eitaa logo
یاران شهید سید حسین هدایی
166 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
758 ویدیو
23 فایل
⁦🇮🇷⁩بسم الله الرحمن الرحیم⁦ 🇮🇷⁩ 🔹صفحه رسمی پایگاه شهید سید حسین هدایی🔹 🔸کانون راهیان قرآن/مسجد چهار مردان 🔸 🔻این کانال جهت ارائه گزارش از فعالیت ها و اطلاع رسانی اخبار پایگاه شهید هدایی تشکیل شده است
مشاهده در ایتا
دانلود
خطبه پنجاه و دوّم: بخش اول : دل نبستن به دنیا و من خطبة له (علیه السلام) و هي في التزهيد في الدنيا و ثواب الله للزاهد و نعم الله على الخالق: التزهيد في الدنيا: أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِيَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُكَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِيرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ فِيهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً، فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْيَانُ لَمْ يَنْقَعْ. فَأَزْمِعُوا عِبَادَ اللَّهِ الرَّحِيلَ عَنْ هَذِهِ الدَّارِ الْمَقْدُورِ عَلَى أَهْلِهَا الزَّوَالُ وَ لَا يَغْلِبَنَّكُمْ فِيهَا الْأَمَلُ وَ لَا يَطُولَنَّ عَلَيْكُمْ فِيهَا الْأَمَدُ. ترجمه : (در يكى از روزهاى عيد قربان اين خطبه را ايراد فرمود كه اكثر شارحان، خطبه 52 و 53 را يكى مى دانند كه در خطبه هاى قبل برگزيده مطالب آن آمده است): 1. تعريف دنيا: آگاه باشيد، گويا دنيا پايان يافته، و وداع خويش را اعلام داشته است، خوبى هايش ناشناخته مانده به سرعت پشت كرده مى گذرد، ساكنان خود را به سوى نابود شدن مى كشاند، و همسايگانش را به سوى مرگ مى راند. آنچه از دنيا شيرين بود تلخ شده، و آنچه صاف و زلال بود تيرگى پذيرفت، و بيش از ته مانده ظرف آب ريخته شده از آن باقى نمانده است، يا جرعه اى آب كه با آن عطش تشنگان دنيا فرو نخواهد نشست.(1) اى بندگان خدا از سرايى كوچ كنيد كه سرانجام آن نابودى است، مبادا آرزوها بر شما چيره گردد، مپنداريد كه عمر طولانى خواهيد داشت. ____________________ (1) سملة: ته مانده آب در ظرف، اداوة: ظرف و مقله: سنگ‏ريزه ايى كه در داخل ظرف آب مى‏ كردند تا آب كمترى بگيرد. 🆔️@shahid_hodaie مسجدچهارمردان/کانون راهیان قرآن
مطالعه ی روزانه نهج البلاغه خطبه پنجاه و دوّم: بخش دوّم : تلاش برای آخرت ثواب الزُهّاد: فَوَاللَّهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِينَ الْوُلَّهِ الْعِجَالِ وَ دَعَوْتُمْ بِهَدِيلِ الْحَمَامِ وَ جَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِي الرُّهْبَانِ وَ خَرَجْتُمْ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ الْتِمَاسَ الْقُرْبَةِ إِلَيْهِ فِي ارْتِفَاعِ دَرَجَةٍ عِنْدَهُ أَوْ غُفْرَانِ سَيِّئَةٍ أَحْصَتْهَا كُتُبُهُ وَ حَفِظَتْهَا رُسُلُهُ، لَكَانَ قَلِيلًا فِيمَا أَرْجُو لَكُمْ مِنْ ثَوَابِهِ وَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِنْ عِقَابِهِ. ترجمه : 2. والايى نعمت هاى قيامت: به خدا سوگند اگر مانند شتران بچه مرده ناله سر دهيد، و چونان كبوتران نوحه سرايى كنيد، و مانند راهبان زارى نماييد، و براى نزديك شدن به حق، و دسترسى به درجات معنوى، و آمرزش گناهانى كه ثبت شده و مأموران حق آن را نگه مى دارند، دست از اموال و فرزندان بكشيد سزاوار است زيرا: برابر پاداشى كه برايتان انتظار دارم، و عذابى كه از آن بر شما مى ترسم، اندك است. 🆔️@shahid_hodaie مسجدچهارمردان/کانون راهیان قرآن
مطالعه ی روزانه نهج البلاغه خطبه پنجاه و سوّم: شکر نعمتهای خدا نِعَم الله: وَ [بِاللَّهِ] تَاللَّهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلُوبُكُمُ انْمِيَاثاً وَ سَالَتْ عُيُونُكُمْ مِنْ رَغْبَةٍ إِلَيْهِ أَوْ رَهْبَةٍ مِنْهُ دَماً ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِي الدُّنْيَا مَا الدُّنْيَا بَاقِيَةٌ، مَا جَزَتْ أَعْمَالُكُمْ عَنْكُمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَيْئاً مِنْ جُهْدِكُمْ أَنْعُمَهُ عَلَيْكُمُ الْعِظَامَ وَ هُدَاهُ إِيَّاكُمْ لِلْإِيمَانِ. ترجمه : بخدا سوگند، اگر دل هاى شما از ترس آب شود، و از چشم هايتان با شدّت شوق به خدا، يا ترس از او، خون جارى گردد، و اگر تا پايان دنيا زنده باشيد و تا آنجا كه مى توانيد در اطاعت از فرمان حق بكوشيد، در برابر نعمت هاى بزرگ پروردگار، بخصوص نعمت ايمان، ناچيز است. 🆔️@shahid_hodaie مسجدچهارمردان/کانون راهیان قرآن
خطبه پنجاه و چهارم: جنگ و صلح برای خدا من خطبة له (علیه السلام) و فيها يَصفُ أصحابه بصفّين حين طال منعهم له من قتال أهل الشام: فَتَدَاكُّوا عَلَيَّ تَدَاكَّ الْإِبِلِ الْهِيمِ يَوْمَ وِرْدِهَا وَ قَدْ أَرْسَلَهَا رَاعِيهَا وَ خُلِعَتْ مَثَانِيهَا حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُمْ قَاتِلِيَّ أَوْ بَعْضُهُمْ قَاتِلُ بَعْضٍ لَدَيَّ. وَ قَدْ قَلَّبْتُ هَذَا الْأَمْرَ بَطْنَهُ وَ ظَهْرَهُ حَتَّى مَنَعَنِي النَّوْمَ، فَمَا وَجَدْتُنِي يَسَعُنِي إِلَّا قِتَالُهُمْ أَوِ الْجُحُودُ بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله). فَكَانَتْ مُعَالَجَةُ الْقِتَالِ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مُعَالَجَةِ الْعِقَابِ وَ مَوْتَاتُ الدُّنْيَا أَهْوَنَ عَلَيَّ مِنْ مَوْتَاتِ الْآخِرَة. ترجمه : (در سال 37 هجرى به هنگام شروع جنگ صفّين اين سخنرانى را ايراد فرمود): وصف روز بيعت: مردم همانند شتران تشنه اى كه به آب نزديك شده، و ساربان رهاشان كرده، و عقال (پاى بند) از آنها گرفته، بر من هجوم آوردند و به يكديگر پهلو مى زدند، فشار مى آوردند، چنان كه گمان كردم مرا خواهند كشت، يا بعضى به وسيله بعض ديگر مى ميرند و پايمال مى گردند. پس از بيعت عمومى مردم، مسئله جنگ با معاويه را ارزيابى كردم، همه جهات آن را سنجيدم تا آن كه مانع خواب من شد، ديدم چاره اى جز يكى از اين دو راه ندارم: يا با آنان مبارزه كنم، و يا آن چه را كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده، انكار مى نمايم، پس به اين نتيجه رسيدم كه، تن به جنگ دادن آسانتر از تن به كيفر پروردگار دادن است، و از دست دادن دنيا آسان تر از رها كردن آخرت است. ╭┅───────┅╮ 🌹**@shahid_hodaie** ╰┅───────┅╯
