eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
126 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
7 فایل
اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل.. @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری..🌷🕊 🍃🌹 @shahid_hadi_jafari65🌹🍃 #لبیک_یاحسین...🌴
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ ا
شهید سیدعلی حسینی و دخترشان زینب •┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 نقشه بزرگ 》 🖇 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم. التماس می‌کردم. ✨🍃خدایا! تو رو به عزیزترین‌هات قسم. من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده. هر خواستگاری که زنگ می‌زد، مادرم قبول می‌کرد. زن صاف و ساده‌ای بود. علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه. تا اینکه مادر علی زنگ زد☎️ و قرار خواستگاری رو گذاشت. زن صاف و ساده‌ای بود. علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه. شب که مادر به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد. _طلبه است. چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ترجیح میدم آتیشش🔥 بزنم اما به این جماعت ندم. عین همیشه داد می زد🗣 و اینها رو می گفت. مادرم هم بهانه های مختلف می‌آورد. آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره. اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون. ولی به همین راحتی‌ها نبود.😳 من یه ایده فوق العاده داشتم. نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم. به خودم گفتم. خودشه هانیه. این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی. از دستش نده.✨ 🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود. نجابت چهره‌اش همون روز اول چشمم👁 رو گرفت. کمی دلم براش می‌سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه.😉 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم. وقتی از اتاق اومدیم بیرون، مادرش با اشتیاق خاصی گفت: _به به. چه عجب! هر چند انتظار شیرینی بود اما دهنمون رو هم می‌تونیم شیرین کنیم یا...🍰 🔸مادرم پرید وسط حرفش: _حاج خانم، چه عجله‌ایه. اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن. شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد. _ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم. اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته.➕ این رو که گفتم برق⚡️ همه رو گرفت. برق شادی خانواده داماد رو. برق تعجب پدر و مادر من رو❗️ پدرم با چشم های گرد😳، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من. و من در حالی که خنده‌ی پیروزمندانه‌ای روی لبهام بود بهش نگاه می‌کردم. می‌دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده.😖 ادامه دارد ... ...🌹🍃 🌷 https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
26.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 🎥📌مستند معبری به پرهیزکاری📌 🔶برگی از مجاهدت های🌺🌺 🎥 🎥 🔹توجه:انتشار برای اولین بار به مناسبت سومین سالگرد ❌کپی با ذکر منبع❌ 🌷شهید عبدالکریم پرهیزگار🌷 📎 _سالگرد هدیه به روح پاک شهیدان صلوات @shahidparhizgar9