eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
153 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌹بسم رب الشهدا🌹 همیشه قبل از شروع  ماه  ، برای بچه ها  تهیه  می کردم.  این هم برای بچه ها کاملا جا افتاده بود.  سال 81که محرم در فروردین ماه بود، قرار شد مصطفی با برادرش برای خرید عید ،خودشون لباس خریداری کنند .  وقتی از خرید آمدن ، دیدم پیراهن مشکی و شلوار خریدن🌹 با توجه به این که  از همان کودکی رنگ  خیلی دوست داشت،🌹 وقتی ازش سئوال کردم: چرا رنگ دیگه ای  نگرفتی؟ گفت: ما امسال عید نداریم.😔🌹 این همه ارادت به اربابت ، بی دلیل نبود  و چقدر زیبا پاداشت را، هم گرفتی.😭🌹 🌷🌷🌷🌷🌷 @shahid_mostafasadrzadeh
‍ بسم‌ رب الشهدا ◼️خاطرات مادر شهید مصطفی صدرزاده  این روزها مرا به زمانی می برد که   را درسن چهارسالگی نذر  حضرت اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای   آرام و  قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید  زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو  هم توی  دسته عزاداری راه  بدن ،  یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭 ومی گفت خواب رفتم جاموندم،  یازمانی که در سن نوجوانی  رفت لباس عید بگیره ولی گرفت و گفت امسال عید نداریم ،❣ و یا  سال 88 در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔 تمام این خاطرات مرا بی قرار ش  می کند و یقین پیدا می‌کنم که  آمدنش در  و رفتنش در    و عاشورایی شدنش در روز تاسوعا از روز ازل ثبت شده بود.😭🌹  @shahid_mostafasadrzadeh
‍ 🌹بسم رب الشهدا🌹 همیشه قبل از شروع  ماه  ، برای بچه ها  تهیه  می کردم.  این هم برای بچه ها کاملا جا افتاده بود.  سال 81که محرم در فروردین ماه بود، قرار شد مصطفی با برادرش برای خرید عید ،خودشون لباس خریداری کنند .  وقتی از خرید آمدن ، دیدم پیراهن مشکی و شلوار خریدن🌹 با توجه به این که  از همان کودکی رنگ  خیلی دوست داشت،🌹 وقتی ازش سئوال کردم: چرا رنگ دیگه ای  نگرفتی؟ گفت: ما امسال عید نداریم.😔🌹 این همه ارادت به اربابت ، بی دلیل نبود  و چقدر زیبا پاداشت را، هم گرفتی.😭🌹 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
خاطرات مادر شهید مصطفی صدرزاده این روزها مرا به زمانی می برد که   را درسن چهارسالگی نذر  حضرت اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای   آرام و  قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید  زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو  هم توی  دسته عزاداری راه  بدن ،  یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭 ومی گفت خواب رفتم جاموندم،  یازمانی که در سن نوجوانی  رفت لباس عید بگیره ولی گرفت و گفت امسال عید نداریم ،❣ و یا  سال 88 در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔 تمام این خاطرات مرا بی قرار ش  می کند و یقین پیدا می‌کنم که  آمدنش در  رفتنش در    و عاشورایی شدنش در روز تاسوعا از روز ازل ثبت شده بود.😭😭 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
خاطرات مادر شهید مصطفی صدرزاده این روزها مرا به زمانی می برد که   را درسن چهارسالگی نذر  حضرت اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای   آرام و  قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید  زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو  هم توی  دسته عزاداری راه  بدن ،  یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭 ومی گفت خواب رفتم جاموندم،  یازمانی که در سن نوجوانی  رفت لباس عید بگیره ولی گرفت و گفت امسال عید نداریم ،❣ و یا  سال 88 در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔 تمام این خاطرات مرا بی قرار ش  می کند و یقین پیدا می‌کنم که  آمدنش در  رفتنش در    و عاشورایی شدنش در روز تاسوعا از روز ازل ثبت شده بود.😭😭 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh