💞🌱💞🌱💞
🌱💍
💞
#زندگی_کوتاه_اما_شیرینِ_ته_تغاری (۱۴)
👌شاید تعریف های گاه و بی گاه مهدی (۱)، برادرم، او را این همه برای من آشنا کرده بود. مادرم روی حرف های #مهدی، پسر بزرگش خیلی حساب می کرد. می دانستم حواسش به همه چیز هست. توی این نُه سال #دوستی آنقدر او را شناخته بود که به خودش اجازه دهد پایش را به خانه مان باز کند.
✨محمد طلبه بود و سخنران تمام #هیئت های مردانه ی خانه ما. بین حرف های برادرم، همیشه جمله ای از محمد می شنیدی.
☺️آنقدر به او #اعتماد داشت که هرجا گیر می کرد از محمد کمک می گرفت، حتی توی مشکلات خانوادگی اش. همین اعتماد #خیال من را هم راحت می کرد. هرچند هنوز وجودم پر از تردید بود.
ادامه دارد...
🦋روایت همسر #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
------------------------
پ.ن : ۱) منظور #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور است که به دلایل امنیتی اسم جهادی ایشان "مهدی - مهدی ذاکر" در کتاب برده شده.
📖برشی از کتاب بی تو پریشانم
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💍💞🌱💍💞🌱💍💞🌱