🔴🔵 فضیلت و ثواب روز نهم ماه مبارک رمضان برای روزه داران این روز طبق روایت پیامبر اکرم :
🌺 خداوند به شما اجر هزار عالم و هزار معتکف و هزار مرابط (مروج ایمان ) را بدهد.
📚 منبع:
امالی صدوق /مجلس دوازدهم/ص 48
کانال شهیدمعزغلامی
❤️|
@shahid_moezegholami
|❤️
🔴 اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
خوندی و دلت شکست اشک ازچشمات سرازیر شد التماس دعا...😢💔
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....
🔹شهید سید مرتضی دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه....
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.....
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند....
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم....
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم....
🔹شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
🔹#شهداشرمندهایم ...😔
@shahid_moezegholami
#آب_به_خیمه_نرسید_فدای_سرت
نهمین روز صیام است، به عباس بگو
کودکان با لب عطشان عمو میخواهند...
@shahid_moezegholami
:
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹حاج هـمت میگوید:
هر موقع در مناطق جنگی گم شدید
ببینید دشـــمن ڪجا را می ڪوبد؛
هـمانجا #جبهــــــهی خـــــودیست.
گم شدهای؟!
نمیدانی جبهه خودی کجاست؟!
دشمن هر روز کجا را میکوبد؟!
یک روز با ماهواره📡
یک روز با مصیح پولینژاد 💶💴
یک روز با مدهای عجیب و غریب👗👚👡
و...
فهمیدی؟!
جبهه ی خودی دقیقا در دستان توست
⚠دشمن، #چادرت و #حجابت را نشانه گرفته است....
👌پس زیر این آتش سنگین بیش از پیش مواظب جبههی خودی باش....
#سلام_بر_تمامی_شهدا
#خادمین_بسیجی_قرارگاه_شقایقهای_بیقرار_دلتنگ_شهادت
🌾🌹🌾
میگه به آقای بهجت گفتم:
#نفْسم خیلی اذیتم میکنه؛
گفت: شکایتش رو به #امام_زمانت کن!
(چقدر قشنگ گفتن)
#یا_صاحب_الزمان_ادرکنی
@shahid_moezegholami
154953293-817707533.mp3
7.19M
🌿رمۻــان فرصتــ دوباره عشــ💟ــ.ق...
#شهــــروز_حبیبے
#بسیـــ.ار_زیبا
❤️ @shahid_moezegholami 💜
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حالت چطوره؟
🔻سرنوشت شما به "حال" شما وابسته است!
#تصویری
@Panahian_ir
#نماز_اول_وقت_یادت_نره
أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ
میشود برای دلم
کمی پادرمیانی کنی
من دیگر حریفش نمیشوم ..
| انفال ۲۴ |
#الصلاة
@shahid_moezegholami
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ #کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ) #پارت_9⃣2⃣ #ادامه خودش خالصانه از ابتدای
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ)
#پارت_0⃣3⃣
🌹🌵
با بچه ها خدمت مرحوم آیت الله ناصر صراف ها (قرائتی) در مسجد محله چال رفتیم. ایشان پدر دو شهید و یکی از اوتاد زمانه بود. توصیه های اخلاقی بسیارخوبی به طلاب و شاگردان داشتند.
یک بار فرمودند : آقا ، نماز جمعه را ترک نکنید.
نمی دانید حضور در نمازجمعه چقدر برای انسان برکات دارد. خصوصا وقتی که هوا بسیارسرد یا بسیارگرم باشد❗️( یعنی زمانی که مردم کمتر شرکت می کنند )
من و دیگر شاگردان احمدآقا از این حرف ایشان خیلی خوشحال شدیم؛ چون از زمانی که به یاد داشتیم با احمد آقا به نمازجمعه می رفتیم.
احمدآقا همه ی مارا به حضور در نمازجمعه مقید کرده بود.
او با سختی بچه ها را جمع می کرد. بعد می رفتیم چهارراه مولوی و با اتوبوس دو طبقه یا وانت و... خلاصه با کلی مشکل به نمازجمعه می رفتیم.
بچه ها شلوغ می کردند. اذیت می کردند و...
اما احمد آقا با صبر و تحمل وصف ناشدنی بچه ها را با معارف دین آشنا می کرد.
💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾
یکی از بچه ها می گفت : من از همان دوران احمد آقا به نمازجمعه مقید شدم.
بعد از شهادت احمد آقا هم سعی کردم نمازجمعه من ترک نشود. یک بار در عالم رؤیا مشاهده کردم که در خیابانی ایستاده ام.
احمد آقا از دور به طرفم آمد و من را در آغوش گرفت.
خیلی حالت زیبایی بود. بعد از سال ها احمد آقا را می دیدم.
بعد از روبوسی به تابلوی خیابان نگاه کردم. دیدم نوشته خیابان قدس. فهمیدم اینجا نمازجمعه است.
همان لحظه از خواب بیدار شدم. فهمیدم علت اینکه احمدآقا این گونه من را تحویل گرفت به خاطر حضور همیشگی من در نمازجمعه است.
🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾💐🌾
←اردو→
( برادران محمدشاهی )
برخی روزها به من توصیه می کرد : امشب جلسه ی حاج آقا یادت نره❗️
می گفت : کمال ، امشب بیا یه خبرهایی هست❗️
شب هایی که او توصیه می کرد واقعا حال و هوای جلسه آیت الله حق شناس دگرگون بود.
آن شب ها مجلس نورانیت عجیبی پیدا می کرد.
نمی دانم احمدآقا چه می دید که این گونه صحبت می کرد❗️
ما از بچگی با هم رفیق بودیم. در دوران کودکی با هم فوتبال بازی می کردیم.
اما از وقتی که در مسجد فعالیت می کرد دیگر ندیدم فوتبال بازی کند.
یک بار دیدم احمدآقا در جمع بچه های نوجوان قرارگرفته و مشغول بازی است.
فوتبال او حرف نداشت. دریبل های ریز می زد و هیچ کس نمی توانست توپ را از او بگیرد.
خیلی به بازی مسلط بود. از همه عبور می کرد.
اما وقتی به دروازه ی حریف می رسید توپ را پاس می داد به یکی از نوجوانان ها تا او گل بزند❗️
احمد می رفت در تیم افرادی که هنوز با مسجد و بسیج رابطه ای نداشتند.
از همان جا با آن ها رفیق می شد و...
بعد از بازی گفتم : ...
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع_انتشارات شهیدهادی با کسب اجازه از
انتشارات ومولف برای تایپ.
#تذکر❌تایپ کتاب هادر فضای مجازی حتما بایدبا کسب اجازه از انتشارات ومولف باشد.
❤️ @shahid_moezegholami 💜
#یامهدی
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
😊سلام
🙂خوب شب هشتم هم رسید
☝️امشب یه مرور کوچیک می کنم از حرفایی که قبلا گفتم
✅گفتم که مدیر کانال به ما اجازه داد تا ۱۰ روز توی این کانال فعالیت کنیم و برنامه را برای شما توضیح بدیم
✅گفتم که برنامه پویش حجاب فاطمی چندماهی هست که شروع شده و توی این مدت استقبال خوبی از طرح پویش شد و چندهزار برچسب از برچسبهای پویش برای افراد متقاضی در سراسر ایران ارسال شدن
✅جزئیات فنی برنامه و سازو کار اثربخشی را هم براتون
😊حالا مونده عکسایی که از سراسر ایران برامون ارسال شده را بهتون نشون بدم
😊☝️آخه قرارمون اینه که هرکی برچسب سفارش میده بعد از نصبش، از ماشین یه عکس بگیره و بفرسته
👌فردا و پس فردا شب یه سری از این عکسای رسیده را براتون می گذارم تا ببینید
👋فعلا شب خوش
#پویش_حجاب_فاطمے ۸
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
💠🔅💠🔅💠🔅💠 💠ویژگیهای یاران امام زمان(عج) ⬅️(103ویژگی مؤمن) 9⃣قسمت نهم ⬅️در ادامه روایت صد و سه ویژگی
💠🔅💠🔅💠🔅💠
💠ویژگیهای یاران امام زمان(عج)
⬅️(103ویژگی مؤمن)
🔟قسمت دهم
4⃣2⃣- «وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ..» اگر اندوه و غمی دارد در چهره اش نمایان نیست، در قلب خودش قرار می دهد تا همیشه در پیش مردم شاد باشد.
5⃣2⃣- «اَحْلَی مِنَ الشَّهْدِ..» وقتی در محضر او، کنار مؤمن می نشینی شیرین تر و گواراتر از شهد است. یعنی آنقدر آن فرد زیبا حرف می زند، زیبا رفتار می کند! شما خوشت می آید که کنار یک انسان مؤمن می نشینی. مثلا شما کنار علما که می نشینی خیلی خوشت می آید تا بیشتر بمانی.
6⃣2⃣- «لا یکْشِفُ سِرّاً..» راز کسی را فاش نمی کند. مؤمن رازدار است، اگر شما رازی را به او بسپاری فاش نمی کند، عیب و راز دیگران را پیش شما نمی گوید.
🔹ادامه دارد ....
🎤استاد احسان عبادی
#ویژگیهای_یاران_امام_زمان 10
💠🔅💠🔅💠🔅💠
کانال شهیدمعزغلامی
❤️|
@shahid_moezegholami
|❤️
#هدیه_معنوی_پنجشنبه
سلام رفقای شهیدحسین معزغلامی🌹
به نیت #خشنودی_دل_حضرت_خدیجه (س)
و شادی روح پاک #شهدا
به خصوص #رفیق_شهیدمون_حسین_معزغلامی
و
#آمرزش
#شادی_روح_اموات_عزیزمون
این هفته #سوره_الرحمن رو با همدیگه ختم می کنیم
بزرگواری مایل هست شرکت کنه به آیدی خادم شهید تعداد بده👇
@Soldiergomnam
مهلت قرائت تا فردا ظهر👌
ممنون از حضور گرمتون
🌷دعای شهید همراهتون🌷
#شهیدحسین_معزغلامـی