از سر کار که آمد، کارتن بسته تلویزیون رنگی وسط اتاق بود و بچهها لحظهشماری میکردند
که پدر بازش کند. اهدایی یکی از مقامات بود.
رسیده نرسیده نشست با بچهها به بازی.
گرماگرم بازی که بودند بهشان گفت:
بچهها! الان بچههایی هستند که نه پدر دارند نه تلویزیون رنگی. شما که پدر دارید بگذارید تلویزیون را بدهیم به آنها.🤍
ساعتی بعد صدای خنده و بازی بچهها با پدر و تلویزیون سیاهسفیدشان در هم آمیخته بود.
از کتاب "آسمان"
شهید #عباس_بابایی
@shahid_masoud_asgari