eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
538 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
❌توجه ... توجه❌ 🍃🌹 ✨امـام ســیـدعَـلـےخـامـنه اے: "امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست." جهت فعالیت در ڪانال شهید نیازمند ادمین فعال هستیم، دوستانی که تمایل و امکان فعالیت دارند به آی دی @heydar12000 اعلام فرمایند... یاعلی...
📸 خواهر یک سرکرده داعش در فهرست قاتلان نوجوان عراقی در میدان «الوثبه» بغداد 🔻شماری از عاملان جنایت قتل فجیع نوجوان عراقی در میدان «الوثبه» بغداد دستگیر شدند و به این جنایت وحشیانه اعتراف کردند. 🔻از جمله این افراد دستگیر شده،‌ «هند بشار» خواهر «احمد بشار» یکی از فرماندهان میدانی داعش است که چندی قبل به درک واصل شد. 🚩| @shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
📹 مستند #زخم_اسماعیل » پیشکشی به شهدای یلدای ۹۴ خانطومان #شهدای_یلدا #زخم_اسماعیل #خانطومان #امیرح
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روايت شهادت شهيد مدافع حرم اسماعيل خانزاده از زبان شهيد سيد رضا طاهر در خان‌طومان حلب در شمال سوریه 🔺به مناسبت سالروز شهادت پاسدار رشید اسلام شهید اسماعیل خانزاده #یــادشهـــداباذڪـرصلــــوات 🚩| @shahid_sajad_zebarjady
🍃✨🌸✨ ⚠️ 🔴 ⛔️پرهیز از : 📗ولا یغتب بعضڪم بعضاً أیحب أحدڪم ان یأڪل لحم اخیه میتا فڪرهتموه (حجرات/12)؛ 👈 از دیگران غیبت نڪنید؛ آیا دوست دارید ڪه گوشت برادر مرده خود را بخورید؟ البته از آن، ڪراهت دارید.🍃 ⛔️پرهیز از : 📗لا یسخر قوم من قوم عسے ان یڪونوا خیرا منهم (حجرات/11) 👈ای اهل ایمان! گروهے از شما گروه دیگر را مسخره نڪند، چه بسا آن گروه دیگر بهتر از ایشان باشد.🍃 ⛔️پرهیز از : 📗ےا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون ڪبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون (صف/2و3)؛ 👈 اے اهل ایمان! چرا چیزے را میگوئید ڪه به آن عمل نمیڪنید؟ اینڪه چیزے را بگوئید ڪه عمل بدان نمیڪنید نزد خداوند گناهے است بزرگ.🍃 ⛔️پرهیز از و هرزه زبانی: 📗وےل لڪل همزة لمزة (همزه/1)؛ 👈 واے بر هر عیبجوے هرزه زبان🍃 ⛔️پرهیز از در همه چیز: 📗اجتنبوا ڪثیرا من الظن ان بعض الظن اثم (حجرات/12)؛ 👈 از بسیارے از گمانها دورے ڪنید، ڪه بعضے از گمانها گناه است.🍃 ⛔️پرهیز از و ڪنجڪاوے در امور دیگران: 📗ولا تجسسوا (حجرات/12)؛ 👈تجسس نڪنید.🍃 🚩| @shahid_sajad_zebarjady
🍃🍊🍉 مرا یلداتریݩ یلداست آݩ شب🌛 ڪه در آݩ سینه اے را غم نباشد 🌿 در آن یلدا حراج چشم یاراݩ 💞 محبت باشــد و مــاتم نباشد! 🌈 •|❤️ یلداتون مبارڪــا ❤️|• 🚩| @shahid_sajad_zebarjady
❄️🍁 اگر #یلدایے هست اگر لبخندے😊هست به برڪت خون #شهدا🌷ست... #فراموشے در مرام ما نیست.. بلندے #یلدا فقط یڪـ دقیقه است.. اما #ارادت ما به شهدا بےانتهاست..❤️ #یلداتون_شهدایے #یــادشهـــداباذڪـرصلــــوات🌸🍃 🚩| @shahid_sajad_zebarjady
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🍉 نماهنگ « یلدا کوچولو » تقدیم به همه فرزندان عزیز شهداے ❤️ 🚩| @shahid_sajad_zebarjady
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 داستان مصور | مهتاب و مین و من ... ️ 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی که به‌مناسبت شهادتِ شهید «علی خوش‌لفظ» صادر کردند این شهید را به‌عنوان شخصیتی که «در هنگام زندگی نیز شهید زنده نامیده شد» معرفی نمودند. 👈 کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خاطرات «شهید خوش‌لفظ» است که روایتی از زندگی و مجاهدت‌های او را دربر می‌گیرد. روایتی که اینگونه از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای توصیف شده است: «بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار از سرچشمه‌ی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر میسازد». 🔺بخش دفاع مقدس پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت سالگرد شهادت این شهید، بخشی از این کتاب را که به شهادت دو تن از همرزمان شهید خوش‌لفظ در جریانِ شناسایی یکی از عملیات‌های دفاع مقدس اختصاص دارد، در قالب «داستان مصور» بازخوانی کرده است. 📥 دسترسی به نسخه اصلی: http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=41209
