eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
539 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
  / . صیغه ی عقد که جاری شد...💕 رفتیم که با هم صحبت کنیم... دیدم پی چیزی میگرده... پرسید... "اینجا یه مهر 📿پیدا میشه...؟" پرسیدم…"مهر برا چی...؟! مگه نماز نخوندی…؟!" گفت:"حالا شما یه مهر بدههه...❤" گفتم: "تا نگی واسه چی میخوااای...نمیدم...❤" میخواست نماز شکر بخونه... از اینکه خدای مهربون... روز میلاد حضرت رسول صَلَّ اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم... بهش همسری عطا کرده...☺️ دوتایی باهم...😌 ایستادیم به نماز شکر خوندن... هیچ وقت ازم نخواست که برا شهادتش دعا کنم...😔 میگفت... "لزومی نداره آدم به همسرش از این حرفا بزنه…" نمیخواست حرفی بزنه که باعث ناراحتی همسرش بشه... گفتم... "میدونم که واسه شهادتت خییییلی دعا میکنی...😓 اگه منو دوست داری...💔 "دعا کن که با هم شهید شیم...💕 از شما که چیزی کم نمیشه..." گفت…"دنیا حالا حالاها با تو کار داره…"🙂 گفتم..."بعد تو سخت میگذره..."😥 ... . گفت:"دنیا زندون مؤمنه..." روزای آخر حملم بود و نزدیک تولد 👶🏼بچه... گفت: "ناراحت میشی که برم جبهه...؟" گفتم… "آره...ولی نمیخوام مزاحمت بشم..."😣 رفت و دو روز بعد بچه به دنیا اومد... وقتی برگشت... بچه رو بوسید و اسمشو گذاشت...❤"هادی"❤ پرسیدم: "دوسش داری…؟" گفت… " 💕...مادرشو بیشتر دوست دارم...💕" حضرت زهرا(س) و روضه هاشو خیلی دوس داشت... ترکش که خورد،بردنش بیمارستان... تا روز شهادت حضرت زهرا(س)نفس میکشید... روز شهادت مادرش... پر کشید و آسمونی شد...🕊🌷 +عاشقانه های همسر شهیدعبدالله میثمی. ‌ @shahid_sajad_zebarjady
‍ ‍ به سبک ツ 🌺حضرت زهــــرا (س) فرمودند : 🍃بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهــــربان و بخشنده اند.💖 🍃و علیر‌ضای من از با ارزشمندترین مردان زمان خود بود چرا که در بخشش محبت به من هیچ خساست و غروری به خرج نمیداد و بسیار در بذل و بخشش مهر و عشــــق به همســــرش دست و دلباز بود.💚❤️ 🍃تا جایی که زمانیکه برای خرید به بازار یا به گردش و مسافرت میرفتیم اجازه نمیداد هیچ وسیله ای را من کمکش بیاورم.💑 سبکترین چیزهایی هم که خریده بودیم یا به همراه داشتیم را هم خودش می آورد. میگفت برای من خیلی زشت است که در کنار خانمم باشم و همســــرم حتی یک پاکت را همراه بیاورد. 🍃برای جایگاه زن اهمیت ای قائل بود.و این کار را با عشــــق و خواست قلبی خودش و نه به اجبار یا اصرار من انجام میداد.😊 میگفت خانمم شما فقط موا‌ظب چادر و حجابت باش.حتی هم علی اکبرمان را بغل میکرد و هم وسایل را میبرد.🙂🙃 🍃جزئیات محبت های علیرضا به حدی به من و فرزندش زیاد بود که همیشه رفتارش برایم تعجب آور بود.اما همین رفتارهای زیبای علیرضا باعث میشد عشــــق در وجود هردویمان آنچنان ریشه کند که تا سالیان سال هم از آن عشــــق و علاقه ذره ای کم نشود.💞 🍃محبتی که هنــــوز با یادش روزگار را سپری میکنم‌❤️ @shahid_sajad_zebarjady
🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃🍂🌸 🍃🍂🌸🍃🍂 🍂🌸 🌸 💞 روز تـولد بود کـه همراه و خانواده‌اش به حرم رفتیم🕌 تا ے_عقـد ما را آن جا جاری کنند.❤️ پس از انجام ، به یڪ دو نفــره رفتیم.💞 اتفاقاً آن روز را تشییع می‌کردند. 😇 روی تابوت پیچیده در 🇮🇷 که بر دست مشایعت‌کنندگان پیش می‌رفت، یک افتاده بود.🍬 از لا به لای جمعیت خود را به تابوت رساند، را برداشت و طرف من بازگشت. را کرد و به سویم گرفت و گفت : این اولین ازدواج‌مـان اسـت😍. طـعم در دهـانم دوید😋. هنوز که هنوز است، گویی که از آن را نخورده‌ام! 🌹 🌸 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂 🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸🍂🍃🌸 @shahid_sajad_zebarjady
سر سفره عقد نشسته بودیم کنارهم.بوی عطرش همه اتاق را پر کرده بود😍😍 بله را که گفتم.🙈🙊 سرش را آورد زیر گوشم،خیلی آرام و آهسته گفت:((تو همونی هستی که من میخواستم.☺️)) نگاهش کردم واز ته دل خندیدم😍 دستم را گذاشتم روی حلقه ازدواجمان💍 چشم دوختم به قرآن و از خدا طلب خوشبختی کردم😍😊 شهید جواد فکوری @shahid_sajad_zebarjady