💠 مجموعه #رفاقت_تا_شهادت خلاصه ای از زندگی شهید #مدافع_حرم #شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن)
🌷 بخشی از مجموعه به کوشش یکی از اعضا، #خادم_بانو_زهرا_س فراهم شده است.
❇️ خلاصه ای از زندگی این شهید معزز در کانال به یاد شهید محسن حججی
eitaa.com/shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
📆 از یکشنبه ۱۸ فروردین ۹۸
✅ اطلاع رسانی کنید...
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
☘ اتاق شهید از روز رفتنش تا به امروز دستنخورده باقی مانده است، فقط گاهی مادر گرد و غبار را از آن میزداید. کادوهای جشن تولدش هنوز بازنشده و دستنخورده گوشه اتاق است؛ او درست چند روز قبل از تولدش نزدیک حرم حضرت رقیه (س) شهید شد.
🔰 چند روز پس از عاشورای سال ۹۲، خانواده شهید رسول خلیلی خبر شهادت پسرشان را که به صورت داوطلبانه به عنوان مدافع حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفته بود را شنیدند. خبری که پدر و مادر پس از شنیدن آن نماز شکر میخوانند و تا به امروز خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ سپاس میگویند.
🌺 خانواده شهید آرام و صبورند. زندگی ساده و بی ریایی دارند. پدرش از رزمندگان جنگ تحمیلی است و مادر خانه دار. وصیت نامه پسرشان را با عشق نشان میدهند.
🕊 او درست چند روز قبل از تولدش در نزدیکی حرم حضرت رقیه (س) به شهادت میرسد و فرصتی برای باز کردن کادوهای تولدش را پیدا نمیکند، اما در عوض جشن ۲۷ سالگی خود را در محضر دردانه امام حسین (ع) و خاندان اهل بیت (ع) برگزار کرد.
🍃 شهید محمدحسن خلیلی معروف به "رسول"، از مدافعان حرم حضرت زینب (س) ۲۷ آبانماه ۹۲ به دست وهابیون تکفیری به مقام رفیع شهادت نائل شد.
Tasnimnews
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت اول
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن)
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
🌷 ما سه سال پس از انقلاب، سال ۶۱ ازدواج کردیم. رسول فرزند دومم است و در ۲۰ آذر ماه سال ۶۵ در زمان بحبوحههای جنگ که پدرش هم در منطقه در حال دفاع بود، به دنیا آمد.
🔰 معمولاً بچهها کمتر پدرشان را میدیدند، زمانی که بچهها خیلی کوچک بودند از آنجایی که مدت زیادی پدر خود را نمیدیدند، پیش میآمد که بچهها، پدر خودشان را عمو صدا میکردند. یعنی پدرشان همیشه جبهه بود و بچهها خیلی کم ایشان را میدیدند.
☺️ رسول بر عکس پسر بزرگم، روح الله، بچه خیلی آرام و ساکتی بود و شیطنت نمیکرد. از همان دوران کودکی هم خیلی بچه بااعتقاد و مؤمنی بود. ما تا زمانی که جنگ تمام شود تهران بودیم و پس از اتمام جنگ رفتیم کرج. البته سال ۶۶ که اواخر جنگ هم بود یک مدتی به دزفول رفتیم.
Tasnimnews
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت دوم
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن) به نقل از مادر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
🌷 رسول رشتهاش در دبیرستان ادبیات و علوم انسانی بود و در دانشگاه مدیریت میخواند و در 27 آبان 1392 در نزدیکی حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید.
✅ از همان اول هم اهداف ما در زندگی انقلاب، امام و اسلام بود. البته من از همان اولش به این راه اعتقاد داشتم. اصلا موقعی که میخواستم ازدواج کنم کسانی که به انقلاب و جبهه و شهادت اعتقادی نداشتند را قبول نمیکردم.
📆 سال 61 وقتی هم که همسرم برای خواستگاری آمدند یکی از شرایط من برای ازدواج این بود که معتقد به انقلاب و دفاع مقدسی باشد که به وجود آمده و خودش هم بخواهد که در این جنگ شرکت کند. ایشان (رسول) هم همینطور بود.
