شعری که بر زبانش جاری بود
🍂آن ڪس ڪه تو را شناخت
جانـ❣ را چه ڪند
🍃فــرزند و عــیال و خــانمان را چه ڪند
🍂 دیـــــوانه ڪـــنی هــــر
دو جهانش بخـــشے
🍃دیـــــــوانه ڪه شد
هر دو جهانـ🌍 را چـــــه ڪـــــند⁉️
#شهید_مصطفی_صدرزاده
❣همسفر با شهدا❣
🥀(@shahid_sajad_zebarjad)🥀
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
#چهارشنبه_های_زیارتی 💐
#وقت_سلام
🆔@shahid_sajad_zebarjady
#تلنگر
ازحاجآقاپرسید:
- حاجآقاچیکارکنمسمتگناهنرم؟
+ اولبایدببینےعاملِگناهچیہ!
زمینہشروازبینببری!
امابھترینراهِحلاینہکہخودترو
بہکارخدامشغولکنے..
آدمبیکاربیشتردرمعرضگناهہ..!
#اندکیتفڪر
🍃@shahid_sajad_zebarjady🍃
#تلنگر
میدونی چیه؟؟!!
اگه میخوای شهید بشی
واسه خدا زندگی کن
تمام لحظات زندگیت باید بوی خدا بده
و پا به پای انقلاب راه بیای
وگر نه لازم نیست حتما سوریه باشی
یا حلب،،یا شلمچه...
آره عزیزم،،شهادت وقتی بخواد نصیبت بشه
نمیگه کجایی؟؟
@shahid_sajad_zebarjady
بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل🌱✨
°
•
💌رُمانهایِ زیبٰـایِ مذهبی💓
📚هـرروز دو نوبـت پـارټ ڲذاریداریـمـ
═ೋ❅🌸❅ೋ
کپی از رمان پیگرد الهی و قانونی داره
____🌱❣🌱___________
#رمان_رنج_مقدس۲
#نرجس_شکوریانفرد
#قسمت_اول
.
.
🏝
.
.
خنکای بادی که از دریچۀ کوچک بالای سرش میوزید هم، نمیتوانست از حرارتی که وجودش را فرا گرفته بود ذرهای کم کند.
رد قطرههای عرقی را که از کنار شقیقهاش راه میگرفت، حس میکرد و دلش یک دریای آب خنک میخواست تا شاید کمی یا حتی لحظهای آرام بگیرد.
جوان کناریش یکی دوبار عقب و جلو شده بود و او را از حالش بیرون کشیده بود اما باز هم دلش تنهاییش را میخواست و خلأيی که هیچ دردی را حس نکند.
دردی که ساعتها بود در دستش میپیچید، هر چند لحظه یکبار رخی نشان میداد و باعث میشد که لب بگزد و چشم به هم بفشارد.
باورش نمیشد از صبح تا به حال اینطور زندگیش بالا و پایین بشود.
شاید هم این قصه شروعش از صبح نبوده، از همان نوجوانی بوده، از اولین روزهایی که حسی متفاوت درونش شکل گرفته بود و حالا تازه متوجه میشد که خیلی حرفها و کارها مثل همیشه تعبیر ساده ندارد و گاهی باید زبان دست و نگاه بلد باشی تا سرت سلامت باشد!
این حرفهای محمدحسین بود که در سرش میپیچید؛ نمیتونی از کنار نشانهها راحت رد بشی! شایدم درست اینه که نباید رد بشی!
رد نشانهها رو که بگیری معماهای زیادی برات حل میشه!
دلش محمدحسین را میخواست و نمیخواست! تنهایی خودش و دونفرههایشان را!
دلش خیلی چیزها میخواست و نمیخواست! خواندن نشانهها را...!
#ادامه_دارد...
#کپی_ممنوع ❌
🌱@shahid_sajad_zebarjady🌱