💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
هر جا می نشست از #شهدا میگفت. پيش مادرش كه میرفت از #شهدا تعريف می كرد و میگفت :
😍 كاش همه با حالت شهدا به ديدار خدا برويم.
میگفت :
🌹 مادر دعا كن من شهيد شوم وقتی شهيد شوم رويتان پيش حضرت زهرا (س) سفيد می شود.
مادرش میگفت :
😔 هر شب از شهادت میگويی، اما عبدالمهدی میگفت :
❤️ يك مادر شهيد بعد از سالها #انتظار آمدن فرزندش، دلخوشیاش تنها به يك تكه استخوان است. وقتی استخوان شهيدش را میآورند چقدر خوشحال می شود و میگويد اين هديه من به اسلام است و ناقابل است. شما هم بايد اينطور باشيد.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت دهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🚶 يك بار از سر كارش آمد و گفت :
می خواهم با شما صحبت كنم، كارهايت را انجام بده برويم قم.
گفتم : خب همين جا بگو.
گفت : نه برويم بعد میگويم.
رفتيم قم و به قبرستان شيخها رفتيم. خيلی گريه كرد. بر مزار آيتالله ملكی تبريزی استاد امام خمينی از مقام ايشان و حضرت امام گفت. بعد گفت :
❤️ خدا دست يتيمها را می گيرد و مقام میدهد. حضرت محمد (ص) يتيم بود. امام خمينی يتيم بود. اينهايی كه به جايی رسيدند يتيم بودند كه خدا دستشان را گرفت.
😔 داشت من را آماده می كرد كه اگر بچهها يتيم شدند فكر بدی نكنم و غصه نخورم. بعد در مورد دنيا و آخرت صحبت كرد كه نبايد به اين دنيا دل بست و اگر عمر نوح هم داشته باشی بايد بروی. آن هم با دست پر و توشه اِن شاءالله. گفتم :
چرا اين حرفها را میزنی؟
🌹 عبدالمهدی در جواب از تكفيری ها گفت و از جسارت به حرم بیبی حضرت زينب (س)
گفت :
من غيرتم قبول نمیكند بمانم و اتفاقی برای خانم بيفتد. من بیغيرت نيستم.
میگفت :
احساس میكنم كربلا زنده شده است و بايد در ركاب مولا بجنگيم من كه كوفی نيستم.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت یازدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
وقتی فهميدم كه می خواهد به دفاع از حرم برود. گفتم :
😢 فكر بچهها را كردی كه میخواهی بروی. من اجازه نمی دهم كه بروی.
در پاسخ گفت :
💥 روز قيامت میتوانی در چشمان امام حسين (ع) نگاه بيندازی و بگويی كه من نگذاشتم؟
ديگر حرفی برای گفتن نداشتم و سرم را پايين انداختم. عبدالمهدی گفت :
☺️ میخواهم مثل همسر زهير باشی كه همسرش را راهی ميدان نبرد كرد. آنقدر در گوش زهير خواند تا نام او هم در رديف نام شهدای كربلا قرارگرفت.
آنجا ديگر زبانم بسته شد. گفتم باشه و گفت :
❤️ خود حضرت زينب (س) نگهدارتان باشد.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت دوازدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🌹 عبدالمهدی يك بار اعزام شد. يك هفته قبل از اعزامش در مرخصی بود كه خبر شهادت #شهید_مسلم_خيزاب را به ايشان دادند.
😭 گريهاش گرفت. اشك میريخت و میگفت خوش به سعادتش. عاقبت بخير شد. خدا من را هم عاقبت بخير كند.
خواب دوستش شهيد خيزاب را ديده و خيزاب گفته بود :
❤️ آن لحظه كه تير خورده بودم و داشتم جان میدادم امام حسين (ع) آمد و دست راستش را گذاشت روی قلبم.
🔷 چون همسرم هنگام غسل و كفن شهيد خيزاب در گوشش گفته بود دعا كن من هم شهيد شوم، شهيد خيزاب در خواب به همسرم گفته بود :
😍 عبدالمهدی شهادت خيلی شيرين بود. شربت شهادت را خوردم و همانجا كه در گوشم گفتی و از من خواستی كه به امام حسين (ع) بگويم شهيد شوی، حضرت زهرا (س) برات شهادتت را امضا كرد. هر كسی میخواهد به شهادت برسد، حضرت زهرا پای شهادتش را امضا میكند. 😭
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت سیزدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
❤️ همسرم قبل از اربعين به سوريه رفت. ماه محرم بود. به من میگفت :
برو و در مراسم امام حسين (ع) شركت كن كه ايشان گرههای كور را باز میكند. امام حسين (ع) خيلی بابالحوائج است.
میگفت :
🔷 حديث كسا بخوانيد تا ما شهری را كه در محاصره است آزاد كنيم.
قبل از شهادتش هم با من تماس گرفت. صدايش گرفته بود و گفت از من راضی هستی؟
گفتم بله، اين چه حرفيه. گفت از من راضی باش. دعا كردم و گوشی را قطع كردم.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت چهاردهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🕊 قبل از شهادتش خواب ديدم كه رفتم حرم حضرت زينب (س). تمام عكس شهدا را در حرم چسبانده بودند. خانمی آنجا بود كه روبند داشت.
🍃 از آن خانم پرسيدم كه اينها عكسهای چه كسانی هستند؟
ايشان گفت : عكس شهدای كربلا.
بعد هم گفت : اينها بسيار عزيز هستند.
