کانال رسمی شهید روحالله قربانی
#مداحی بسیار زیبای حاج میثم مطیعی به یاد شهدای مدافع حرم به ویژه شهید یدالله قاسم زاده 🔈 #پیشنهاد
🌷🍃
شهید #یدالله_قاسم_زاده
فرمانده ی شهید #روح_الله_قربانی در تشییع پیکر او
#صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
بیست و پنجم رمضان، مصادف است با سالگرد قمری فوت #مادر شهید روح الله قربانی.
در چنین روزی بود که شهید روحالله مادرش را که خیلی دوست داشت و به او وابسته بود از دست داد.
هرچند که با تقوایی که روحالله داشت راضی شد به خواست خدا و از این امتحان سخت پیروز بیرون آمد.
برای شادی روح مادر بزرگوار شهید روحالله قربانی که چنین شیرمردی را تربیت کرد و شادی دل شهید روح الله بخوانیم با هم #فاتحه و #صلوات
بزرگوارانی که میتوانند به این مادر و پسر سوره ی #یاسین هدیه دهند.
اجرتان با حضرت زهرا(س)
@shahid_roohollah_ghorbani
🌷🍃
حضرت امام خمینی « ره » :
همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود.
#صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
سلام و عرض ادب
به درخواست شما بنا داریم ختم #صلوات جمعی برای حل مشکلات کشور برگزار کنیم.
چرا که علامه طباطبایی(ره) فرمودند:
هرگاه میان مشکلات قرار گرفتید،
سیل #صلوات راه بیاندازید.
زیرا آن سیل حتما مشکلات را با خود میبرد.
از شما بزرگواران درخواست داریم که با ما همراهی فرمایید و این پست را به اشتراک بگذارید تا افراد بیشتری در این ختم صلوات شرکت کنند.
به نیت:
تعجیل در ظهور امام زمان(عج)
حل مشکلات کشور به ویژه مشکلات اقتصادی
برگشتن مکر دشمنان ایران اسلامی به خودشان
هدایت برخی از مسئولین گمراه!
و نابودی دشمنان اسلام و ایران
بر محمد و آل مطهرش #صـلـــوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_وعجل_فرجهم
صلواتهای خود را هدیه میکنیم به #شهدا به ویژه شهید مدافع حرم #روحالله_قربانی
تا باز هم مانند همیشه لشگر شهدا به کمک این مملکت امام زمانی(ع) بیایند ان شاءالله🙏
لطفا هر تعداد صلواتی که میفرستید را اعلام کنید.
@Montazer313_40
التماس دعا_ یاعلی
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
وقتی میرفت گفت: من از بازار شام چیزی خرید نمیکنم!
بازاری که حضرت زینب(س) رو توش چرخونده باشن، خرید نداره!!!
رفت و برگشت. با یک پیکر سوخته و اربا اربا. چیزی که نیاورده بود هیچ، تیکه تیکههای بدنش را هم آنجا جا گذاشته بود.😭
پ ن: آخرین عکس شهید روحالله در ایران
تنها چند روز به پروازت مانده؛ مَـــرد...
شادی روحش #صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
#سلام_خدا_بر_تو_در_آن_روزی_که_متولد_شدی.
اول خرداد ۱۳۶۸
از من اگر بپرسی میگویم تو به هر مقامی که رسیدی از احترامی بود که به پدر و مادرت کردی... از همان دوران کودکی...
آن روزهایی که مادرت خسته از سرکار بازمیگشت و تو شتابان به استقبالش میرفتی. با دستانت مرهی میشدی بر پاهای خستهی اش و در آخر با بوسهای که به کف پای او میزدی، بهشت را بر خود واجب میکردی... حتی مرگ جانسوز مادرت هم از احترام تو به او کم نکرد. هر هفته سر مزارش میرفتی. پایین پایش مینشستی و از او میخواستی تا برایت دعا کند.
پدرت را هم که نگویم. از احترامی که به او حتی هنگام صحبت پشت تلفن میگذاشتی و او محترمترین فرد زندگیات بود که در هر حال، در هرررر حااااالی که بود با تمام وجود احترامش میکردی....
این حرف من نیست، خودت در وصیتنامهات نوشتی: «هرچیزی که دارم از مادر و پدرم دارم.»
در وصیت خود به یک نکتهی مهم دیگر هم اشاره کردی: شهادت خوب است و تقوا بهتر
حرف نبود. اعتقاد عمیق قلبیات بود. که در هر لحظه ی زندگی ات به آن عمل می کردی...
قبل از انجام هر کاری، خدا را در نظر میگرفتی و این گونه بود که خدا تو را برگزید.
و تو در تمام ایام زندگی ات از اولیای خدا بودی...
همانگونه که رهبرم فرمود:
«شهدای مدافع حرم در زمان حیات خود از اولیا الله به شمار میرفتند...»
#سلام_خدا_بر_تو_در_آن_روزی_که_شهید_شدی...
این گونه بود که خدا بهترینِ مرگها را برایت رقم زد. ۲۱ ام محرم الحرام در تل عزان به فیض عظیم شهادت نائل آمدی...
چند دقیقه قبل از شهادت، یکی از همرزمانت پرسید:
روحالله داری برمیگردی و شهید نشدی!
و تو لبخندِ پر نوری به او هدیه کردی و گفتی:
اگر خدا بخواهد جلوی همین مقر شهادت را نصیبم میکند.
و خدا برایت خواست. تنها چند دقیقه بعد از این سخن تو...
تنها ۲۶ سال داشتی، یعنی در اوج جوانی قربانی حریمِ حسین(ع) شدی... و چه توفیقی بالاتر از آن که در نزدیکی حرم خواهر و دختر حسین(ع) در خون خود دست و پا بزنی....