🍂🍉 ✨در طلب برای ؛ سلام الله علیها روزی حضرت امیر(علیه السلام) به خانه آمد، دید زهرا (سلام الله علیها) بیمار افتاده. چون شدت بیماری و تب آن بانو را دید، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر كرد و گریست و فرمود: یا فاطمه ! چه میل داری ؟ از من بخواه. آن معدن حیا و عفت عرض كرد: یا پسر عم ! چیزی از شما نمی خواهم. علی (علیه السلام) دوباره اصرار نمود. آن بانوی معظمه قبول نكرد، به علت آنكه پدرم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: از شوهرت علی هرگز خواهش مكن ، مبادا خجالت بكشد. حضرت فرمود: ای فاطمه ! به جان من تو آنچه میل داری ، بگو. عرض كرد: حال كه قسم دادی ، چنانچه در این حالت اناری باشد، خوب است . علی (علیه السلام) بیرون رفت و از اصحاب جویای انار شد، عرض كردند: فصل آن گذشته ، مگر آن كه چند دانه انار برای شمعون آوردند. ✅ حضرت خود را به در خانه شمعون رسانید و دق الباب نمود. شمعون بیرون آمد، دید اسدالله الغالب بر در است ، عرض كرد: چه باعث شد كه خانه مرا روشن نمودی ؟ حضرت فرمود: شنیده ام كه از طایف برای تو اناری آورده اند، اگر چیزی از آن باقی مانده یك دانه به من بفروش كه می خواهم برای بیمار عزیزی ببرم . عرض كرد: فدای تو شوم ، آن چه بود مدتی است فروخته ام . آن حضرت به فراست علم امامت می دانست كه یكی باقی مانده ، فرمود: جویا شو، شاید دانه ای باقی باشد و تو بی خبر باشی . عرض كرد: از خانه خود باخبرم . همسرش پشت در ایستاده بود و گفت و گو را می شنید، گفت : شمعون ! یك انار در زیر برگ ها ذخیره و پنهان كرده ام. آن انار را خدمت حضرت آورد. حضرت چهار درهم داد. شمعون گفت : یا علی ! قیمت این انار نیم درهم است . حضرت فرمود: همسرت آن را برای خود ذخیره كرده بود و اضافه پول برای او باشد. 🔻 آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شد، اما در راه صدای ضعیف و ناله غریبی شنید. از پی آن رفت تا داخل خرابه شد، دید شخصی كور و بیمار غریب و تنها به خاك افتاده ، از شدت ضعف و مرض می نالد. امام بر بالین او نشست و سر او را در كنار گرفت و پرسید: ای مرد! چند روز است ، بیمار شده ای ؟ عرض كرد: ای جوان صالح ! من از اهل مداین هستم ، قرض زیادی داشتم مدتی است به كشتی سوار و به این دیار آمده ام كه شاید خدمت امیر مؤمنان برسم تا علاجی در قرض من نماید، در این حال مریض شدم و ناچار گردیدم . آن جناب فرمود: یك انار در این شهر بود كه برای بیمار عزیزی آن را به دست آوردم ، اما نمی توانم تو را محروم كنم . نصف آن را به تو می دهم و نصف دیگر آن را برای او نگه می دارم . آن گاه انار را دو قسمت كرد و به دهان آن مریض گذاشت تا نصف تمام شد، آن گاه فرمود: دیگر میل داری ؟ عرض كرد: بسیار دلم بی قرار است ، هر گاه نصف دیگر را احسان نمایی ، كمال امتنان است. 💬 آن جناب سر خود را به زیر افكند به نفس خود خطاب نمود: یا علی ! این مریض در این خرابه غریب افتاده ، از این جهت به رعایت سزاوار است . شاید برای فاطمه وسیله دیگر فراهم شود. پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند. چون تمام شد، آن بیمار كور دعا كرد. 🍃 حضرت با دست تهی ، متفكر و متحیر، كه آیا چه جوابی به زهرا(سلام الله علیها) بگوید، زیرا به او وعده انار داده بود، از خرابه بیرون آمد، اما آهسته آهسته به عرق خجلت آمد تا به در خانه رسید و از داخل شدن خانه شرم داشت و سر مبارك را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن مخدره در خواب است یا بیدار. دید آن بانوی معظمه عرق كرده و نشسته ، و طبقی از انار نزد آن بانو است كه از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید. خوشحال شده و داخل خانه شد و از واقعه جویا شد. ✨ فاطمه (سلام الله علیها) عرض كرد: پسر عمو! زمانی كه رفتید، چیزی نگذشت كه بهبودی در من پیدا شد و ناگاه دق الباب شد، فضه رفت و دید شخصی طبقی انار آورده كه آن را جناب امیرالمؤمنین داده كه برای سیده زنان ، فاطمه بیاورم. 📚 منبع؛ داستان فضایل و كمالات فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، صفحه ۱۴۶-۱۴۸. ☆ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه ☆ 🍉 🚩| @shahid_sajad_zebarjady