eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
206 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
تا حالا از خودت پرسیدۍ ؛ تو این چند سال چقدر گناھ کردی خواهرم یا برادرم . .🚶🏻‍♂🙂!! چقدر‌ دل امام زمانت -عج- رو شکستے ؟ https://eitaa.com/joinchat/549584988C925eb339fc !(: اینجا محفلے کھ مدیرش سعۍ میکنھ راه راست رو نشونمون بده😎📿✌️🏼!! (:📱🎈 ؟
‍ بسم‌ رب الشهدا ◼️خاطرات مادر شهید مصطفی صدرزاده  این روزها مرا به زمانی می برد که   را درسن چهارسالگی نذر  حضرت اباالفضل کردم. و خودش از کودکی برای   آرام و  قرار نداشت ،چقدر بالا و پایین می پرید  زمانی که خیلی کوچک بود و دوست داشت اون رو  هم توی  دسته عزاداری راه  بدن ،  یا زمانی که از دسته ثارالله اهواز جاموند وهمش گریه می کرد 😭 ومی گفت خواب رفتم جاموندم،  یازمانی که در سن نوجوانی  رفت لباس عید بگیره ولی گرفت و گفت امسال عید نداریم ،❣ و یا  سال 88 در روز عاشورا بی حرمتی دید و مصطفی تاب نیاورد ومجروح شد و... 😔 تمام این خاطرات مرا بی قرار ش  می کند و یقین پیدا می‌کنم که  آمدنش در  و رفتنش در    و عاشورایی شدنش در روز تاسوعا از روز ازل ثبت شده بود.😭🌹  @shahid_mostafasadrzadeh
شهيد مدافع حرم (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم (ابوعلى)؛ 🌷بسم رب الشهداء و الصدیقين🌷 "شهيدان را شهيدان مى شناسند، 🔻سيد خصوصيات خاص خودش را داشت. هميشه تلاشش را مى كرد تا تمام نيروها از دستش راضى باشند. براى همين همه دوستش داشتند. بعد از شهادتش كار را كه تحويل گرفتم؛ براى تسويه حساب به مسئول لجستيك گفتم "سيد چه چيزايى رو بايد تحويل بده؟" خنديد و گفت "سيد خيلى چيزا رو بايد تحويل بده." 🔸منظورش را گرفتم. مثلاً سيد وقتى مى ديد نيروها در سرما لباس مناسب ندارند اوركتش را در مى آورد و مى داد به آن ها. بعد خودش با يك زيرپيرهنى مى ماند. سر و كارش به لجستيك كه مى افتاد وقتى او را با اين لباس مى ديدند يك اوركت ديگر تحويلش مى دادند. 🔺گاهى هم كيسه خوابش را به نيروهاى ديگر مى داد تا بچه ها كم و كسرى نداشته باشند؛ بعد به نيروها مى گفت "نگران من نباشيد؛ درستش مى كنم." ادامه دارد ... صفحه ٢٧ ✍️ برگرفته از كتاب: ""؛ شهيد مصطفى صدرزاده انتشارات روايت فتح @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣🌸 💎غَضُّواأَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ ☀️(پرهیزکاران)آنها چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند و گوشهاى خود را وقف شنيدن علم و دانشى که براى آنان سودمند است، ساخته اند» 📘 @shahid_mostafasadrzadeh
🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹 🌹 مگه میشه هم سید ابراهیم باشی هم چمران مگه میشه هم سید ابراهیم باشی هم خرازی  مگه میشه هم سید ابراهیم باشی هم باکری مگه میشه هم سید ابراهیم باشی هم باقری مگه میشه هم سید ابراهیم باشی هم همت مگه میشه هم افغانی باشی هم ایرانی مگه میشه هم حوزوی باشی هم دانشجو مگه میشه هم فرمانده باشی هم بسیجی مگه میشه هم جوون باشی هم بی ادعا مگه میشه هم قدرت داشته باشی هم متواضع  و مگه میشه هم عاشق پدر و مادر و همسر و فرزند و فامیل و دوست وآشنا باشی و هم از جان خود بگذری مگه میشه هم شوخ باشی و هم جدی مگه میشه در عین جدیت شوخی کنی مگه میشه در عین نداری سخاوتمند باشی مگه میشه هم پدر و مادر رااحترام در حدپرستش کنی هم خدا را مصطفی خودش بود و خودش مصطفی نخواست دیگری باشد اما با اعمالش ورفتارش و کردارش همه آنها هم شد مصطفی مرد شدن بود نه مرد گفتن برایش همه چیز شدنی بود  نه گفتنی مصطفی هنرش این بود که میتوانست حتی متضاد ها را هم مترادف کند  من میتوانم؟ تو میتوانی؟ ما میتوانیم؟ باور نداریم ؟بخشی از آنها را در بالا آورده ام چطور میتوانی هم خودت باشی و هم صفات چمران و باکری و باقری و همت و خرازی را داشته باشی  این خود نوعی تضاد بنظر میرسد  اما مصطفی هنرش مترادف کردن متضاد ها بود و ایجاد شخصیتی بنام سید ابراهیم بود . چطور میشود شاگردی معلم شود چطور میشود پسری پدر خود گردد چطور میشود مستاجری صاحب همان خانه اجاره ای شود چطور میشود صاحب خانه ای خود را مستاجر آن بداند مصطفی ،مصطفی تو چرا همه چیز و فرمولهای زندگیم را بهم زدی  من فکر میکردم نمیشود پنجاه سال با این باورها زندگی کردم نمیشود،نمیشود، یادتان هست گفتم مصطفی مرد شدنی ها بود  یادتان هست گفتم مصطفی مرد مترادف کردن متضادها بود اینها بخشی از هنر این هنرمند آسمانی است. دلنوشته ی آقا حسین صدرزاده عمو ی شهید مصطفی صدر زاده 🌹 🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 @shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
@shahid_mostafasadrzadeh
دوازدهمین افسران؛ شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده 🔴 نحوه شهادت از زبان مادر شهید از همرزمان مصطفی خواستم که نحوه شهادتش را بگویند. بی‌سیم‌چی مصطفی گفت: «در روز دوم ماه محرم در همان عملیات محرم، خمپاره‌ای کنارش خورد و من که گمان کردم شهید شده در بی‌سیم اعلام کردم سید ابراهیم شهید شد. او که صدای مرا شنیده بود فوری دستش را تکان داد و گفت: نه الان زود است انشاءالله !..» واقعاً مصطفی به این یقین رسیده بود که باید فدایی حضرت عباس شود. او ادامه داد: «حلب جای خنکی است. ما با لباس گرم رفته بودیم، ولی روز تاسوعا به حدی هوا گرم شده بود که انگار وسط تابستان است. او برای آخرین بار سعی کرد که آن‌ها را هدایت کند. ایستاده بود و با صدای بلند رجزخوانی می‌کرد. آنقدر زیبا رجز می‌خواند که همه گوش می‌کردند و حتی تیراندازی هم نمی‌کردند. مطالب قریب به مضمون در رجزهایش این بود که: ما همه مسلمانیم، کتاب ما یکی است، پیامبر ما یکی است، ما دشمن مشترک داریم. بیایید با دشمن مشترکمان بجنگیم. وقتی بی‌اهمیتی آن‌ها را دید فریاد زد: ما فرزندان حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) هستیم. ولی آن‌ها توهین کردند و سید ابراهیم که از هدایت آن‌ها ناامید شد، با صدای بلند پاسخ توهین آن‌ها را داد. تک تیراندازی که او را نشانه رفته بود به گمان این که جلیقه ضدگلوله دارد از پهلو به سمت قلبش شلیک کرد و قامت سرو گونه سید ابراهیم نقش بر زمین شد.» آن‌ها گفتند: «وقتی که شهید شد، قمقمه اش پر از آب بود و او لب به آب نزده بود تا بعد شهادت از جام ساقی آب بنوشد. وقتی ساعت دقیق شهادتش را پرسیدم: گفتند: ده دقیقه الی یک ربع قبل از اذان ظهر روز تاسوعا، یعنی دقیقاً همان روز و همان لحظه‌ای که ۲۴ سال پیش که او را نذر عمویم عباس کرده بودم!». برگرفته از کتاب سید ابراهیم 🎥فیلم: انشاالله تاسوعا پیش عباسم.../ همسر شهید: پیامش دقیقا این بود که سید ابراهیم به لقاء اللّه پیوست @shahid_mostafasadrzadeh
: ♦️ما هر كداممان در هر جائی كه هستیم، باید برای سرنوشت كشور و برای آینده‌ی كشور، احساس مسئولیت و تعهد كنیم و بدانیم كه می‌توانیم نقش ایفا كنیم. ۱۳۸۷/۰۲/۱۱ @shahid_mostafasadrzadeh
4.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ | سخنان شهید حاج قاسم سلیمانی در رابطه با امر‌ به معروف در جامعه @shahid_mostafasadrzadeh