خطبه پنجاه و پنجم: تأخیر در جنگ برای هدایت دشمن من كلام له (علیه السلام) و قد استبطأ أصحابه إذنه لهم في القتال بصفين: أَمَّا قَوْلُكُمْ أَ كُلَّ ذَلِكَ كَرَاهِيَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِي دَخَلْتُ إِلَى الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَيَّ. وَ أَمَّا قَوْلُكُمْ شَكّاً فِي أَهْلِ الشَّامِ، فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ يَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي وَ تَعْشُوَ إِلَى ضَوْئِي، وَ ذَلِكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَى ضَلَالِهَا وَ إِنْ كَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا. ترجمه : (در سال 37 هجرى در آستانه جنگ صفّين، برخى مدارا كردن امام را ديده و علّت را پرسيدند در پاسخ آنان فرمود): علت تأخیر در جنگ: اينكه مى گوييد، خويشتن دارى از ترس مرگ است، بخدا سوگند باكى ندارم كه من به سوى مرگ روم يا مرگ به سوى من آيد، و اگر تصوّر مى كنيد در جنگ با شاميان ترديد دارم، بخدا سوگند هر روزى كه جنگ را به تأخير مى اندازم براى آن است كه آرزو دارم عدّه اى از آنها به ما ملحق شوند و هدايت گردند. و در لابلاى تاريكى ها، نور مرا نگريسته به سوى من بشتابند، كه اين براى من از كشتار آنان در راه گمراهى بهتر است، گر چه در اين صورت نيز به جرم گناهانشان گرفتار مى گردند. ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه پنجاه و ششم: مقایسۀ یاران پیامبر و امیرالمؤمنین و من كلام له (علیه السلام) يصف أصحاب رسول الله و ذلك يوم صفين حين أمر الناس بالصلح‏: وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا، مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى‏ اللَّقَمِ وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا، فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ؛ وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَما. ترجمه : (برخى اين خطبه را به آغاز سال 37 هجرى نسبت به تحرّكات معاويه در بصره، و برخى در يكى از روزهاى جنگ صفّين نسبت مى دهند): ياد مبارزات دوران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در صفّين: در ركاب پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بوديم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خود جنگ مى كرديم، كه اين مبارزه برايمان و تسليم ما مى افزود، و ما را در جادّه وسيع حقّ و صبر و برد بارى برابر ناگواريها و جهاد و كوشش برابر دشمن، ثابت قدم مى ساخت. گاهى يك نفر از ما و ديگرى از دشمنان ما، مانند دو پهلوان نبرد مى كردند، و هر كدام مى خواست كار ديگرى را بسازد و جام مرگ را به ديگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پيروز مى شديم و زمانى دشمن بر ما غلبه مى كرد. پس آنگاه كه خدا، راستى و اخلاص ما را ديد، خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما نازل و پيروزى را به ما عنايت فرمود، تا آنجا كه اسلام استحكام يافته فراگير شد و در سرزمين هاى پهناورى نفوذ كرد. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بوديم هرگز پايه اى براى دين استوار نمى ماند، و شاخه اى از درخت ايمان سبز نمى گرديد. به خدا سوگند، شما هم اكنون از سينه شتر خون مى دوشيد و سرانجامى جز پشيمانى نداريد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه پنجاه و هفتم: پیش بینی حکومت معاویه من كلام له (علیه السلام) في صفة رجل مذموم ثم في فضله هو (علیه السلام): أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ، مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ، فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ. أَلَا وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي، فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ؛ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ، فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي، فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَةِ. ترجمه : (در سال 40 هجرى، روزهاى آخر عمر شريف خود در نكوهش و هشدار كوفيان ايراد فرمود): خبر از سلطه ستمگرى بى باك: آگاه باشيد پس از من مردى با گلوى گشاده، و شكمى بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد، كه هر چه بيابد مى خورد،(1) و تلاش مى كند آنچه ندارد به دست آورد او را بكشيد ولى هرگز نمى توانيد او را بكشيد. آگاه باشيد به زودى معاويه شما را به بيزارى و بدگويى من وادار مى كند،(2) بدگويى را به هنگام اجبار دشمن اجازه مى دهم كه مايه بلندى درجات من و نجات شماست، امّا هرگز در دل از من بيزارى نجوييد كه من بر فطرت توحيد تولّد يافته ام و در ايمان و هجرت از همه پيش قدم تر بوده ام. _________________________________ (1) فرد مورد نظر معاويه است، كه هر چه مى‏ خورد سير نمى‏ شد، او