eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
210 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
دیندار آن است ڪه در ڪشاڪش بلا دیندار بماند، وگرنہ... در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلم، چہ بسیارند اهل دین...! فتح خون، ص ۹۳📚 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴🖤سالگرد تشییع قمری در ایام ▪️یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه، مصادف با ۲۳ ماه مبارک 📹 تهیه شده توسط آقامهدی پاشاپور، پسر بزرگِ شهید @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🏷 بازخوانی 🔰 رژیم جعلی اسرائیل 🔺 رهبر انقلاب اسلامی: «ملّتی از خانه خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدان‌جا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند. این، یکی از صفحات ناپاک تاریخ است، که به یاری خدای متعال بسته خواهد شد.» ۱۳۹۵/۱۲/۰۳ ◽️ 📥 سایر کیفیتها👇🏻 https://khl.ink/f/35961 @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🏴توئیت استاد شجاعی ▪️مصیبت درگذشت، بلکه شهادت تدریجی برادربسیجی، مخلص، بصیر و مجاهدمان جناب آقای نادر طالب زاده، بسیار دردناک است. خداوند به همه دوستان و همسنگرانش و بخصوص خانواده محترم، صبر جمیل عطا فرماید. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
▫️گفتم همه داعشی‌ها هم می‌گویند اسلام، می‌گویند محمد رسول الله! می‌گفت : نه مامان؛ جنگ اینها مثل زمانی است که حضرت علی به جنگ با خوارج رفته بود؛ همان خوارجی‌ که قرآن را به نیزه گرفته بودند؛ داعشی‌ها هم اینطوری هستند؛ می‌گویند لا اله الا الله، محمد رسول الله، اما همه شیعه‌ها را می‌کشند. تو نیستی بروی بچه‌های سوریه را ببینی. وقتی آدم می‌رود می‌بیند، تمام بدنش یک طوری می‌شود؛ نه دستی دارند نه پایی دارند؛ آخر آن طفلک‌ها چه گناهی دارند که باید آنها را قتل‌عام کنند؟! داعشی‌ها خیلی بی‌رحم هستند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
ای شهید! دست‌ هایت را که در دست خداوند است بالا بگیر و ما را دعا کن..... ❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
مسواک و شانه همیشه توی کیفش بود. خیلی باسلیقه و مرتب و منظم بود. از دست بچه هایی که به سر و وضعشان نمی رسیدند شکار می شد. لباس هایش همیشه درجه یک بود. خوش تیپ می گشت. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌹حاج‌محمد دوست صمیمی حاج‌اصغر بود؛ هر وقت حاج‌اصغر با ما تماس می‌گرفت، می‌گفت: 💫حواس‌تان به یادگار‌های شهید پورهنگ باشد. یادگار‌های دوست من در دست شما هستند. مبادا یک وقت خواهرم زینب از چیزی شود... fa.abna24.com @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_پنجم (آخر) #قسمت_بیست_و_نهم و خدا می خواست شاهد از#غیب برسد که حرفش را
💠 | (آخر) چیزی تا اذان نمانده بود که پا درد امان مامان خدیجه را برید و خوشبختانه در فواصلی کوتاه، ایستگاه های عراقی و ایرانی مستقر شده بودند که من و و آسید احمد کنار جاده توقف کردیم و زینب سادات به همراه مادرش به هلال احمر رفتند تا حداقل قرص مسکنی بگیرند. به چادرهای برزنتی سفید رنگی که آن طرف جاده شده بودند، اشاره کرد و رو به من و مجید توضیح داد: «اینا چادرهایی هستن که برای آواره های عراقی نصب کردن ! و در برابر نگاه من و مجید، با ناراحتی ادامه داد: «از خرداد ماه که ، موصل و چند تا شهر دیگه رو کرد، این بنده های خدا از خونه زندگی خودشون آواره شدن و حالا این جا زندگی میکنن. خیلی هاشون هم همه سال رو تو همین موکب ها زندگی میکنن. این جا هم نیستن، تو خود کربلا و نجف هم خیلی هاشون پناه گرفتن. همه شون هم نیستن، خیلی هاشون مسیحی و هستن.» نگاهم به و ساختمان های سیمانی موکب ها بود و از تصور اینکه خانواده هایی تمام را باید در این بیابان زندگی کنند، دلم به درد آمد که شاید این روزها، این منطقه شلوغ شده بود، اما باقی ایام سال باید با تنهایی و غربت این سر می کردند تا تروریست های تکفیری برای خوش آمد آمریکا و اسرائیل در کشورهای اسلامی خوش رقصی کرده و خون را اینطور در شیشه کنند و زمانی به اوج رنج نامه این مردم مظلوم پی بردم که شب را در کنار یکی از همین خانواده ها سپری کردم. موکبی که در آخرین شب مسیر پیاده روی به اش رفته بودیم، در اختیار خانواده ای از اهالی بود که حالا پیش از شش ماه بود که از شهر و خانه خود شده و در این ساختمان کوچک زندگی می کردند و باز هم به قدری دلبسته امام حسین هم بودند که در همین وضعیت و دشوار هم از ما پذیرایی می کردند. ادامه دارد... ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