eitaa logo
شهید مسعود عسگری
961 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
40 فایل
مدافع حرم حضرت زینب س فدایی سید علی تولد:69/6/8 شهادت: 94/8/21 بهشت زهرا س قطعه 26 ردیف 79 شماره 19 خواهر زاده شهيد مدافع حرم مصطفی نبی لو ارتباط با ادمین👇 @masoud1394
مشاهده در ایتا
دانلود
«آرزوی قلبی » ماه رمضان وعده دیدار ما مسجد ارگ روبروی دادگستری،روی چمن های کنار پارک بود. شوق و اشتیاق برای رسیدن به مناجات های حاج منصور بچه ها رو از همه جا کنار هم جمع میکرد. من تازه ازدواج کرده بودم و اون شب به اتفاق خانمم رفتیم مراسم در محل قرار همیشگی زیر انداز رو پهن کردم و نشستیم. طولی نکشید که مسعود اومد وبا تبسم و شوخ طبعی که داشت گفت مجردها هم میتونن اینجا بشینن، یه نگاهی کردم و گفتم بفرما بشین آقا مسعود توام بزودی باید متاهل بشی و اون هم سمت چپ من نشست، نیمه ماه مبارک رمضان بود حال و هوای عجیبی داشت چند وقتی بود که از سوریه برگشته بود، اواسط بود که حاج منصور شروع کرد به مناجات و... ادامه 👇در کانال لینک کانال 👇 @shahid_masoud_asgari
شهید مسعود عسگری
«آرزوی قلبی #شهیدمسعودعسگری» ماه رمضان وعده دیدار ما مسجد ارگ روبروی دادگستری،روی چمن های کنار پارک
«آرزوی قلبی » ماه رمضان وعده دیدار ما مسجد ارگ روبروی دادگستری،روی چمن های کنار پارک بود. شوق و اشتیاق برای رسیدن به مناجات های حاج منصور بچه ها رو از همه جا کنار هم جمع میکرد. من تازه ازدواج کرده بودم و اون شب به اتفاق خانمم رفتیم مراسم در محل قرار همیشگی زیر انداز رو پهن کردم و نشستیم. طولی نکشید که مسعود اومد وبا تبسم و شوخ طبعی که داشت گفت مجردها هم میتونن اینجا بشینن، یه نگاهی کردم و گفتم بفرما بشین آقا مسعود توام بزودی باید متاهل بشی و اون هم سمت چپ من نشست، نیمه ماه مبارک رمضان بود حال و هوای عجیبی داشت چند وقتی بود که از سوریه برگشته بود، اواسط بود که حاج منصور شروع کرد به مناجات و راز و نیاز با خدا،حرف دل مارو میزد،همه تو حال خودشون بودن،صدای گریه و هق هق اطرافیان فضای معنوی و آرامش بخشی به مراسم داده بود. اونوقت حاجی گفت که همه چشم هارو ببندند هرکس یک آرزویی بکنه و حاجتش رو از خدا بخواد و برای حوائج کسانی که کنارتون نشستن دعا کنید، بنظرم اون شب خیلیا به رسیدن، ماه رمضان ماه مقدر شدن یکسال آدمهاست و به دست امام زمان«عج»رقم میخوره. وقتی چشم هارو باز کردیم رو کردم به مسعود و بهش گفتم که مسعود دعا میکردی سال بعد ماه رمضان با خانمت بیای اینجا، مسعود یه نگاهی کرد و خیلی جدی گفت من یه آرزوی دیگه کردم و دعا کردم که تا سال بعد این موقع شهید شده باشم... چند ماه بعد، مسعود به خودش رسید. «ما مدعیان صف اول بودیم» «از آخر مجلس شهدا را چیدند» @shahid_masoud_asgari
Shab03Ramazan1397[02].mp3
13.38M
⬆️⬆️⬆️ 🎙 قسمت اول 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
ابوحمزه۲.mp3
9.92M
⬆️⬆️⬆️ 🎙 قسمت دوم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab06Ramazan1397[02].mp3
10.72M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت چهارم 🎤حاج میثم کانال صوتهای دلنشین هدیه به چهارده معصوم @delneshinha 🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
Shab07Ramazan1397[03].mp3
12.32M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت پنجم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab09Ramazan1397[03].mp3
22.37M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت هفتم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab10Ramazan1397[03].mp3