نفرين شده پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود، زيرا چند بار او را فراخواند جواب داد مشغول غذا خوردن است، حضرت فرمود: «اللّهمّ لا تشبع بطنه» «خدايا هرگز شكم او را سير مكن» از آن پس معاويه فراوان مى‏ خورد و مى‏ گفت: «مللت و ما اشبعت» «از خوردن خسته شدم ولى سير نشدم». (2) پس از آن كه معاويه به عراق تسلّط يافت، به تمام شهرهاى اسلامى آن روز دستور العملى را فرستاد كه در خطبه ‏ها و نماز به امام على عليه السّلام ناسزا بگويند و به تدريج براى بنى اميّه عادت شد تا آن كه عمرو بن عبد العزيز در دوران خلافت خود اين عادت ناپسند را ريشه كن كرد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه پنجاه و هشتم: خبر از عاقبت خوارج و من كلام له (علیه السلام) كلّم به الخوارج حين اعتزلوا الحكومة و تنادوا أن لا حكم إلا لله‏: أَصَابَكُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِيَ مِنْكُمْ [آبِرٌ] آثِرٌ. أَ بَعْدَ إِيمَانِي بِاللَّهِ‏ وَ جِهَادِي مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) أَشْهَدُ عَلَى نَفْسِي بِالْكُفْرِ؟ " لَقَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ"؛ فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَى أَثَرِ الْأَعْقَابِ. أَمَا إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي ذُلًّا شَامِلًا وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً يَتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِيكُمْ سُنَّةً. [قال الشريف قوله (علیه السلام) «و لا بقي منكم آبر» يروى على ثلاثة أوجه: أحدها أن يكون كما ذكرناه آبر بالراء من قولهم للذي يأبر النخل أي يصلحه. و يروى آثر و هو الذي يأثر الحديث و يرويه أي يحكيه و هو أصح الوجوه عندي كأنه (علیه السلام) قال لا بقي منكم مخبر. و يروى آبز بالزاي المعجمة و هو الواثب و الهالك أيضا يقال له آبز]. ترجمه : ((در سال 38 هجرى پس از ماجراى حكميّت، و شنيدن شايعات فراوان در نكوهش خوارج فرمود): خبر از آينده شوم خوارج: سنگ حوادث و بلا بر شما ببارد، چنانكه اثرى از شما باقى نگذارد. آيا پس از ايمانم به خدا، و جهاد كردنم در ركاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كفر خويش گواهى دهم؟ اگر چنين كنم گمراه شده و از هدايت شدگان نخواهم بود. پس به بدترين جايگاه رهسپار شويد، و به راه گذشتگان باز گرديد. آگاه باشيد به زودى پس از من، به خوارى و ذلّت گرفتار مى شويد و شمشير برنده بر شما مسلّط مى گردد، و به استبدادى دچار خواهيد شد كه براى ديگر ستمگران راه و رسم حكومت قرار خواهد گرفت. مى گويم: (سخن امام على عليه السّلام كه فرمود «و لا بقى منكم آبر» سه گونه روايت شده است، اوّل- آنگونه كه ما آورده ايم، آبر، از باب «يأبر النّخل» به معناى اصلاح كننده آمده. دوم- «آثر» نقل شد يعنى باز گو كننده حديث، و اين نقل به نظر من بهتر است، گويا امام عليه السّلام مى فرمايد، از شما خبر دهنده اى باقى نماند. سوم- «آبز» با «ز» نيز روايت شد به معناى هلاك شونده، پرش كننده، كه به هلاك شونده «آبز» گويند). ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه پنجاه و نهم: پیشگویی دربارۀ خوارج قال (علیه السلام) لما عزم على حرب الخوارج و قيل له إن القوم عبروا جسر النهروان: مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ، وَ اللَّهِ لَا يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ. [قال الشريف يعني بالنطفة ماء النهر و هي أفصح كناية عن الماء و إن كان كثيرا جمّاً و قد أشرنا إلى ذلك فيما تقدم عند مضي ما أشبهه]. ترجمه : (در سال 38 هجرى به هنگامى حركت براى جنگ با خوارج، شخصى گفت، خوارج از پل نهروان عبور كردند، امام فرمود): خبر از قتلگاه خوارج: قتلگاه خوارج اين سوى نهر است، به خدا سوگند از آنها جز ده نفر باقى نمى ماند، و از شما نيز ده نفر كشته نخواهد شد. (منظور امام از «نطفه» آب نهر است كه از فصيح¬ترين كنايه در رابطه با آب هر چند زياد و فراوان باشد). ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصتم: تداوم تفكر خوارج و قال (علیه السلام) لما قُتل الخوارج، فقيل له يا أميرالمؤمنين هلك القوم بأجمعهم: كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ، كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِينَ. ترجمه : (در پايان جنگ با خوارج، در سال 38 هجرى شخصى گفت، اى اميرالمؤمنين عليه السّلام خوارج همه نابود شدند. فرمود): خبر از تداوم تفكّر انحرافى خوارج: نه، سوگند به خدا هرگز آنها نطفه هايى در پشت پدران و رحم مادران وجود خواهند داشت، هر گاه كه شاخى از آنان سر برآورد قطع مى گردد تا اينكه آخرينشان به راهزنى و دزدى تن در مى دهند. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و یکم: فرق خوارج با لشکر معاویه و قال (علیه السلام): لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي، فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ. [قال الشريف: يعني معاوية و أصحابه]. ترجمه : (در سال 38 هجرى، پس از پايان جنگ نهروان، نسبت به آينده خوارج فرمود): نهى از كشتار خوارج: بعد از من با خوارج نبرد نكنيد، زيرا كسى كه در جستجوى حق بوده و خطا كرد مانند كسى نيست كه طالب باطل بوده و آن را يافته است. (منظور امام از گروه دوم معاويه و ياران او هستند). ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و دوّم: مرگ به دست خداست و من كلام له (علیه السلام) لما خُوفَ من الغيلة: وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّةً حَصِينَةً، فَإِذَا جَاءَ يَوْمِي انْفَرَجَتْ عَنِّي وَ أَسْلَمَتْنِي، فَحِينَئِذٍ لَا يَطِيشُ السَّهْمُ وَ لَا يَبْرَأُ الْكَلْمُ. ترجمه : (در سال 40 هجرى، روزهاى آخر عمر شريف امام عليه السّلام در كوفه در پاسخ به برخى از تهديدها و كشته شدن ناگهانى فرمود). موضع گيرى امام عليه السّلام برابر تهديد به ترور: پروردگار براى من پوششى استوار قرار داد كه مرا حفظ نمايد، هنگامى كه عمرم بسر آيد، از من دور شده و مرا تسليم مرگ مى كند، كه در آن روز نه تير خطا مى رود و نه زخم بهبود مى يابد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و سوّم: دنیا محل امتحان و من خطبة له (علیه السلام) يحذر من فتنة الدنيا: أَلَا إِنَّ الدُّنْيَا دَارٌ لَا يُسْلَمُ مِنْهَا إِلَّا فِيهَا وَ لَا يُنْجَى بِشَيْءٍ كَانَ لَهَا؛ ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَ حُوسِبُوا عَلَيْهِ وَ مَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَ أَقَامُوا فِيهِ؛ فَإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ كَفَيْءِ الظِّلِّ، بَيْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّى قَلَصَ وَ زَائِداً حَتَّى نَقَصَ. ترجمه : روش برخورد با دنيا: آگاه باشيد دنيا خانه اى است كه كسى در آن ايمنى ندارد جز آنكه به جمع آورى توشه آخرت پردازد و از كارهاى دنيايى كسى نجات نمى يابد. مردم به وسيله دنيا آزمايش مى شوند، پس هر چيزى از دنيا را براى دنيا به دست آورند از كفشان بيرون مى رود، و بر آن محاسبه خواهند شد. و آنچه را در دنيا براى آخرت تهيّه كردند به آن خواهند رسيد، و با آن خواهند ماند، دنيا در نظر خردمندان چونان سايه اى است كه هنوز گسترش نيافته، كوتاه مى گردد، و هنوز فزونى نيافته كاهش مى يابد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و چهارم: بخش اول : آماده شدن براى مرگ و من خطبة له (علیه السلام) في المبادرة إلى صالح الأعمال: فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَكُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْكُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ، وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى. ترجمه : شتافتن به سوى اعمال پسنديده: اى بندگان خدا از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال أجل برويد، با چيزهاى فانى شدنى دنيا آنچه كه جاويدان مى ماند خريدارى كنيد. از دنيا كوچ كنيد كه براى كوچ دادنتان تلاش مى كنند. آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است. چون مردمى باشيد كه بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله كردند. خداى سبحان شما را بيهوده نيافريد، و به حال خود وا نگذاشت. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و چهارم : بخش دوّم : برگرفتن توشه برای آخرت وَ مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ يَنْزِلَ بِهِ، وَ إِنَّ غَايَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِيرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ، وَ إِنَّ غَائِباً يَحْدُوهُ الْجَدِيدَانِ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَحَرِيٌّ بِسُرْعَةِ الْأَوْبَةِ، وَ إِنَّ قَادِماً يَقْدُمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّةِ، فَتَزَوَّدُوا فِي الدُّنْيَا مِنَ الدُّنْيَا مَا تَحْرُزُونَ بِهِ أَنْفُسَكُمْ غَداً. ترجمه : ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندكى جز رسيدن مرگ نيست. زندگى كوتاهى كه گذشتن لحظه ها از آن مى كاهد، و مرگ آن را نابود مى كند، سزاوار است كه كوتاه مدّت باشد. زندگى كه شب و روز آن را به پيش مى راند به زودى پايان خواهد گرفت. مسافرى كه سعادت يا شقاوت همراه مى برد بايد بهترين توشه را با خود بردارد. از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد كه فرداى رستاخيز نگهبانتان باشد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
🔴خطرناک ترین جمله دنیا چیست؟ ✍گفته می‌شود خطرناک‌ترین جمله این است: «من همینم که هستم.» در این جمله کوتاه می‌توانیم غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و به ‌تدریج راندن آدم‌ها از اطراف خود را حس کنیم پس مراقب باشیم ، هر روز فرصتی هست برای یه قدم بهتر شدن. قرآن می‎فرماید: "ان الله لا یحب المتکبرین" (سوره نمل آیه 22) یعنی خداوند متکبران را دوست ندارد! ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و چهارم : بخش سوّم : پرهیز از غفلت فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ، نَصَحَ نَفْسَهُ، وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ، وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ، فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ، وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ، وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا، وَ يُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ لِيُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِيَّتُهُ عَلَيْهِ أَغْفَلَ مَا يَكُونُ عَنْهَا، فَيَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى كُلِّ ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ أَنْ تُؤَدِّيَهُ أَيَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَةِ؛ نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ، وَ لَا تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ، وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا كَآبَة. ترجمه : بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند، زيرا مرگ او پنهان و پوشيده است، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مى دهد تا بر او تسلّط يابد، انسان را در انتظار توبه نگه مى دارد كه آن را تأخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. واى بر غفلت زده اى كه عمرش بر ضد او گواهى دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستى كشاند. از خدا مى خواهيم كه ما و شما را برابر نعمت ها مغرور نسازد، و چيزى ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، و پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيمانى و اندوه نگرداند. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
