داره بی رمقی و بی حالی اصغرشو میبینه ...
میبینه بچه ش داره از دست میره ؛
میبینه تشنگی برش غالب شده...
هی این طرف اونطرف رو نگاه میکنه و با حالت دستپاچگی و اضطراب میگه:
پسرم از نفس افتاد ؛ به دادم برسید...!
😭😭😭
#محرم#روزهفتم
روز هفتم عطشم شعله برافروخت بجان
رفتهام کرببلا ، علقمه و آب روان
یاد لعل لب خشک علی اصغر کردم
خیمه و مشک و علمدار و دعای باران ...
#ماه_رمضان#روزهفتم@shahid_mortezaebrahimii