eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
183 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
و ۱۰ نفر به آنها حمله کردند. 🔹 *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. 🔹 *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» 🔹 *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» 🔹 *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» 🔹 *حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» 🔹 *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... 🔹 *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا ر
•• 🌿💌 ڂٺݦ‌صڵۅٵٺ بھ نیابت از امام‌زمان'عج' ♡هرکس دوست داشت در این ختم شرکت ڪنھ بھ ایدی پایین پیام بده 📬••[ @Shahid_barjesteh نشربدیدتادرثوابش‌شریـڪـ‌‌باشید💭✨ ڪانال‌ِسربـــــازان‌انقـــــلاب⇩ @Montezeraan
💠از کسانى مباش که) حق خود را به طور کامل مى گیرد; ولى حقوق دیگران را نمى پردازد» 📘 ۱۵۰ @nahjol_balagheh
🌹🌹خاطره_مادر_شهید_مصطفی_صدرزاده🌹🌹 🌺در فرهنگسرای شهریار کلاس بازیگری گذاشتند. 🌹  مصمم بود که در کلاسها شرکت کند.  وقتی دیدم برای رفتن اصرار دارد؛ گفتم : مامان به دو دلیل امکانش نیست؛ اول اینکه از نظر  این جور کلاس ها با خانواده ما سازگار نیست. دوم اینکه از نظر مالی هزینه اش برای ما زیاد است، چون شهریه سه ماه را یک جا  می گیرند.  اما باز  روی خواسته اش پا فشاری کرد. با اینکه نسبت به حقوق پدرش میزان هزینه برای ما خیلی زیاد بود؛  گفتم: من برات شهریه را فراهم  می کنم ولی  خودت  می شوی .  مدتی در کلاسهای تئوری شرکت می کند و به کلاسهای عملی که می رسد به یک هفته نمی کشد که کلاسها را ترک کرد.😊 با  پیشم آمد گفت: ازشون خواهش کردم بقیه شهریه رو پس بدن قبول نکردن. خیلی  بود. 😔  و گفتم: اشکال ندارد مامان فدای سرت؛ حالا چرا ادامه ندادی؟ 💕 گفت: همون که گفتید. مامان اصلا من و که هیچ به حساب نمی آورند؛  تازه از مردهای بزرگ هم   نمی گیرند و خیلی چیزها را رعایت  نمی کنند.🌹🌹  @shahid_mostafasadrzadeh
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم شهید صدر زاده در حال تیر اندازی به سمت تکفیریا @shahid_mostafasadrzadeh
❣🌸 🔴بهترين ياور در برابر سفيهان 🌟الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ 🔹حلم همچون يك قوم و قبيله است 🖋حقيقت حلم همان بردبارى در برابر اهانت ها و سخنان درشت و سخيف و بى ادبانه افراد نادان است  📚 @shahid_mostafasadrzadeh
🌹به نقل از دوست شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم): 💎تو یه عملیات که قرار بود تل شهید گرفته بشه سید ابراهیمو دیدم همش در جنب و جوش بود مدام دنبال کسب تکلیف و اجازه برای حمله به تل بود اما چون تل توسط توپخانه خودی میخورد اجازه نمیدادن . اخر سید مجبور شد استخاره بگیره .دنبال تسبیح بود .تسبیح یکی از رفقا تو جیبم بود بهش دادم .شروع کرد به استخاره گرفتن .کمی ازم دور شد ، چون تسبیح امانت بود بهش گفتم سید تسبیحو میدی کارش دارم . تسبیحو گرفتم و مشغول شدم .  سید مدام به یکی از فرمانده ها میگفت چند تا نیرو بده من برم از دو نقطه تل رو بگیرم .الان ساعت 8 صبحه اونا کامل نیومدن .ما بگیریم دیگه کاری نمیتونن بکنن اما موافقت نکردن . گذشت تا بعد از ظهر گفتن سید با نیروهاش همونطور که گفته بود زیر آتیش توپخونه با مسئوليت خودش رفت رو تل چه شجاعتی داشت .نیروهاش هم همینطور خمپاره میخورد وسطشون خیز میرفتن بلافاصله بلند میشدن و شروع به دویدن میکردن دشمن دید کاری نمیتونه بکنه فرار رو برقرار ترجیح داد و رفت  خود نیروهای سوری میگفتن ما یک سال و نیم میخوایم بگیریم نتونستیم اما فرمانده دلاور سید ابراهیم با وجود مخالفت برای حمله زیر آتیش نصف رو اونجا رو فتح کرد . نیروهاش انگار د رکاب مولا بودن .با شور و شعف تل رو بالا میرفتن تا فتح کردن. @shahid_mostafasadrzadeh
  هر وقت از  و  در  حرف می زدیم، می گفت: "دو نعمت هست؛ تا زمانی که از دستشان نداده ایم قدرشان را نمی دانیم یکی  و دیگری؛ آنجا (سوریه) به جرم شیعه بودن بچه ها را در برابر چشم پدر و مادر سلاخی می کنند، زنها و دخترهای شیعه را به بردگی می برند، پیرزن و پیرمردها را می کشند. وقتی برایشان غذا تهیه می کردیم می گفتند ما فقط امنیت می خواهیم ." و این چیزی بود که آرام و قرار را از  گرفته بود و نمی توانست نسبت به شیعیان و مردم  مظلوم_ حتی خارج از مرزهای ایران _ بی تفاوت باشد. در واقع همین وسعت دید  را به چنین جایگاهی رساند.  ان شاءالله که شفیع ما ‌ باشد. 😔 @shahid_mostafasadrzadeh
﷽ 🔹 تنها کسانی شهید می شوند! که باشند... 🔹باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! را را را را را دراز را را را را را را را... 🔹 باید از گذشت! 🔹باید کشت را... 🔹 شهادت دارد! دردش کشتن هاست... 🔴باید شویم،تا شویم!! ➖➖➖➖ ➖➖➖ @shahid_mostafasadrzadeh
📸 تصویر بسیار زیبا، خاطره گویی سر مزار خودش از شهدا @shahid_mostafasadrzadeh