✍️از بزرگمردی پرسیدم : بهترین چیزی که میشه از دنیا برداشت چیه ؟ کمی فکر کرد و گفت : دست ؛ با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟ گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم کار بزرگی انجام دادیم که کوچکترین پاداشش رضوان خداونده و ادامه داد که : حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: ♦️«حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة» "عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است" 📚اصول کافى، جلد ٢، حدیث ٨ ‌‌‌‌┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و پنجم : بخش دوّم : آفرینش خداوند لَمْ يَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِيدِ سُلْطَانٍ وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِيكٍ مُكَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ وَ لَكِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ. لَمْ يَحْلُلْ فِي الْأَشْيَاءِ فَيُقَالَ هُوَ [فِيهَا] كَائِنٌ وَ لَمْ يَنْأَ عَنْهَا فَيُقَالَ هُوَ مِنْهَا بَائِنٌ. لَمْ يَؤُدْهُ خَلْقُ مَا ابْتَدَأَ وَ لَا تَدْبِيرُ مَا ذَرَأَ وَ لَا وَقَفَ بِهِ عَجْزٌ عَمَّا خَلَقَ وَ لَا وَلَجَتْ عَلَيْهِ شُبْهَةٌ فِيمَا قَضَى وَ قَدَّرَ، بَلْ قَضَاءٌ مُتْقَنٌ وَ عِلْمٌ مُحْكَمٌ وَ أَمْرٌ مُبْرَمٌ. الْمَأْمُولُ مَعَ النِّقَمِ الْمَرْهُوبُ مَعَ النِّعَمِ. ترجمه : مخلوقات را براى تقويت فرمانروايى، و يا براى ترس از آينده، يا يارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و يا براى فخر و مباهات شريكان، و يا ستيزه جويى مخالفان نيافريده است. بلكه همه، آفريده هاى او هستند و در سايه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند. خدا در چيزى قرار نگرفته تا بتوان گفت در آن جاست، و دور از پديده ها نيست تا بتوان گفت از آنها جداست. آفرينش موجودات او را در آغاز ناتوان نساخته، و از تدبير پديده هاى آفريده شده باز نمانده است، نه به خاطر آنچه آفريده قدرتش پايان گرفته و نه در آنچه فرمان داد و مقدّر ساخت دچار ترديد شد. بلكه فرمانش استوار، و علم او مستحكم، و كارش بى تزلزل است. خدايى كه به هنگام بلا و سختى به او اميدوار، و در نعمت ها از او بيمناكند. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و ششم: بخش اول : آموزش فنون جنگی و من كلام له (علیه السلام) في تعليم الحرب و المقاتلة و المشهور أنه قاله لأصحابه ليلة الهرير أو أول اللقاء بصفين: مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِينَ اسْتَشْعِرُوا الْخَشْيَةَ وَ تَجَلْبَبُوا السَّكِينَةَ وَ عَضُّوا عَلَى النَّوَاجِذِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ، وَ أَكْمِلُوا اللَّأْمَةَ وَ قَلْقِلُوا السُّيُوفَ فِي أَغْمَادِهَا قَبْلَ سَلِّهَا وَ الْحَظُوا الْخَزْرَ وَ اطْعُنُوا الشَّزْرَ وَ نَافِحُوا بِالظُّبَى وَ صِلُوا السُّيُوفَ بِالْخُطَا. ترجمه : (در يكى از روزهاى آغازين جنگ صفّين در سال 37 هجرى براى لشكريان خود ايراد فرمود) آموزش تاكتيك هاى نظامى: اى گروه مسلمانان، لباس زيرين را ترس خدا، و لباس رويين را آرامش و خونسردى قرار دهيد. دندان ها را بر هم بفشاريد تا مقاومت شما برابر ضربات شمشير دشمن بيشتر گردد، زره نبرد خود را كامل كنيد، پيش از آن كه شمشير را از غلاف بيرون كشيد چند بار تكان دهيد، با گوشه چشم به دشمن بنگريد و ضربت را از چپ و راست فرود آوريد، و با تيزى شمشير بزنيد، و با گام برداشتن به پيش، شمشير را به دشمن برسانيد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و ششم : بخش دوّم : مقاومت در برابر دشمن وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ بِعَيْنِ اللَّهِ وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ، فَعَاوِدُوا الْكَرَّ وَ اسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الْأَعْقَابِ وَ نَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ، وَ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ نَفْساً وَ امْشُوا إِلَى الْمَوْتِ مَشْياً سُجُحاً، وَ عَلَيْكُمْ بِهَذَا السَّوَادِ الْأَعْظَمِ وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّبِ، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ كَامِنٌ فِي كِسْرِهِ وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ يَداً وَ أَخَّرَ لِلنُّكُوصِ رِجْلًا، فَصَمْداً صَمْداً حَتَّى يَنْجَلِيَ لَكُمْ عَمُودُ الْحَقِّ، «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ». ترجمه : و بدانيد كه در پيش روى خدا و پسر عموى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار داريد. پى در پى حمله كنيد و از فرار شرم داريد، زيرا فرار در جنگ، لكّه ننگى براى نسل هاى آينده و مايه آتش روز قيامت است، از شهادت خرسند باشيد و به آسانى از آن استقبال كنيد. به آن گروه فراوان اطراف خيمه پر زرق و برق و طناب در هم افكنده (فرماندهى معاويه) به سختى حمله كنيد، و به قلب آنها هجوم بريد كه شيطان در كنار آن پنهان شده، دستى براى حمله در پيش، و پايى براى فرار آماده دارد، مقاومت كنيد تا ستون حق بر شما آشكار گردد. «شما برتريد، خدا با شماست، و از پاداش اعمالتان نمى كاهد». ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
