eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
538 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
چه بوی نرگسـی پیچیده امــروز خدایـا انتظارم کی سرآید ...؟ #گل_نرگس_زهرا_سلام.... صبحت بخیر آقا🌸🍃 💫👇 @shahid_sajad_zebarjady
🍃یادم باشد، هر وقت از سختی توبه، روی دلم زرد شد، به قاب عکس دوست شهیدم نگاه کنم...🌷 شهید سجاد زبرجدی🌺 💫👇 @shahid_sajad_zebarjady
اذان ظهر به افق تهران🌺 🌷شهید سید مجتبی هاشمی🌷 نماز جمعه به ما می فهماند که با یکدیگر وحدت داشته باشیم و دست بر دست هم دشمنان اسلام را نابود سازیم. #حی_علی_خیرالعمل #التماس_دعا 💫👇 @shahid_sajad_zebarjady
♥️✨ اي ڪہ ميپرسي نشان عشق چيست عشـق چيزي جز ظہــور مہر نيست عشـق يعنـي دل تپيدن بہـر دوست عشـق يعني جـان من قـربان اوست 🆔 @shahid_sajad_zebarjady
🎈💛 دل است دیگر گاهی دلتنگت میشود گاهی هوایت میکند گاهی از خود بیخود میشود و گاهی پا روی عشق میگذارد ولی من هنوز نیازمودم پا روی عشق تو بگذارم... 🍃🌸💚 #شهیدسجادزبرجدی #دلی_نوشت 🆔 @Shahid_sajad_zebarjady #مخلص_الشهداء
💐غروب جمعه شدنها برایمان تاکی 💐سحر نگشتن شب های آسمان تاکی 💐تمام سال و تمامیِ هفته ها رفتند 💐ندیدن رخ تو درطی زمان تا کی 💐برای جمعه ی هر هفته گریه ای داریم 💐بیابیا گل زهرا زعمق جان تاکی 👇💫 @shahid_sajad_zebarjady
🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺
بادِ صبــحی به هوایت ز گلستــان برخاست ... که تــو خوشتـــر ؛ ز گل و تازه ‌تر از نسرینی ... سلام ،صبــحتون منور به نگاه شهدا🌺 👇💫 @shahid_sajad_zebarjaxy
✅خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای! 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. 🔹اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغر اندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. 🔸تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. 🔸اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. 🔹توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد.😍😍 ✅بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.»😊 (محافظ حضرت آقا) @shahid_sajad_zebarjady
آقاسجاد❣ در قاب__دلم عڪـس جمــــــال__ #تُ نهادم 👇💫 @shahid_sajad_zebarjady