#پویش_مهدوی❣
هر شب راس ساعت21:00🕘
همه سعی کنیم ساعت21بخونیم
همه باهم دعای فرج به نیت فرج مولامون 🤲
#نشر_واجب
هرکس هر کانالی هر گروهی داره اصن هر رفیقی که دوسش داره اینو براش بفرسته...
@shahid_mostafasadrzadeh
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چشم انتظاری برای این مادر بعد از چهار سال تمام شد
🔹امروز به خانواده چشم انتظار شهید جمشیدی و شهید کمالی خبر دادند که به زودی پیکر عزیزانشان را در آغوش می کشند.
🔹فیلم مربوط به مادر شهید جمشیدی است که بوی یوسف گمگشته اش را از پیراهنش استشمام می کند.
@shahid_mostafasadrzadeh
#کلام_آسمانی ❣🌸
♥️ #امام_حسن (ع) فرمودند:
🍃 هر که احسان های خود را بر شمرد بخشندگی خود را تباه کرده است
📖 ميزان الحكمه، ج10، ص97.
@shahid_mostafasadrzadeh
#حکیمانه❣🌴
یاد خدا حربهای است در دست ما علیه شیطانها، یاد خدا ریسمانی است در اختیار ما، برای نجات از ورطهای که دشمنانِ هوشیاریِ ما، در برابر ما بوجود آوردهاند.
یاد خدا خیلی چیز قیمتی و ارزشمندی است.
#کتاب_طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
@shahid_mostafasadrzadeh
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هل_من_ناصر؟❣🦋
⁉️چه کسی یار واقعی امام زمان(عج) است؟
✅ویژگی یاران پنهان آقا
🎤 #استاد_پناهیان
@shahid_mostafasadrzadeh
حتما بخونید 😀😭
او اوایل که آمده بودوم جای سد ابراهیم ، وختی با هم عیاق رفته بودم،با همی لهجه ی مشدی غیلیظ صحبت مکردوم...
میدیدوم که ای اشکا تو چشماش جمع مرفت، بهش گوفتوم یره چی شده سید؟؟؟
اویم گفت هیچی دداش، چیزی نیس...
از مو اصرار و از اویم انکار...
خلاصه دید مو پیله رفتوم، گفت : از وختی آمدی و همی که میشینم دور هم و صحبت موکنی، یاد یکی از ریفیقای چخچخیم می افتوم...
گفتوم کی؟
گفت: داداش حسن
گفتوم کدوم حسن؟
گفت: حسن قاسمی
مویم انگار مگی برقوم گرفت و شوکه شودوم...
عهههههه حسن که بچه محل ما بود....
خلاصه ای شد که شهید حسن رفیق مشترکما شد و از او به بعد، رفاقت بین مو و سید قرص تر...
خلاصه مهر سید بدجور تو دلوم افتده بود...
مخصوصا او نورانیت و معنویتی که تو قیافش پیدا بود،باعث شد بهش شدیدا اعتماد بوکونوم...
بری همی او اوایل خیلی تو دلوم عقده شده بود که به یکی که ایرانیه بوگوم مویم قاچاقی آمدوم...
خلاصه به سید گوفتوم : دداش موخوام یک چیزی بهت بوگوم...
تا خواستوم به سید بوگوم،ورداش گف: مدنوم موخوای بیگی ایرانیی...
دهنوم مث غار موغون وا افتاد...
یره ای از کجا فمید چی موخوام بوگوم 😳
بازم با ای حرکتش مو ر بیشتر شیفته خودش کرد...
تا ای که یک انگشتر خیلی ق شنگ و خوشگل که از نجف خریده بودوم و نیگین عقیق درشت و روشم با خط خیلی مقبولی و ان یکاد نوشته بود و یک جورایی به جونوم وصل بود ر تصمیم گرفتوم بودومش به سید...
یک روز سر نماز، به هر جون کندنی بود ، از ای انگشتر دل کندوم و از انگشتوم درش آوردوم...
گفتوم: سید جان موخوام ای ر یادگاری بودومش به شما...
👇👇👇
اویم اولش با همو لهجه ی ترونیش گفت: عزیزم، قربونت بشم، باشه دست خودت، به من رسیده...
مویم اصرار اصرار که دلوم مخه از مو یک یادگاری چخچخی دشته بشی...
اویم مثل همیشه با تیکه کلامش ایجوری گفت:
قربونت بشم ابوعلی، باشه چشم، "رد احسان نمیکنم"
انگشتر ر کردوم دستش و بهش گفتوم: قبلت؟
اویم با خنده ی باحالی گفت: قبلت
ولی یک شرط داره...
گفتوم چه شرطی؟!
گفت : مو یک عادتی دروم که چیزی دستوم نگه نمدروم...
گفتوم ینی چی سید جان؟!
گفت: ینی ای انگشتر ر بعدا دست کسی دیدی ازم ناراحت نشی...
گفتوم : نه بابا ای چه حرفیه سید جان... (ولی ته دلوم اصلا نمخواستوم سید یادگاری مو ر به کسی بده)...
خلاصه فرداش دیدوم او انگشتر دست یکی از بچه های گردان بود (بنام سید حسین که امروز با فرزندشان که عضو گروه هم هستن عازم منطقه شدن) که اصلا فکرشم نمکردوم و ته دلوم یک کمی دلخور رفتوم ،ولی چون سید باهام اتمام حجت کرده بود جای دلخوری نداشت...
هیچی ر بری خودش نوموخواس...صوتایی که قبلا گذاشتوم گواه بر ای قضیه هس...
بعد مدتی که بیشتر با اخلاق سید آشنا شودوم ، دیدوم مرامش همیجوریه...
بله...هم به زبون میگفت: باید گذشت از این دنیا به آسانی...باید مهیا شد از بحر قربانی...
و هم به عمل ثابت کرد...
روایتی بدون کم و زیاد از 👇
#فرمانده_شهید_مرتضی_عطایی
#ابوعلی
در مورد #فرمانده_گردان_ویژه_عمار
شهید #سیدابراهیم
#مصطفی_صدرزاده
@shahid_mostafasadrzadeh
با خنده گفتمش به سلامت سفر بخیر
وقتی که رفت از تو چه پنهان دلم گرفت
#حاج_قاسم_سلیمانی
@shahid_mostafasadrzadeh
دم_عشق،دمشقعربی_صحبت_کردن_شهیدصدرزاده_.amr
حجم:
602.1K
عربی صحبت کردن شهید مصطفی صدرزاده، حین عملیات، و هماهنگی با نیروهای عراقی حاضر در صحنه ی نبرد...
@shahid_mostafasadrzadeh