استدلال برای خلافت و من كلام له (علیه السلام): قالوا لما انتَهَت إلى أميرالمؤمنين (علیه السلام) أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله (صلی الله علیه وآله)، قال (علیه السلام) ما قالت الأنصار؟ قالوا قالت: منّا أمير و منكم أمير. قال (علیه السلام): هَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ؟ قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ؟ فَقَالَ (علیه السلام) لَوْ كَانَت الْإِمَامَةُ فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْ. ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَيْشٌ؟ قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله). فَقَالَ (علیه السلام) احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَة. ترجمه : ردّ استدلال انصار و قريش نسبت به امامت در سقيفه: ( وقتى در 28 صفر سال 11 هجرى ماجراى سقيفه(1) را به امام رساندند)، پرسيد: انصار(2) چه گفتند؟ پاسخ شنيد كه انصار گفتند: زمامدارى از ما، و رهبرى از شما مهاجرين انتخاب گردد. پس امام عليه السّلام فرمود: چرا با آنها به اين سخن رسول خدا استدلال نكرديد كه آن حضرت در باره انصار سفارش فرمود: با نيكان آنها به نيكى رفتار كنيد و از بدكاران آنها در گذريد؟ پرسيدند چگونه اين حديث انصار را از زمامدارى دور مى كند؟ پاسخ داد: اگر زمامدارى و حكومت در آنان بود، سفارش كردن در باره آنها معنايى نداشت. سپس پرسيد، قريش در سقيفه چه گفتند؟ جواب دادند: قريش مى گفتند ما از درخت رسالتيم. امام عليه السّلام فرمود: به درخت رسالت استدلال كردند امّا ميوه اش را ضايع ساختند. __________________________________________ (1). سقيفه، خانه ‏اى بود در شهر مدينه كه قريش براى حلّ اختلافات خود در آنجا گرد مى ‏آمدند و به (سقيفه بنى ساعده) معروف شد، كه ابا بكر و عمر، و هم پيمان‏هاى آنان كودتاى نظامى خود را از آنجا سامان دادند. (2). آنها را كه از مكّه هجرت كرده و در مدينه مسكن گزيدند «مهاجر» و آنها كه اهل شهر مدينه بودند و پيامبر و يارانش را كمك مى‏ كردند «انصار» مى‏ ناميدند. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و هشتم: دربارۀ محمد بن ابی بکر و من كلام له (علیه السلام) لما قلّد محمد بن أبي بكر مصرَ فملكت عليه و قتل: وَ قَدْ أَرَدْتُ تَوْلِيَةَ مِصْرَ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ، وَ لَوْ وَلَّيْتُهُ إِيَّاهَا لَمَّا خَلَّى لَهُمُ الْعَرْصَةَ وَ لَا أَنْهَزَهُمُ الْفُرْصَةَ، بِلَا ذَمٍّ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ، فَلَقَدْ كَانَ إِلَيَّ حَبِيباً وَ كَانَ لِي رَبِيباً. ترجمه : (پس از آنكه محمّد بن ابى بكر در مصر در سال 38 هجرى شهيد شد فرمود). ستودن هاشم بن عتبه براى فرماندارى مصر «پس از شهادت محمد بن ابى بكر»: مى خواستم هاشم بن عتبه را فرماندار مصر كنم، اگر او را انتخاب مى كردم ميدان را براى دشمنان خالى نمى گذارد، و به عمرو عاص و لشكريانش فرصت نمى داد، نه اينكه بخواهم محمد بن ابى بكر را نكوهش كنم، كه او مورد علاقه و محبّت من بوده و در دامنم پرورش يافته بود. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه شصت و نهم: در نكوهش كوفيان كَمْ أُدَارِيكُمْ كَمَا تُدَارَى الْبِكَارُ الْعَمِدَةُ وَ الثِّيَابُ الْمُتَدَاعِيَةُ كُلَّمَا حِيصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهَتَّكَتْ مِنْ آخَرَ كُلَّمَا أَطَلَّ عَلَيْكُمْ مَنْسِرٌ مِنْ مَنَاسِرِ أَهْلِ الشَّامِ أَغْلَقَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بَابَهُ وَ انْجَحَرَ انْجِحَارَ الضَّبَّةِ فِي جُحْرِهَا وَ الضَّبُعِ فِي وِجَارِهَا الذَّلِيلُ وَ اللَّهِ مَنْ نَصَرْتُمُوهُ وَ مَنْ رُمِيَ بِكُمْ فَقَدْ رُمِيَ بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ إِنَّكُمْ وَ اللَّهِ لَكَثِيرٌ فِي الْبَاحَاتِ قَلِيلٌ تَحْتَ الرَّايَاتِ وَ إِنِّي لَعَالِمٌ بِمَا يُصْلِحُكُمْ وَ يُقِيمُ أَوَدَكُمْ وَ لَكِنِّي لَا أَرَى إِصْلَاحَكُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِي أَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَكُمْ وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ لَا تَعْرِفُونَ الْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ الْبَاطِلَ وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَقَّ . ترجمه : (در سال 39 هجرى پس از شنيدن غارتگرى هاى فرماندهان معاويه در «عين التّمر» در نكوهش كوفيان فرمود) چه مقدار با شما كوفيان مدارا كنم چونان مدارا كردن با شتران نو بارى كه از سنگينى بار، پشتشان زخم شده است، و مانند وصله زدن جامه فرسوده اى كه هر گاه از جانبى آن را بدوزند، از سوى ديگر پاره مى گردد هر گاه دسته اى از مهاجمان شام به شما يورش آوردند، هر كدام از شما به خانه رفته، درب خانه را مى بنديد، و چون سوسمار در سوراخ خود مى خزيد، و چون كفتار در لانه مى آرميد. سوگند به خدا ذليل است آن كس كه شما يارى دهندگان او باشيد، كسى كه با شما