eitaa logo
شَهید حُسین مُعِزغُلامے⁦³¹⁵
2.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
202 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
1.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آزادی در آمریکا آیا می‌شود با خیال راحت در خیابان‌های آمریکا رفت و آمد کرد #پویش_حجاب_فاطمے
✨ گاهی رَنج وزحمت زنده نگاه داشتن خون شهید ازخود شهادت کمتر نیـست. 🌷 | @shahid_moezegholami
شَهید حُسین مُعِزغُلامے⁦³¹⁵
هوالمحبوب 🕊رمان #هادےدلـــــہا قسمت #پنجاه_وهفت 🍀راوےزینب🍀 با محسن سوار ماشین شدیم. سخت و خجالت
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوےمحسن🍀 امروز دوازدهم فروروین ماهه وهرسال همین موقع یه اکیپ از بچه ها میشدیم و به نیت سال ولات امام زمان.عج. ۲۵۵شاخه گل رز برای شهدای پخش میکردیم . پارسال که رفتیم سرمزار شهیدترک، حسین یه عکس انداخت که ما بعدا راز این عکسو فهمیدیم.. حسین از جمع ماخدایی شد، برنگشتن حسین کمر همه رو شکست..😞 مهدی تواین ۱۴ماه ۱۴سال پیرتر شد...😔 محمد یکبار کرد اما خانواده وخانمش خبر ندارن...😔 خودمم که اندازه تموم دنیا دلم برای رفیقم تنگه...😞 زینب دختری ۱۷ساله که تواین ۱۴ماه داغون شد...😞 شب اول صیغمون وقتی پدرش زنگ زد برم خونشون.. وقتی جسم ضعیفش تو آغوشم میلرزید یادحرفای حسین تو معقر افتادم.. زینب یه دختر حساس بود.. به رسم هرسال گل هارو خریدم.. میخواستم اینکارو امسال با زینب انجام بدم😍👌 _خانم کوچولوی نازم.. سر راهم چشمم افتاد به اسباب بازی فروشی از ماشین پیاده شدم و یه خرس و یه ماشین کنترلی خریدم .😜 تا خونه زیب اینا یه ربعی راه بود وقتی رسیدم به گوشیش زنگ زدم _الو سلام خانمم خوبی؟پایین منتظرتم لطفا مرتضی هم رو باخودت بیار زینب با مرتضی باهم اومدن مرتضی:عهه این همه گل؟!😯 _مهریه آبجی خانمته دیگه میخوام بدم از دستش خلاص بشم😁😉 زینب:واقعا؟!😡 _اوه اوه چه فلفل نازی شدی.. شوخی کردم جوجه من . . . _بفرمایید این ماشین برای آقامرتضی و این خرسم برای کوچولوی من😊 زینب حرصش دراومد وخرسو پرت کرد سمتم گفت: _نمیخوام خرسم خودتی پسر بد قهرم😒😠 _خب ببخشید من خرسم حالا آشتی زینب اوهوم؟😅 داشتم گل هارو سر مزار شهدای میذاشتیم که گوشیم زنگ خورد. محمدبود. زنگ زده بود همه رو دعوت کنه توباغ پدرش وقتی پرسیدم کیا هستن گفت نگران نباش اکیپ خودمون هستن خانوادگیه.. ادامه دارد... قلم بانومینودرے ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
هوالمحبوب 🕊رمان قسمت 🍀راوےزینب🍀 امروز سیزده بدره دیروز محمدآقا زنگ زده بودودعوتمون کرد باغ پدرش. نمیدونستم کیا به جز ما دعوت هستن. قرار شد ۹صبح محسن بیاد دنبالم که بریم بابا ایناهم خودشون میان وقتی رسیدیم دیدیم مهدیه اینا ،عطیه اینا،خواهرشوهرم اینا، برادر شوهرم اینا،خواهرشوهرعطیه هم بودن. _وای من حوصلم سر رفت نشستیم داریم همو نگاه میکنیم😕 عطیه: بیا بیا غرغر نکن منچ بازی کنیم😝 یه ساعتی بازی کردیم. یهو خواهرزاده کوچولوی محمد دوید اومد سمت عطیه وچادر عطیه رو کشید و گفت: _زندایی بریم وسطی بازی کنیم😍👧🏻 _فاطمه جونم اینجا که نمیشه فاطمه: چلاخاله😥 _چون نامحرم اینجاهس عزیزدلم😊 عطیه:بریم اونور باغ پشت اتاق تکی کسیم نیست وآااییییی پشت اون اتاق یه آبشار خیلی بزرگ وخوشگل بود😍 بعدازچند ساعتی نشستیم بابهار صحبت میکردیم که صدای یکی از آقایون "خانوما تشریف بیارین ناهار" رو شنیدیم _پاشیم بریم ناهار بهار:توبشین محسن داره میاد😉 بهار رفت یهوخودمو وسط استخر دیدم😱😯 _محححححسسسسنننننن میکشمت😠😠خییییییلیییییییی ناآمررررردییییی الان چیکارکنم خیسم کردی😤😒 محسن:خخخخخ لباس آوردم😂 واست بیا برو عوض کن بجاش آب تنی کردی تعطیلات نوروز تموم شد وما برگشتیم مدرسه. چند روز بعد محمداعزام شد سوریه اونروز حالش بد بود شنیده بود.. به محسن ومامان زنگ زدم گفتم میرم پیش عطیه میمونم عطیه حق داشت بیتابی کنه ونگران باشه با هرزنگ قلبش بریزه😰 امتحان های خرداد رسید ومعدل عطیه بخاطرمحمدکه سوریه بود افت شدید داشت ولی من طبق قولم ۱۹شدم مردادبود ومادنبال کارای عروسیمون بودیم. ولی مرداد۹۶ خبری همه جهان رودگرگون کرد 《 شهادت پاسدارشهیدمحسن حججی🌷 ادامه دارد.... قلم بانومینودرے ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃سلام میدهم از بام خانه سمت حرم 🍃چه میشود که بیایم منم قدم به قدم؟ 🍃یک طلبیدن برای تو سهل است 🍃حرم نرفته بمیرم برای من سخت است 🌷 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
دلم گرفته داداش رسول طلوع کن در غروب دلتنگے من شهید مدافع حرم آل الله محمد حسن/رسول / خلیلی ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
گفتی : " اندر خواب بینی بعد از این روی مرا " ماه من ! در چشم عـاشق آب هست و ... خواب نیست ... 🌹 ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
4_5787394025346565634.mp3
زمان: حجم: 20.34M
🎵🎙روضه جانسوز امام سجاد علیه السلام از لسان گرم حجت الاسلام دارستانی . ⚠️لطفا با حال مناسب معنوی کلیپ را ببینید..!! ◼️♥️◼️ ╭━═🌼━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮ @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ╰━═🌸━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
اقدام زیبای یک نانوا در خنج🌹 🔹️مسئولان یک نانوایی در شهر خنج نام شهید "ابراهیم هادی" از شهدای جنگ تحمیلی را برای نانوایی خود انتخاب کرده و بر سردرب مغازه نصب کردند. 🔹مسئول این نانوایی هدف از این اقدام را علاقه خود به شهید ابراهیم هادی و پاسداشت خون شهدا عنوان کردند. ♠️🍃 @shahid_moezegholami ♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️🍃🍃♠️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا