این بار از حاج #سعید مینویسم ...🖋
شهید سعید سیاح طاهری
کتابش را که شروع کردم به خواندن این خاطره یادم آمد.
من نمیدانم او چه دارد که تمام خاطراتم از شهدا در کودکی مال اوست . ناخودآگاه سمت او کشیده میشدم ...
یادم هست با خانواده در عید نوروز به رسم هر سال به سمت یادمان #والفجر۸ حرکت کردیم ؛ مغازه بسیار کوچکی در آنجا بود که پلاکی به رسم یادبود مانند پلاک #شهیدان ضرب میکرد
اسم و فامیل ، به اضافه نام شهیدی در زیر آن
من که از وقتی حاج #سعید ، شهید شده بود بعد زیارت قبر پدربزرگم که نزدیک به گلزار است با خانواده به سمت گلزار میرفتیم
و همیشه خانواده اصرار داشتند اول از مزار
« شهید حمید طاهری خراسانی » شروع کنیم..
بعدش ناخودآگاه جذب مزار حاج #سعید میشدم
پس بعد از اسم و فامیلم گفتم در زیر پلاک بنویسید
«شهید سعید سیاح طاهری»
راستی ....#مدافع_حرم بود
در سوریه شهید شد
آروم نمی نشست
بعد از ۸ سال #دفاع_مقدس
باز هم احساس تکلیف کرد
آخر هم به آرزویش رسید ...
https://eitaa.com/shahid_hamid
هدایت شده از رفیق شهیدم حمید قبادی نیا
این بار از حاج #سعید مینویسم ...🖋
شهید سعید سیاح طاهری
کتابش را که شروع کردم به خواندن این خاطره یادم آمد.
من نمیدانم او چه دارد که تمام خاطراتم از شهدا در کودکی مال اوست . ناخودآگاه سمت او کشیده میشدم ...
یادم هست با خانواده در عید نوروز به رسم هر سال به سمت یادمان #والفجر۸ حرکت کردیم ؛ مغازه بسیار کوچکی در آنجا بود که پلاکی به رسم یادبود مانند پلاک #شهیدان ضرب میکرد
اسم و فامیل ، به اضافه نام شهیدی در زیر آن
من که از وقتی حاج #سعید ، شهید شده بود بعد زیارت قبر پدربزرگم که نزدیک به گلزار است با خانواده به سمت گلزار میرفتیم
و همیشه خانواده اصرار داشتند اول از مزار
« شهید حمید طاهری خراسانی » شروع کنیم..
بعدش ناخودآگاه جذب مزار حاج #سعید میشدم
پس بعد از اسم و فامیلم گفتم در زیر پلاک بنویسید
«شهید سعید سیاح طاهری»
راستی ....#مدافع_حرم بود
در سوریه شهید شد
آروم نمی نشست
بعد از ۸ سال #دفاع_مقدس
باز هم احساس تکلیف کرد
آخر هم به آرزویش رسید ...
https://eitaa.com/shahid_hamid