📸 در ميان عكسها تصوير عبدالمهدیِ من هم بود. خيلی نگران شدم تا اينكه خبر شهادت را به من دادند. عبدالمهدی در شب تاجگذاری امام زمان (عج) همان طور كه آيتالله بهجت فرموده بودند به شهادت رسيد.
😔 ۲۹ دی ماه سال ۹۴ بود. عبدالمهدی با اصابت موشك كورنت به آرزويش رسيد.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت پانزدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🔷 وقتی خبر را شنيدم، بال بال می زدم كه پيكرش را ببينم. آخر خيلی دلم برايش تنگ شده بود. گفتم عبدالمهدی به حاجتت رسيدی.
😍 بعد از شهادتش خواب ديدم كه پشت سر امام زمان (عج) می رود و از اينكه در كنار امام حسين (ع) است، بسيار خوشحال بود. می گفت :
❤️ من زندهام فكر نكنيد كه مردهام هيچ وقت ناشكری نكنيد. هر مشكلی داشتيد من برايتان حل می كنم.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت شانزدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🌺 من و عبدالمهدی ۹ سال با هم زندگی كرديم. ريحانه هفت ساله و فاطمه دو ساله يادگاری های شهيدم هستند. ريحانه خيلی وابسته به پدرش بود. خيلی با پدرش حرف میزد.
❤️ همسرم میگفت دوست دارم ريحانه ولايتی بار بيايد.
☺️ عبدالمهدی عاشق رهبری بود. هر زمان چهره ايشان را نگاه میكرد دست بر سينه میگذاشت و می گفت :
جان ناقابلی دارم، فدای رهبر عزيزم.
✅ سفارش كرد كه میخواهم بچهها را زينبوار بزرگ كنيد. اِن شاءالله حجابشان زينبی باشد. رفتارشان زهرايی باشد. نمونه باشند.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت هفدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🤒 يك بار ريحانه تب كرد يك هفته تمام تب داشت. خوب نمی شد. به بيمارستان بردم و دارو دادم، تبش پايين نمیآمد. نگران بودم تشنج نكند. نمیدانستم چه كار كنم.
🌹 عبدالمهدی قبلتر به من گفته بود كه كمك خواستی به حضرت زهرا (س) متوسل شو و من را صدا كن. توسل كردم و زيارت عاشورا خواندم. سلام آخر را كه دادم، به حضرت زهرا (س) گفتم :
😭 امروز پنجشنبه است و من میدانم همه #شهدا امروز در محضر ارباب جمع هستند. به عبدالمهدی بگويید اگر برای دخترش اتفاقی بيفتد نگويد كه من نتوانستم از بچهاش نگهداری كنم. آنها امانت هستند دست من.
🚶 رفتم بالای سر ريحانه ناگهان بوی عطری در خانه پيچيد. عطری كه هر لحظه زياد و زيادتر می شد. ناگهان من صدای عبدالمهدي را شنيدم. گفت :
❤️ همسرم بخواب من بالای سر ريحانه هستم.
خوابيدم وقتی بلند شدم ديدم ريحانه تبش پايين آمده و از من آب می خواهد. حس كردم كه عبدالمهدی در كنارم است. حسش میكردم. همه حرفهايم را با عبدالمهدی زدم. او به قولش عمل كرده بود. آمده بود تا كمكم كند، بحق فرمودهاند كه شهدا عند ربهم يرزقونند.
✅ بعد از آن شب تا مدتها هر كسی وارد خانه میشد متوجه آن بوی خوش می شد. لباس ريحانه بوی اين عطر را گرفته بود.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت هجدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
خيلی ها به من میگويند چرا اجازه دادی كه همسرت برود و برای عربها بجنگد؟
🌹 عبدالمهدی رفت تا از مرز اسلام دفاع كند. رفت تا نامحرمی وارد حريممان نشود. مدافعان حرم میروند تا ما در آرامش زندگی كنيم.
🔷 هدف اصلی تروريستها ايران است. اگر مدافعان حرم نبودند، امروز شاهد جنگ در كرمانشاه و همدان و... بوديم.
💫 ما آرامشمان را مرهون خون شهداييم و برای همين بايد ادامهدهنده راهشان باشيم؛ شهدای از صدر اسلام تا امروز.
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت نوزدهم، آخر 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
🍃❣️🕊🍃
🌙نیمه شب بود که از خواب پریدم. دیدم عبدالمهدی پتوش روش نیست. تعجب کردم. آخه هواسرد بود...
😦نگاه کردم متوجه شدم پتوی خودش رو انداخته روی دونفر بسیجی که کمی مسن سال بودند...
دلم سوخت. رفتم منم پتوی خودمو بندازم رو عبدالمهدی که فهمیدم بیداره! بهش گفتم بیداری؟! نخوابیدی؟!
گفت خوابم نبرده. به شوخی گفتم سرما را خوردیا!!! حقت بود چه قدر گفتم برو تو اتاق خودت...
پتوم رو انداختم روش، قبول نمیکرد. گفت حداقل تو هم بکش روت پتو رو. گفتم نه. خلاصه اصرار کردم قبول کرد و خوابیدیم تا نماز صبح...
👌از این کاری که کرد و بین ما موند و سرما را به جون خرید خیلی خوشم اومد و روحیه گرفتم...
🔰همیشه این جمله رو تکرار میکرد که :
"اول من یک بسیجی ام تا اینکه بخوام یک پاسدارباشم."
🍃🌷 #امام_خمینی (ره):
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام...
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🕊❣️🍃