سردار سلیمانی:
من در آن لحظه آخر که #شهید_همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است☝️
آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک 📸عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد....😊
خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند مثلاً بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی☹️
من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. حیف که نگفتم...😞💔
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
💔🕊💔🕊💔🕊
@shahid_moezegholami
💔🕊💔🕊💔🕊
سردار سلیمانی:
من در آن لحظه آخر که #شهید_همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است☝️
آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک 📸عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد....😊
خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند مثلاً بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی☹️
من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. حیف که نگفتم...😞💔
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
به دخترش میگفت: وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواید. گره های کوچ
سردار سلیمانی:
من در آن لحظه آخر که #شهید_همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است☝️
آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک 📸عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد....😊
خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند مثلاً بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی☹️
من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. حیف که نگفتم...😞💔
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
#سالروز_شهادت🕊️🕊️💔
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
هدایت شده از شهید حسین معز غلامے³¹⁵
سردار سلیمانی:
من در آن لحظه آخر که #شهید_همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است☝️
آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک 📸عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد....😊
خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند مثلاً بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی☹️
من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. حیف که نگفتم...😞💔
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
#سالروز_شهادت🕊️🕊️💔
https://eitaa.com/shahid_moezegholami