eitaa logo
کانال شهید سید حسن روح الامینی
101 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
8 فایل
شهدا⚘️ خاطرات شهدا🌹 عکس نوشته🌱 مطالب مذهبی🇮🇷 استوری مذهبی📿
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 : 💐جهـاد ، بابى هـميشہ مفتوح است و آنانكہ از اين باب گذشتند در جلوه هـاى اصيل جهـاد رزميدند و رستند . . .🍃 🥀 شهید_سیدجواد_میرشاڪی 🕊 🌹کانال سروش شهدای مدافعان حرم🕊 🆔 http://splus.ir/kanalshodayemodafeanharram
دشمن هم حاج قاسم را امین خود می‌دانست! ▫️طی یک عملیات داعش در محاصره بین نیروهای مقاومت و ارتش آمریکا قرار گرفت، زن و بچه، پیر و جوان و خلاصه اینکه نیروی زیادی را داعش به همراه داشت که همگی این‌ها در مرز بین سوریه و عراق گیر افتاده بودند، یک ماه تمام در منطقه ماندند و حاضر نبودند همراهان را به جایی بفرستند، به گفته خود داعشی‌ها نه به روسیه اعتماد داشتند و نه به آمریکا و ترکیه، در آخر تصمیم گرفتند که جمعیت همراه (غیر نظامی) را به یونان بفرستند، اما تنها به یک شرط که قول دهد که از آن‌ها محافظت کند، چرا که تنها به سردار اعتماد داشتند. ▫️ ضمانت داد و تا انتهای مسیر راه را برایشان باز گذاشت تا زن و بچه‌ها و برخی افراد سالمند و مریض بتوانند از مهلکه نجات پیدا کنند. ▫️وقتی پایان داعش را اعلام کرد، وقتی دید که مردم به خانه‌هایشان بازگشته‌اند و آرامش نسبی در شهرها حاکم شده، گفت: گویی تازه متولد شدم ▫️آوارگی و بی‌پناهی سردار را بدجور اذیت می‌کرد، تمام فکر و ذکرش آبادانی و امنیت بود نه صرفا جنگ، برای همین وقتی که داعش برچیده شد و پایان این گروهک افراطی اعلام شد، وقتی می‌دید که مردم به خانه‌هایشان بازگشته‌اند و آرامش نسبی در شهرها حاکم شده است، بارها می‌گفتند که انگار که تازه متولد شده‌ام. راوی :حاج بهرام دریکوند از نیروهای سپاه حضرت ابوالفضل(ع) لرستان 💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
● در پادگان منطقه در حال آموزش بودیم که دیدم دو تا ماشین کنار ما نگه داشتند. اولین نفر از اتومبیل پیاده شد. ● شروع کرد به احوال پرسی با نیروها. بچه‌های هم با حاجی عکس یادگاری می‌گرفتند. من کمی دورتر ایستاده و مات چهره‌ی زیبای بودم. چشمش به من خورد، جثه من نسبت به بقیه ریزتر بود و از همه جوان‌تر بودم. ● حاجی منو صدا زد گفت بیا نزدیک. رفتم کنارش و دست نوازش روی صورتم کشید. گفت: «ماشالله با این سن و سال چطوری خودت رو رسوندی منطقه؟» فقط مات چهره نورانی و پرصلابتش شده بودم. نگاه خاصی به نیروهای فاطمیون داشت. همانطور که بچه‌ها هم از صمیم قلب عاشقش بودند. ● راوی: رزمنده فاطمیون 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