eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
183 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بسم رب الشهدا🌹 شهيد مدافع حرم 🌷سيدابراهيم🌷به روايت شهيد مدافع حرم 🌷ابوعلى🌷 بخش نهم 🌸قبل از عمليات بصرالحرير مى بايست با سيد و چندتا از بچه ها براى شناسايى منطقه مى رفتيم. محل مورد نظر بسيار سرسبز و باصفا بود و نيزارهاى بلندى داشت. كنار جاده هم بوته هاى خارى به شكل توپ و به اندازه گردو بود. مدام به اين ها نگاه مى كردم و دوست داشتم زيرشان بزنم. با پوتين زدم زير بوته ها. بوته ها تا ارتفاع زيادى بالا رفتند. از اين كار خوشم مى آمد. براى همين چندبار اين كار را تكرار كردم. 🌸سيدابراهيم آمد كنارم و يواش زير گوشم گفت "ابوعلى نكن عزيزم؛ قربانت بشوم اينا هم موجود زنده هستن." با خنده گفتم "آخه خيلى حس خوبى داره وقتى شوت شون مى كنى." 🌸سيد دستش را دور گردنم انداخت و گفت "اين كارها باعث عقب افتادن شهادت مى شه." بعد از اين حرفش توى فكر رفتم و گفتم بابا اين سيد تا كجا را مى بيند. نفهميدم كى رسيديم مقر. آن موقع فهميدم كه تا سيب نرسد از درخت نمى افتد. ادامه دارد ... صفحه ٩ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🍃ا ﷽‌ ا🍃 خداوندا! چُنان کن که یاد من در خاطره‌ها بماند و برنامه من در میان آیندگان ادامه یابد، الگویی باشم که به من اقتدا کنند، و پایه‌گذار مکتبی باشم که به وسیله آن راه تو را بیاموزند، و در خط تو حرکت کنند. 🔔قرارگاه مَعارفی لِسَانَ صِدْقٍ ╭-┅═🟢💠 💠🟢═┅-╮ 📚@lesansedgh786📚 ╰-┅═🟢💠 💠🟢═┅-╯
شهید مصطفی صدرزاده
🍃ا ﷽‌ ا🍃 خداوندا! چُنان کن که یاد من در خاطره‌ها بماند و برنامه من در میان آیندگان ادامه یابد، الگو
این پست تبلیغ نیست ! این کانال توسط دوستان شهید مصطفی صدرزاده تاسیس و اداره میشه اگر دوست داشتید عضو شید حتما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹❤️🌹🌹❤️🌹🌹❤️🌹🌹 عاشق خانواده بودو برخوردش با بسیار جالب وبا احترام کامل بود و همیشه خانمش را ، صدا می کرد واز اون دسته از آقایونی بود که بسیار زیاد به خانمها بها میداد 😊 گاهی وقتا اگر حواسم نبود سریع خم میشد پای منو ، # ناراحت میشدم، گاهی وقتا اخم میکردم و می گفت :🌹💕🌹 چرا میخوای منو از این محروم کنی؟ الان که یادم میاد اخم نمی کنم😔 فقط آتیش میگیره....😭 صبوری دل مادران شهدا صلوات🌹 🌹🌹❤️🌹🌹❤️🌹🌹❤️🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🌹بسم رب الشهدا🌹 شهيد مدافع حرم 🌷سيدابراهيم🌷 به روايت شهيد مدافع حرم 🌷ابوعلى🌷 بخش دهم 🌸بعضى وقت ها با بچه ها دور هم مى نشستيم، صحبت مى كرديم و مى خنديديم. سيدابراهيم هم به خاطر شوخ طبعى و شيطنتى كه داشت پا به پاى بچه ها مى آمد. يك بار كنار سفره غذا با بچه ها نشسته بوديم كه سيد با خنده گفت "من از اون آدمايى هستم كه هر كى رو بيشتر دوست داشته باشم مى فرستمش جلوى گلوله تا شهيد شه؛ مثلاً همين ابوعلى چون دوستش دارم مى فرستمش جلوى گلوله." 🌸اين را كه گفت يكى از بچه ها گفت "ابوعلى خواب ديدم با هم از كربلا برگشتيم؛ توى فرودگاه هستيم و تو كت و شلوار پوشيدى كه برى مشهد و منم برم قم." سيد يك دفعه زد زير خنده و گفت "من خواب ديدم دارم با ابوعلى مى رم كربلا. احتمالاً من رو توى كربلا جا گذاشته." بچه ها همه گفتند به به و تعبير به شهادت كردند. 🌸بعد سيد با افسوس گفت "خيالتون راحت! من اون قدر آنتى شهادت زدم كه حالا حالاها هستم." بعد با خنده اضافه كرد "ولى ابوعلى تو حتماً پيكرت مى ره مشهد." دستى به ريش هايش كشيد و گفت "اصلاً نگران مراسم ها نباش. براى مداحى محمود كريمى رو مياريم؛ سخنران آقاى پناهيان خوبه؟ بنرها رو هم مى دم داداشم محمدحسين بزنه. تو شهيد شو ما حسابى برات سنگ تموم مى ذاريم." من هم با خنده گفتم "شهادت همه رو كه ديدم بعداً مى رم." غذا كه تمام شد با شوخى گفتم "آقايون اگه سير نشديد به ما چه! غذا همين بود." همه خنديدند و سفره را جمع كرديم. ادامه دارد ... صفحه ١٠ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
