عملیات کربلای پنج بود
ماشاالله رشیدی فرمانده گردانی به نام زکی زاده داشت که چند روز قبل شهید شده بود. رشیدی می گفت من وزکی زاده باهم عهد بستیم که هر کدام از ما زودتر شهید شد وارد بهشت نشود، تا دیگری بیاید. دیشب زکی زاده را خواب دیدم که به من می گفت ماشاالله مرا دم در نگه داشتی چرا نمی آیی.
در همان عملیات ماشاالله رفت و درگیر خط شد وطولی نکشید که به شهادت رسید
#برگی_از_خاطرات_سردارسلیمانی
#خاکریزمجازی_شهدا