الهی درهای مهربانی
همیشه به روی دلهاتون باز باشه
الهی نسیم عشق
نوازشگر لحظه هاتون باشه
الهی همیشه خدای مهربون
هواتونو داشته باشه
عصرتون بخیر🥯☕️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
#بدون_تو_هرگز #وجعلنا.... #قسمت_سی_و_هشتم و جعلنا خوندم، پام تا ته روی پدال گاز بود. ویراژ میدادم و
به شب حضرت علی اکبر رسیدیم و عجیب ادامه داستانمون داره علی اکبری میشه....
😔
#الا_لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
#بدون_تو_هرگز #وجعلنا.... #قسمت_سی_و_هشتم و جعلنا خوندم، پام تا ته روی پدال گاز بود. ویراژ میدادم و
#بدون_تو_هرگز
#برمیگردم
#قسمت_سی_و_نهم
وجودم آتش گرفته بود، می سوختم و ضجه می زدم. محکم علی رو توی بغل گرفته بودم، صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد.
از جا بلند شدم. بین جنازه شهدا علی رو روی زمین می کشیدم. بدنم قدرت و توان نداشت. هر قدم که علی رو می کشیدم محکم روی زمین می افتادم. تمام دست و پام زخم شده بود. دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش. آخرین بار که افتادم چشمم به یه مجروح افتاد.
علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن، هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن. تا حرکت شون می دادم ناله درد، فضا رو پر می کرد.
دیگه جا نبود. مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم با این امید که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن. نفس کشیدن با جراحت و خونریزی اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه....
آمبولانس دیگه جا نداشت. چند لحظه کوتاه ایستادم و محو علی شدم. کشیدمش بیرون پیشونیش رو بوسیدم.
- برمی گردم علی جان، برمی گردم دنبالت.
و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس…
ادامه دارد...
---------------------------
✍زندگی شهید #دفاع_مقدس #طلبه_شهید_سیدعلی_حسینی
به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ راه آمدن با دلِ همسر
🔸 از اهل بیت یاد بگیریم...
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
enc_16608707657675703721422.mp3
10.66M
بخواب گلم روی دستم
تو خیمه مون قحط آبه....
جواد مقدم🎙
روز هفتم #محرم
#حضرت_علی_اصغر(ع)
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بعضی موقع ها
آدم حال کسانی که قراره اعدامشون کنند رو خوب درک میکنه. مثل شخص بی گناهی که هر تقلایی میکنه نمیتونه اثبات کنه حرفشو هی در خودش فرو میریزه.
حالا درسته قتلی مرتکب نشدی اما هرچی باهاشون بگی در مورد مسئله ای و اما باز انگار هیچی به هیچی.
انگار راه نفست رو گرفتن و اجازه حرکتی نمی دهند.
حس خوبی نیست. میدونی شاید چون هیچ وقت جای تو نیستن و این سخت ترین قسمت ماجراست.
وقتی بگی درکم نمیکنید میگن چرا درک میکنیم. اما حقیقت اینه گاهی بعضی صداها توی گلوی آدمی خفه میشه و عمرا اگر اونا دردشون بیاد. و صدایی نمی شنوند....
چه حرف ها که درونم نگفته می ماند…
خوشا به حال شماها که شاعری بلدید....
به روضه خون میگن امشب از حسین (ع) بخون
هی از علی اکبر میخونه....
هی اصرار ...
روضه خون میگه خوندم نفهمیدی😭😭😭
شب هشتم #محرم
هیئت عاشورائیان - حسینیه شهدای بسیج (واقع در افسریه)
آقای ابوذر بیوکافی