌درنگ یاد مادران شهدا برای همه تداعی می‌شود. اما میان همین مادران شهدا برخی با جلوه‌های مختلف صبر و استقامت خود، گوی سبقت را از دیگران ربوده‌‌اند و در زمره "السابقونَ السابقون" جای گرفته‌اند. مادرانی که با نگاه ساده اما عمیق خود به فرهنگ جهاد و شهادت به‌واقع "اسوه صبر" هستند. "حلیمه خاتون خانیان" همسر شهید سید حمزه سجادیان و مادر شهیدان سید قاسم، سید داود، سید کاظم و سید کریم سجادیان، ۸۵ساله است. او در سن ۱۵سالگی با سید حمزه سجادیان از روستای "جورد" از توابع لواسانات که اکثر اهالی آن از سادات و ذرّیه رسول الله هستند ازدواج کرد و حاصل این ازدواج ۹ فرزند بود. او ۴ تن از بهترین فرزندانش را نثار اسلام و انقلاب کرد. مادر شهیدان سجادیان کنار صبر از دست دادن فرزند، طعم سال‌‌ها انتظار را کنار دیگر مادران مفقود الاثر چشیده است. و حالا بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از شهادت فرزندانش هیچ توقعی از هیچ کسی نداشته و ندارد و می‌گوید: "بچه‌های ما راه خدا را رفته‌اند، من برای چه باید در مقابلش از مردم بخواهم که عزت بگذارند یا توقعی داشته باشم. هرچه بخواهم از خدا است." و جزو شیرین‌ترین خاطراتش روزهای دیدار با امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را مرور می‌کند و تنها سلامتی او را می‌خواهد. 🌹هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹🍃 .... ...🌷🕊 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊#مادر_چهار_شهید 🌷🕊 همسر و ۴ فرزند، هدیه یک «مادر» است برای این‌که ا
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 مرحوم واعظی از مادران بزرگ و فداکار دیار اصفهان بود که سه پسر، یک دختر، یک عروس و یک دامادش به فیض عظیم شهادت نائل آمده بودند. شهیدان ابراهیم، حسن، محمد و فاطمه فرزندان این مادر قهرمان و مرتضی و طیبه واعظی داماد و عروس او بودند. این مادر پرافتخار در سال‌های پس از جنگ و دفاع مقدس زینب‌وار و استوار در مسیر آرمان‌های انقلاب ‌و اسلام مقاومت کرده بود. او سرانجام برای دیدار فرزندانش آغوش گشود و چشم بر این جهان فانی بست. هیات دولت سال ۷۳ نشان دولتی درجه یک ایثار را به پاس فداکاری‌ها و بزرگواری‌ها به مرحوم بانو سکینه واعظی اهدا کرده بود. 👇👇