🔰 برای همین وقتی پسرم این راه را انتخاب کرده بود نه تنها ما ناراحت نبودیم بلکه تشویقش هم میکردیم.
🚨 اگر از حریم اهل بیت (ع) در سوریه دفاع نشود، همان کسانی که الان در سوریه به جرم و جنایت مشغولاند فردا به مرزهای ما حمله خواهند کرد.
Tasnimnews
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت سوم
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن) به نقل از مادر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
🌷 او وصیتش را ابتدا شفاها به من میگفت. چون وصیتنامه نوشتن برایش مقداری سخت بود. ولی من به او میگفتم که باید بنویسی (شوخیهای اینطوری باهم داشتیم).
👌 میگفتم این راهی که تو میروی خطر دارد اگر اتفاقی برایت بیفتد باید وصیتنامه داشته باشی.
میگفت من که زبانی همه چیز را برای شما گفتم.
✅ اما من میگفتم یک موقع آدم چیزهایی را فراموش میکند و زبانی فایده ندارد. خلاصه او را راضی کردم وصیتهایش را بنویسد.
Tasnimnews
aks-neveshte-shohada.blog.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت چهارم
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن) به نقل از مادر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
🚶 وقتی آماده رفتن شد، چیزهایی را روی کاغذ نوشت و به من داد و رفت. آمادگی عجیبی پیدا کرده بود.
✍ شب تا صبح بیدار بود و در حال نوشتن. حتی وصیت تصویری هم با پسرخالهاش داشته و جلوی دوربین صحبت کرده اما چون بغضش گرفته نتوانسته بیشتر از پنج دقیقه صحبت کند.
👌 بِدهیهایش را صاف کرد، در وصیتنامهاش اصلاً از طلبهایش چیزی ننوشته است و فقط به صورت زبانی به من گفت که اگر من برگشتم که هیچ اگر برنگشتم چنانچه بدهکارها بضاعت مالی داشتند و خودشان آوردند بدهند که دادند وگرنه شما کاری نداشته باشید.
🕊 ما پس از شهادتش میشنویم که چقدر به اطرافیانش کمک کرده و چقدر طلب دارد.
Tasnimnews
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت پنجم
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن) به نقل از مادر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
🏠 اتاقش یک قفسه کتابی داشت که دیگر جوابگوی حجم کتابهایش نبود. پیشنهاد دادم که در اتاقش یک کمد دیواری درست کند تا بزرگتر باشد، به همین منظور قفسه کتاب را خالی کرد و کتابها چند ماهی در گوشه اتاق جمعآوری شده بود.
👌 من یک روز به شوخی به او گفتم که :
😉 اگر برایت اتفاقی بیفتد، اینجا میخواهیم مراسم برگزار کنیم، اینطوری که نمیشود؛ کمد را درست کن و این کتابها را از روی زمین جمع کن.
همان روز رفت و سفارش طبقات کمد را داد و تا صبح در حال اندازهگیری و نصب طبقات آن بود. فرش اتاقش را هم شسته بود. پسرم مهیای رفتن بود.
Tasnimnews
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت ششم
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن) به نقل از مادر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌷🕊
🕊
🌟 #رفاقت_تا_شهادت
👌 اگر صد تا پسر هم داشتم و در این راه به سوریه میخواستند بروند مخالفتی نداشتم، فدای آقا #امام_زمان (عج)، اینها همه سربازان آقا امام زمان (عج) هستند.
❤️ خدا خودش او را انتخاب کرد و خودش هم برد
😔 من سعی میکنم خودم را مقاوم کنم و وقتی دلم برای بچهام تنگ میشود به یاد راهی که رفته است میافتم و میگویم که شکر خدا این راه را رفته است. سعی میکنم زیاد گریه نکنم که مبادا پسرم ناراحت شود.
👥 ما در راه رضای خدا بچه مان را دادیم و البته ما کارهای نبودیم و هرچی بود لطف خدا بود. خدا خودش انتخاب کرد و خودش هم برد.
Tasnimnews
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔸 قسمت هفتم
#شهید_رسول_خلیلی (محمدحسن) به نقل از مادر شهید
#مدافع_حرم
🕊
🌷🕊
🕊🌷🕊🌷🕊🌷