eitaa logo
کانال رسمی شهید روح‌الله قربانی
1.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
538 ویدیو
19 فایل
کانال 🌷مدافع حرم شهید روح الله قربانی🌷 متولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸ شهادت: ۱۳ آبان ۱۳۹۴ محل شهادت: حلب سوریه بهشت زهرا (س) ، قطعه ۵۳ (کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات) @Montazer313_40 تبادلات: @nooraa_315
مشاهده در ایتا
دانلود
﴾﷽﴿ با خود و خدای خود عهد بست تا سربازِ امام زمانش باشد... تقوا پیشه کرد و تا می‌توانست تلاش کرد... او سربازِ بصیرِ امامش بود. رفت و شد: مدافعِ حریمِ حسین(ع) بابِ #شهادت هیچگاه بسته نمی‌شود! بستگی به تو دارد که کِی و کجا آماده‌ی عروج باشی... پس با خود و خدای خود عهد ببند سرباز امام زمانت باشی... تقوا پیشه کن و تلاش کن. سربازِ بصیر امامت باش تا تو را هم خریداری کنند درست مثل: «شهـیـد مدافــع حـرم روح‌الله قربــانــی» اللهم عجل لولیک الفرج @shahid_roohollah_ghorbani
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 جمعه است و به نیت "شهید روح الله قربانی" ختم سوره ی یس و ختم صلوات برگزار می‌شود. مهلت قرائت "ان شاءالله" تا هفته ی آینده🌷 التماس دعا. @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ روح‌الله بین دوست و آشنا معروف بود به: #لبخندهایش پ‌ن: نقاشی دیجیتال شهید روح‌الله قربانی توسط خانم رضایی @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ خطاطی های استاد ارجمند جناب آقای حسینی(معلم خط شهید) به یاد شهید مدافع حرم روح‌الله قربانی بخشی از کتاب : یک خودکار آبی و یک کاغذ برایش آورد. روح‌الله کاغذ را گرفت و مشغول نقاشی شد. یک پرنده‌ کشید که رو به آسمان بال‌هایش را باز کرده است. زینب به خودکاری که در دستان روح‌الله بالا و پایین می‌شد، نگاه ‌کرد. سریع و هنرمندانه کشید. طراحی پرنده که تمام شد، بالای کاغذ نوشت: بسم رب زینب(س) هرکه را عشق حسین نیست، ز خود بی‌خبر است کشتۀ عشق حسین از همه‌کس زنده‌تر است @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ . بخشی از کتاب #قصه_دلبری : اولین زیارت مشترکمان را از باب الجواد(ع) شروع کردیم... اذن دخول خواندیم. ورودی صحن کفشش را کند و سجده‌ی شکر به جا آورد، نگاهی به من انداخت و بعد هم سمت حرم: « ای مهربون، این همونیه که به خاطرش یه ماه اومدم پابوستون. ممنون که خیرش کردید! بقیه‌شم دست خودتون، تا آخرِ آخرش!» عادتش بود. سرمایه گذاری می‌کرد: چه مکه، چه کربلا، چه مشهد. زندگی را واگذار می‌کرد که « دست خودتون!» . بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش : با هم رفتند رو‌به‌روی گنبد و روی فرش‌هایی که پهن بود، نشستند. روح‌الله کتاب دعا را دست زینب داد« چرا انقدر گریه کردی؟» زینب سرش را بلند کرد و به گنبد نگاه کرد: « یاد اون سالی افتادم که تنها اومدم مشهد. از امام رضا خواستم یه همسر خوب سر راهم بذاره... روح‌الله سرش را تکان داد« اتفاقا منم دوماه قبل از اینکه خاله تو رو بهم پیشنهاد بده، اومدم مشهد. منم خیلی دعا کردم. عنایت امام رضا بود که خدا تو رو سر راهم قرار داد... قلبشان مملو از عشق بود. عشق به امام رئوفی که حاجتش را داده بود. روح‌الله روی دو زانو نشسته بود و قرآن می‌خواند. قرآن خواندنش که تمام شد، دستانش را رو به آسمان بلند کرد. آهسته دعا می‌کرد. زینب خیلی متوجه دعاهایش نشد. از بین آنها فقط یکی را شنید: « اللهم ارزقنا شهادة فی سبیل الله» @shahidmohammadkhani @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ یک شب با روح‌الله قرار گذاشتیم خانوادگی بریم بیرون. من و خانومم به همراه روح‌الله و خانومش رفتیم حرم حضرت عبدالعظیم(ع). بعد از زیارت رفتیم حیاط حرم، زیرانداز انداختیم و نشستیم. کمی #توت_فرنگی خریده بودیم. خانم‌ها رفتند توت فرنگی‌ها رو شستند و خرد کردند توی ظرف. هنوز دستی به سمت خوردنشان نبرده بودیم که روح‌الله گفت: صبر کنید اول به این چندتا خانواده‌ای که نزدیک مون نشستن تعارف کنم. توت فرنگی ها رو دیدن دست‌مون. بلند شد و بهشان تعارف کرد بعد آورد گذاشت وسط تا خودمون بخوریم. خاطره: یکی از دوستان شهید پ‌ن: ایام عید نوروز حواسمان به اطرافیانمان باشد... @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ #روز_شهید بر شهیدی که اعتقاد داشت: « #شهادت خوب است و #تقوا بهتر، تقوایی که در قلب باشد و در رفتار بروز پیدا کند...» مبارک باد. ای شـهیــد از آسمانی سری به ما بزن، در زمین امروز به نام توست... ۲۲ اسفند روز شهید گرامی باد. @shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿ . شیشه ی پنجره را باران شست از دل تنگ من اما چه کسی نقش "تو" را خواهد شست ... @shahid_roohollah_ghorbani