تو چقدر دوست داشتی اربا اربا شهید شوی...
خدا بر تو منت نهاد و به چیزی که میخواستی رسیدی...
راستی تو چرا دست در بدن نداشتی؟؟؟ چون سینه چاک حضرت عباس(ع) بودی..؟
امسال سومین سال است که میهمانِ اربابت حسین(ع) هستی... پس ملتمسانه از تو میخواهیم که دعا کنی برای ظهور مهدی فاطمه(س) که بهترین دعاهاست...
اللهم عجل لولیک الفرج به حق الحسین(ع)
۲۱ ام محرم، مصادف با سالگرد #قمری شهادت شهید #روحالله_قربانی گرامی باد.
#صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴾﷽﴿
پنجشنبه ها تو زائر حســـــــــــــــیــــنی
و من زائر تـــــــــــــــــــــوام...
شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات
به یاد شهید روحالله قربانی بخوانیم: #زیارت_عاشورا #سوره_یس
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
بخشی از کتاب #دلتنگ_نباش :
.
روحالله بغض کرده بود، اما خودش را نگه داشت تا گریه نکند. یاد روزهایی افتاده بود که وقتی به خانه میآمد مادرش را در بستر بیماری میدید. آنقدر دیدن این صحنه برایش سخت بود که ترجیح میداد به خانه نرود. بعد از مدرسه میرفت کلاس بسکتبال و از آنجا هم میرفت بسیج مسجد تا کمتر خانه باشد.
میدید که پدرش بعد از هر باری که مادرش را از شیمیدرمانی برمیگرداند، چقدر ناراحت است. آرزو بر دلش ماند یک بار به خانه برگردد و مادرش را سرحال و سالم داخل آشپزخانه ببیند. دلش تنگ شده بود برای خورشت بادمجان مادرش که در کل فامیل معروف بود، اما فقط به نگاه بیرمق مادرش نگاه میکرد و غصه میخورد.
روحالله سکوت کرده بود و چیزی نمیگفت. انگار برگشته بود به همان روزها. همۀ اتفاقات از جلوی چشمانش رد میشد. انگار همین دیروز بود که وقتی از کلاس بسکتبال برمیگشت، دید مادربزرگش بدون توجه به او میرود سمت خانهشان. هنوز پیچ کوچه را نپیچیده بود که با خودش گفت: چرا مادربزرگ اینجوری کرد؟ چقدر عجله داشت! یعنی من رو ندید؟ با این عجله کجا داشت میرفت؟
علامت سؤالهای ذهنش وقتی جواب داده شدند که پیچ کوچه را پیچید. با دیدن آمبولانس و جمعیتی که جلوی خانهشان ایستاده بود، همهچیز را فهمید. چقدر سخت بود برایش باور اینکه دیگر مادرش همان نگاه بیرمق را هم ندارد، اما این تازه شروع سختیهایش بود.
بعد از مادرش دیگر زندگی مثل قبل نشد. درسش خیلی افت کرد. تا اخراج از مدرسه پیش رفت. انگارنهانگار که این همان روحاللهی بود که مدام در ورزش و خط و دیگر درسها مقام میآورد. دیپلم ریاضیاش را که گرفت، رفت کلاس آیتالله مجتهدی تهرانی. این حرف مادرش همیشه در ذهنش بود که به او میگفت: «دوست دارم یا طلبه بشی یا شهید.»
گاهی هم او را «شهید روحالله» صدا میزد. دوست داشت مادرش را به آرزویش برساند. دو سال طلبگی خواند، اما چون به هنر هم علاقه داشت، کنکور هنر داده بود.
زینب به شانهاش زد و گفت: «کجایی؟ به چی داری فکر میکنی؟»
روحالله که تازه به خود آمده بود، لبخندی زد و گفت: «یه لحظه همۀ اون روزا اومد جلوی چشمم.»
نفس عمیقی کشید و گفت: «اما میون اینهمه اتفاقای بد، یه چیزی برام خیلی جالب بود. هنوزم از یادآوریش حس غرور دارم.»
ـ چی؟
ـ اون روزا که مامانم مریض بود، خیلی از لحاظ جسمی ضعیف شده بود. بندهخدا بابام با ویلچر میبردش دکتر، اما تو نمیدونی با اون قوت کمی که تو دستاش بود، چهجوری با چادر رو میگرفت. آدم حظ میکرد.
زینب به چشمان روحالله نگاه کرد. غرور در چشمانش موج میزد.
.
پ ن: ۱۹ آبان سالروز وفات مادرِ شهید روحالله گرامی باد.
.
#فاتحه #صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
سلام
ضمن عرض تشکر و قدردانی از همه شما بزرگوارانی که در غمِ خانواده شهید قربانی شریک بودید و با پیامهای محبتآمیز خود همدردی کردید به اطلاع میرسانیم جهت رعایت حال شما مخاطبان گرامی کانال شهید از امشب فعالیت عادی خود را از سر میگیرد.
شادی روح شهید روحالله و پدر و مادر گرامیشان #صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
شهید روحالله قربانی:
اگر شهید شدم یک کلام نصیحت اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی(ع) می گفتند: که منتهی رضای الهی تقوی ست. #شهادت خوب است و #تقوا بهتر تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز می کند.
پن: شهید روحالله از شاگردان پروپاقرص حاج آقا مجتبی آقا تهرانی بود. بیشتر کتابهای ایشان را خوانده بود و اکثر جلسات ایشان را شرکت میکرد.
سالروز رحلت این عالم ربانی گرامی باد.
#صلوات
@shahid_roohollah_ghorbani