ولادت زینب خانم محمدی پور، تنها یادگار شهید حجت الاسلام علیرضا محمدی پور را خدمت این شهید والا مقام و خانواده محترم ایشان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم. ان شاءالله در سایه ی خداوند حق تعالی و امام زمان (عج) به فرخندگی این روز مبارک همواره سلامتی و شادابی برای خانواده ی گرامی ایشان در پیش باشد. شهید محمدی پور، بابا شدنت مبارک 🌹 @shahid_mostafasadrzadeh هدیه به روح پدر شهید زینب خانوم صلواتی قرائت کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ بسم رب الشهدا🌹 خاطره ایی از سید ابراهیم به نقل از یک دوست 🌹تابستان ۹۲، سر مسجد امیرالمومنین نشسته بودیم. آقا مصطفی مربی طرح صالحین ما بود. سر جلسه بودیم که ایشون گفت: بچه ها امروز میخوام از کلمه براتون صحبت کنم،😔 لحظاتی کرد وشروع کرد، با اون صدای بم گفت: بچه ها شهید یعنی کسی، که به درجه ای از ایمان برسد که به و متوجه می شود که شهید میشه.😔🌹😔 وبعد از این جمله ایشون شروع کرد به کردن،....😭🌹😭 ما در سنین نوجوانی بودیم ، ما هم شروع کردیم به گریه کردن.....😔 لحظات خیلی و زیبایی بود..... هیچ وقت اون لحظات رو یادم نمیره. 🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🌹 بسم رب الشهدا 🌹 شهيد مدافع حرم 🌷سيدابراهيم🌷 به روايت شهيد مدافع حرم 🌷ابوعلى🌷 بخش يازدهم 🌸فروردين ٩٤ بود. شب اول ماه رجب براى عمليات بصرالحرير داشتيم آماده مى شديم كه سيد همه مان را توى يكى از كلاس هاى محل استقرارمان جمع كرد. روى موكت روى زمين نشستيم. مى خواست مختصات عمليات و تاكتيك ها را براى مان توضيح بدهد. قرار شد بچه هاى گروهان قديمى و بچه هايى كه تازه به ما ملحق شده بودند، يك دسته بشويم. اين دسته كه ١١٠ نفر بودند؛ بايد به طرف جلو حركت مى كردند. نفر اول خود سيد بود و نفر آخر هم يكى از بچه ها به نام هادى. آن ها مى بايست خطوط دشمن را مى شكستند تا بچه هاى ديگر بيايند. ما هم مى بايست جاده اى را كه دو طرفش سنگلاخ بود و تانك دشمن توانايى پيشروى در آن را نداشت، طى كنيم. سيد تأكيد كرد كه رمز پيروزى عمليات در سرعت عمل ما است. اگر با سرعت كار را انجام مى داديم دشمن نمى توانست كمين كند. بچه هاى خط شكن بايد پيشروى مى كردند تا پشت سرشان هفتصد تا نيرو جلو بيايد. نيروهايى هم كه عقب و پشت سر نيروهاى خط شكن بودند، از چپ و راست دسته را پوشش مى دادند. قرار شد طى ٢٤ ساعت اين جاده را پشت سر بگذاريم و كار آزادسازى را انجام دهيم و برگرديم. 🌸وقتى شكل كلى عمليات دستمان آمد؛ سيد شروع كرد به قوت قلب دادن به نيروها. مى گفت "تمام سختى كار ٢٤ ساعته. شايد در طول مدتى كه توى سوريه هستيد يكى، دو تا جنگ انجام بديم و بعد مرخصى. شايد هم اصلاً عمليات آن قدر عقب بيافته كه زمان مرخصى مون برسه و با بچه هاى رزمنده توى اون عمليات حاضر نباشيم. پس يادتون باشه كه توى هر عمليات بايد قدر گرسنگى، خستگى، تشنگى، بى خوابى و سختى هايى را كه نهايتاً ٤٨ ساعته، بدونيم. چون تمام اين ها براى خداست. بايد به اين فكر كنيم كه خداوند براى چند ساعت ما رو لايق دونسته كه به خاطرش به سختى افتاديم." 🌸به اين جاى حرف هايش كه رسيد يك دفعه يكى از بچه ها چاى به دست وارد شد. سيد با خنده گفت "دمت گرم كه برام چايى آوردى." طرف به زور ليوان چاى را به سيد داد. سيد ليوان را دست نفر سمت راست داد و گفت "نفرى يه كم از اين چايى بخوريد تا به لب رزمنده ها متبرك بشه." بعد ليوان دست به دست چرخيد و سيد ادامه داد ... ادامه دارد ... صفحه ١١ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح 🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 حالا که روز دختره، یادی کنیم از پدرانی که برای دفاع از این کشور از دخترانشون گذشتند.. 🌹 اسامی شهدایی که در کلیپ یاد شدند به ترتیب: شهید مصطفی صادقی، شهید سعید انصاری، شهید مصطفی صدرزاده، شهید نادر حمید @shahid_mostafasadrzadeh