17.99M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت هشتم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab11Ramazan1397[03].mp3
25.45M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت نهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab12Ramazan1397[03].mp3
17.05M
⬆️⬆️⬆️ 📝 🎤حاج میثم_ 🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
«آرزوی قلبی » . ماه رمضان وعده دیدار ما مسجد ارگ روبروی دادگستری،روی چمن های کنار پارک بود. شوق و اشتیاق برای رسیدن به مناجات های حاج منصور بچه ها رو از همه جا کنار هم جمع میکرد. من تازه ازدواج کرده بودم و اون شب به اتفاق خانمم رفتیم مراسم در محل قرار همیشگی زیر انداز رو پهن کردم و نشستیم. طولی نکشید که مسعود اومد وبا تبسم و شوخ طبعی که داشت گفت مجردها هم میتونن اینجا بشینن، یه نگاهی کردم و گفتم بفرما بشین آقا مسعود توام بزودی باید متاهل بشی و اون هم سمت چپ من نشست، نیمه ماه مبارک رمضان بود حال و هوای عجیبی داشت چند وقتی بود که از سوریه برگشته بود، اواسط بود که حاج منصور شروع کرد به مناجات و راز و نیاز با خدا،حرف دل مارو میزد،همه تو حال خودشون بودن،صدای گریه و هق هق اطرافیان فضای معنوی و آرامش بخشی به مراسم داده بود. اونوقت حاجی گفت که همه چشم هارو ببندند هرکس یک آرزویی بکنه و حاجتش رو از خدا بخواد و برای حوائج کسانی که کنارتون نشستن دعا کنید، بنظرم اون شب خیلیا به رسیدن، ماه رمضان ماه مقدر شدن یکسال آدمهاست و به دست امام زمان«عج»رقم میخوره. وقتی چشم هارو باز کردیم رو کردم به مسعود و بهش گفتم که مسعود دعا میکردی سال بعد ماه رمضان با خانمت بیای اینجا، مسعود یه نگاهی کرد و خیلی جدی گفت من یه آرزوی دیگه کردم و دعا کردم که تا سال بعد این موقع شهید شده باشم... چند ماه بعد، مسعود به خودش رسید. . «ما مدعیان صف اول بودیم» «از آخر مجلس شهدا را چیدند» خاطره دوست شهید @shahid_masoud_asgari
Shab18Ramazan1397[03].mp3
23.75M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت سیزدهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab20Ramazan1397[03].mp3
16.94M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت چهاردهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab21Ramazan1397[05].mp3
25.9M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت پانزدهم 🎤 حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab22Ramazan1397[03].mp3
20.93M
⬆️⬆️⬆️ 🌸 قسمت شانزدهم 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
Shab23Ramazan1397[05].mp3
18.14M
⬆️⬆️⬆️ 📝 قسمت هفدهم(پایانی) 🎤حاج میثم 🍀💛🍀🧡🍀💛
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً لا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِکَ أَحْیِنِی مَا أَحْیَیْتَنِی عَلَیْهِ وَ تَوَفَّنِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی عَلَیْهِ وَ ابْعَثْنِی إِذَا بَعَثْتَنِی عَلَیْهِ وَ أَبْرِئْ قَلْبِی مِنَ الرِّیَاءِ وَ الشَّکِّ وَ السُّمْعَةِ فِی دِینِکَ حَتَّی یَکُونَ عَمَلِی خَالِصاً لَکَ. خدایا ایمانی از تو درخواست می کنم، که پایانی جز دیدار تو نداشته باشد، بر آن ایمان پایدارم بدار تا زنده‌ام می داری و بر آن بمیران زمانی که مرا می میرانی، و بر آن برانگیز، هنگامی که مرا برمی انگیزی، و دلم را از ریا و شک و شهرت خواهی در دینت پاک فرما، تا عملم برای تو خالص باشد».       @hmmnasehe