تير اندازى كند گويا تيرى بدون پيكان رها ساخته است. به خدا سوگند، شما در خانه ها فراوان، و زير پرچم هاى ميدان نبرد اندكيد، و من مى دانم كه چگونه بايد شما را اصلاح و كجى هاى شما را راست كرد، امّا اصلاح شما را با فاسد كردن روح خويش جايز نمى دانم. خدا بر پيشانى شما داغ ذلّت بگذارد، و بهره شما را اندك شمارد، شما آنگونه كه باطل را مى شناسيد از حق آگاهى نداريد، و در نابودى باطل تلاش نمى كنيد آن سان كه در نابودى حق كوشش داريد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه هفتادم: شكوه ها با پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) و قال (عليه السلام) في سحرة اليوم الذي ضرب فيه : مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ. فَقَالَ ادْعُ عَلَيْهِمْ. فَقُلْتُ أَبْدَلَنِي اللَّهُ بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرّاً لَهُمْ مِنِّي . قال الشريف : يعني بالأود الاعوجاج و باللدد الخصام ، و هذا من أفصح الكلام . ترجمه : (در سال 40 هجرى سحر گاهى كه ضربت خورد، فرمود): همان گونه كه نشسته بودم، خواب چشمانم را ربود، رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را ديدم، پس گفتم اى رسول خدا، از امّت تو چه تلخى ها ديدم و از لجبازى و دشمنى آنها چه كشيدم. پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: نفرينشان كن. گفتم: خدا بهتر از آنان را به من بدهد، و به جاى من شخص بدى را بر آنها مسلّط گرداند. (كلمه «أود» يعنى كجى و انحراف و «لدد» يعنى دشمنى و خصومت، و اين از فصيح ترين كلمات است) ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه هفتاد و یکم: علل نکوهش اهل عراق و من خطبة له (عليه السلام) في ذم أهل العراق و فيها يوبخهم على ترك القتال و النصر يكاد يتم ثم تكذيبهم له : أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ فَإِنَّمَا أَنْتُمْ كَالْمَرْأَةِ الْحَامِلِ حَمَلَتْ فَلَمَّا أَتَمَّتْ أَمْلَصَتْ، وَ مَاتَ قَيِّمُهَا وَ طَالَ تَأَيُّمُهَا وَ وَرِثَهَا أَبْعَدُهَا. أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَتَيْتُكُمُ اخْتِيَاراً وَ لَكِنْ جِئْتُ إِلَيْكُمْ سَوْقاً، وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّكُمْ تَقُولُونَ عَلِيٌّ يَكْذِبُ، قَاتَلَكُمُ اللَّهُ تَعَالَى فَعَلَى مَنْ أَكْذِبُ ؟ أَ عَلَى اللَّهِ ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِهِ، أَمْ عَلَى نَبِيِّهِ ؟ فَأَنَا أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَهُ، كَلَّا وَ اللَّهِ لَكِنَّهَا لَهْجَةٌ غِبْتُمْ عَنْهَا وَ لَمْ تَكُونُوا مِنْ أَهْلِهَا، وَيْلُ أُمِّهِ . كَيْلًا بِغَيْرِ ثَمَنٍ لَوْ كَانَ لَهُ وِعَاءٌ وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ . ترجمه : (در سال 37.هجرى و پس از فريب خوردن كوفيان از مكر و حيله عمرو عاص و معاويه، هشدار گونه فرمود) اى مردم عراق همانا شما به زن بار دارى مى¬ مانيد كه در آخرين روزهاى باردارى جنين خود را سقط كند، و سرپرستش بميرد، و زمانى طولانى بى شوهر ماند، و ميراث او را خويشاوندان دور غارت كنند. آگاه باشيد من با اختيار خود به سوى شما نيامدم بلكه به طرف ديار شما كشانده شدم، به من خبر دادند كه مى گوييد على دروغ مى گويد. خدا شما را بكشد، بر چه كسى دروغ روا داشته ام؟ آيا به خدا دروغ روا داشتم ؟ در حالى كه من نخستين كسى هستم كه به خدا ايمان آوردم، يا بر پيامبرش دروغ روا داشته ام در حالى كه من اول كسى بودم كه او را تصديق كردم، نه، به خدا هرگز! آنچه گفتم واقعيّتى است كه شما از دانستن آن دوريد، و شايستگى درك آن را نداريد، مادرتان در سوگ شما زارى كند «واى، واى، سر دهد». پيمانه علم را به شما به رايگان بخشيدم، اگر ظرفيّت داشته باشيد، و به زودى خبر آن را خواهيد فهميد. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه هفتاد و دوّم: بخش اول : بيان صفات الله سبحانه ، و صفة النبي و من خطبة له (عليه السلام) علَّم فيها الناس الصلاة على النبي (صلى الله عليه وآله) ، و فيها بيان صفات الله سبحانه ، و صفة النبي ، و الدعاء له : صفات الله اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ دَاعِمَ الْمَسْمُوكَاتِ وَ جَابِلَ الْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا شَقِيِّهَا وَ سَعِيدِهَا صفات النبي اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِكَ وَ نَوَامِيَ بَرَكَاتِكَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ وَ الدَّافِعِ جَيْشَاتِ الْأَبَاطِيلِ وَ الدَّامِغِ صَوْلَاتِ الْأَضَالِيلِ كَمَا حُمِّلَ فَاضْطَلَعَ قَائِماً بِأَمْرِكَ مُسْتَوْفِزاً فِي مَرْضَاتِكَ غَيْرَ نَاكِلٍ عَنْ قُدُمٍ وَ لَا وَاهٍ فِي عَزْمٍ وَاعِياً لِوَحْيِكَ حَافِظاً لِعَهْدِكَ مَاضِياً عَلَى نَفَاذِ أَمْرِكَ حَتَّى أَوْرَى قَبَسَ الْقَابِسِ وَ أَضَاءَ الطَّرِيقَ لِلْخَابِطِ وَ هُدِيَتْ بِهِ الْقُلُوبُ بَعْدَ خَوْضَاتِ الْفِتَنِ وَ الْآثَامِ وَ أَقَامَ بِمُوضِحَاتِ الْأَعْلَامِ وَ نَيِّرَاتِ الْأَحْكَامِ فَهُوَ أَمِينُكَ الْمَأْمُونُ وَ خَازِنُ عِلْمِكَ الْمَخْزُونِ وَ شَهِيدُكَ يَوْمَ الدِّينِ وَ بَعِيثُكَ بِالْحَقِّ وَ رَسُولُكَ إِلَى الْخَلْقِ . ترجمه : (مردم را آموزش داد تا چگونه بر پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) درود فرستند) 1.