eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
538 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
آقــاسَـجّــادٌ
📚 اسب ها همه در خون تپیدند و یلان، آنان که از تیر دشمن رهیده بودند، پیاده به لشكریان شیطان حمله بردند. از "ایوب بن مشرح" نقل کرده اند که همواره می گفت: "اسب حُر بن یزید ریاحی را من کشتم؛ تیری به سوی مرکبش روانه کردم که در دل اسب نشست. اسب لرزشی به خود داد و شیهه ای کشید و به رو درافتاد، و لكن خود حُر کنار جست و با شمشیر برهنه در کف، حمله آورد." عمرسعد در این اندیشه حیله گرانه بود که اصحاب امام را در محاصره بگیرد، اما خیمه ها مانع بود. فرمان داد که خیمه ها را آتش بزنند و اهل حرم آل الله همه در سراپرده امام حسین (ع) جمع بودند. خیمه ها آتش گرفت و شمر و همراهانش به سوی خیمه سرای امام حمله بردند. شمر نهیب زد که آتش بیاورید تا این خیمه را بر سر خیمه نشینانش بسوزانم. اهل حرم از نهیب شمر هراسان شدند واز خیمه بیرون ریختند . امام فریاد کشید: "ای شمر! این تویی که آتش می خواهی تا سراپرده مرا با خیمه نشینانش بسوزانی؟ خدایت به آتش بسوزاند!" "حُمید بن مسلم" می گوید: "من به شمر گفتم: سبحان الله! آیا می خواهی خویشتن را به کارهایی واداری که جز تو کسی درجهان نكرده باشد؟ سوزاندن به آتشی که جز آفریدگار کسی را حقی بر آن نیست ودیگر، کشتن بچه ها و زنان؟ والله در کشتن این مردان برای تو آن همه حسن خدمت هست که مایه خرسندی امیرت باشد." شمر پرسید: "تو کیستی؟" و من او را جواب نگفتم. در این اثنا شبث بن ربعی سر رسید و به شمر گفت:"من گفتاری بدتر از گفتار تو و عملی زشت تر از عمل تو ندیده ام. مگر تو زنی ترسو شده ای؟" زهیر بن قین با ده نفر از اصحاب خود رسیدند و به شمرو یارانش حمله آوردند و آنان را از اطراف خیمه ها پراکنده ساختند و "ابی عزه ضِبابی" را کشتند. با کشتن او، یاوران شمر فزونی گرفتند و آخرالامر بجز زهیر همه آن ده تن به شهادت رسیده بودند. تن در دنیاست و جان در آخرت؛ یاران یكایك جان بر سر پیمان ازلی خویش نهاده اند و بلا شهادت به حظیره القدس کشیده اند، اما پیكر خونینشان، اینجا، این سوی و آن سوی، شقایق های داغداری است که بر دشت رسته است. تن در دنیاست و جان درآخرت، و در این میانه، حكم بر حیرت می رود... روز به نیمه رسیده است و دیگر چیزی نمانده که کار جهان به سرانجام رسد. امام نگاهی به ظاهر کرد و نظری در باطن، و گفت: "غضب خداوند بر یهود آنگاه شدت گرفت که عزیر را فرزند خدا گرفتند و غضب خدا بر نصاری آنگاه که او را یكی از ثالثه انگاشتند و بر این قوم، اکنون که بر قتل فرزند رسول خود اتفاق کرده اند..." و همچنان که محاسن خویش را در دست داشت گفت: "والله آنان را در آنچه می خواهند اجابت نخواهم کرد تا خداوند را آن سان ملاقات کنم که با خون خضاب کرده باشم..." و سپس با فریاد بلند فرمود: "آیا فریاد رسی نیست که به فریاد ما برسد؟ آیا دیگر کسی نیست که ما را یاری کند؟ کجاست آن که از حرم رسول خدا دفاع کند؟"... و صدای گریه از خیمه سرای آل الله برخاست. 📗 🖊 📄 @shahid_sajad_zebarjady