ويژگى هاى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بار خدايا اى گستراننده هر گسترده، و اى نگهدارنده آسمان ها، و اى آفريننده دل ها بر فطرت هاى خويش: دل هاى رستگار و دل هاى شقاوت زده. گرامى ترين درودها و افزون ترين بركات خود را بر محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بنده و فرستاده ات اختصاص ده، كه خاتم پيامبران گذشته، و گشاينده درهاى بسته و آشكار كننده حق با برهان است. دفع كننده لشكرهاى باطل، و درهم كوبنده شوكت گمراهان است، آن گونه كه بار سنگين رسالت را بر دوش كشيد، و به فرمانت قيام كرد، و به سرعت در راه خشنودى تو گام برداشت، حتّى يك قدم به عقب برنگشت، و اراده او سست نشد، و در پذيرش و گرفتن وحى، نيرومند بود، حافظ و نگهبان عهد و پيمان تو بود، و در اجراى فرمانت تلاش كرد تا آنجا كه نور حق را آشكار، و راه را براى جاهلان روشن ساخت، و دل هايى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند هدايت شدند. پرچم هاى حق را بر افراشت. و احكام نورانى را بر پا كرد، پس او پيامبر امين، و مورد اعتماد، و گنجينه دار علم نهان تو، و شاهد روز رستاخيز، و بر انگيخته تو براى بيان حقائق، و فرستاده تو به سوى مردم است. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه هفتاد و دوّم: بخش دوّم : علَّم فيها الناس الدعاء للنبي و من خطبة له (عليه السلام) علَّم فيها الناس الصلاة على النبي (صلى الله عليه وآله) ، و فيها بيان صفات الله سبحانه ، و صفة النبي ، و الدعاء له : الدعاء للنبي اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِي ظِلِّكَ وَ اجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَيْرِ مِنْ فَضْلِكَ اللَّهُمَّ وَ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِينَ بِنَاءَهُ وَ أَكْرِمْ لَدَيْكَ مَنْزِلَتَهُ وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِكَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَةِ مَرْضِيَّ الْمَقَالَةِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَةٍ فَصْلٍ اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فِي بَرْدِ الْعَيْشِ وَ قَرَارِ النِّعْمَةِ وَ مُنَى الشَّهَوَاتِ وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ وَ رَخَاءِ الدَّعَةِ وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِينَةِ وَ تُحَفِ الْكَرَامَةِ . ترجمه : (مردم را آموزش داد تا چگونه برای پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) دعا کنند.) 2.دعا براى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) پروردگارا براى پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) در سايه لطف خود جاى با وسعتى بگشاى، و از فضل و كرمت پاداش او را فراوان گردان. خداوندا كاخ آيين او را از هر بنايى برتر و مقام او را در پيشگاه خود گرامى تر گردان و، نورش را كامل گردان، و پاداش رسالت او را پذيرش گواهى و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده، زيرا كه داراى منطقى عادلانه، و راه جدا كننده حق از باطل بود. بار خدايا بين ما و پيغمبرت در نعمت هاى جاويدان، و زندگانى خوش، و آرزوهاى بر آورده، و خواسته هاى به انجام رسيده، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياى با ارزش،جمع گردان. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
خطبه هفتاد و سوّم: در باره مروان بن حكم و من كلام له (عليه السلام) قاله لمروان بن الحكم بالبصرة : قَالُوا : أُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ أَسِيراً يَوْمَ الْجَمَلِ فَاسْتَشْفَعَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ( عليهما السلام ) إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) فَكَلَّمَاهُ فِيهِ فَخَلَّى سَبِيلَهُ فَقَالَا لَهُ يُبَايِعُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ (عليه السلام) : أَ وَ لَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ لَا حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِهِ. إِنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِهِ. أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ. وَ هُوَ أَبُو الْأَكْبُشِ الْأَرْبَعَةِ، وَ سَتَلْقَى الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدِهِ يَوْماً أَحْمَرَ. ترجمه : (در باره مروان بن حكم در بصره فرمود) [گويند در سال 36.هجرى وقتى مروان بن حكم، داماد عثمان، در جنگ جمل اسير شد، امام حسين و امام حسينعليهما السّلام نزد پدر عذر او خواستند و امام على عليه السّلام او را رها كرد. گفتند: پدر، مروان با شما بيعت مى كند: فرمود]: «خبر غيبى از حكومت چهار فرمانرواى فاسد» از پسران مروان مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد مرا به بيعت او نيازى نيست. دست او دست يهودى است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مى شكند. آگاه باشيد، او حكومت كوتاه مدتى خواهد داشت، مانند فرصت كوتاه سگى كه با زبان بينى خود را پاك كند. او پدر چهار فرمانرواست «قوچ هاى چهار گانه»، و امّت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونينى خواهند داشت. ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄
🔴خطرناک ترین جمله دنیا چیست؟ ✍️گفته می‌شود خطرناک‌ترین جمله این است: «من همینم که هستم.» در این جمله کوتاه می‌توانیم غرور، لجاجت، خودرایی، خودخواهی، درجا زدن و به ‌تدریج راندن آدم‌ها از اطراف خود را حس کنیم پس مراقب باشیم ، هر روز فرصتی هست برای یه قدم بهتر شدن. قرآن می‎فرماید: "ان الله لا یحب المتکبرین" (سوره نمل آیه 22) یعنی خداوند متکبران را دوست ندارد! ┄┅═✧❁❁✧═┅┄ @shahid_hodaie ┄┅═✧❁❁✧═┅┄