🌐🔊
🔹#استعفای حسن #قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت پذیرفته شد.
🔹قاضیزاده چند روز قبل در پی اختلاف با دولت و مشکلات بودجهای طرح تحول سلامت از سمت خود استعفا داده بود.
🔹«سعید نمکی» با حکم رئیس جمهور به عنوان سرپرست وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منصوب شد.
(بودجه وزارت بهداشت ۷۵ هزار میلیارد تومان است چندین برابر بودجه نیروهای مسلح)
🍃 #شهید_طهرانی_مقدم:
فقط انسانهای ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می کنند!
@shahid_sajad_zebarjady
🌐🔊
عملیات نیروهای #یمنی
علیه مزدوران سعودی در «البیضاء»
🔸ارتش و کمیتههای مردمی یمن طی عملیاتی علیه مزدوران سعودی در البیضاء شماری از آنها را به هلاکت رساندند.
#الحمدالله...
@shahid_sajad_zebarjady
🍃🌹
روزِ وداع یاران
ما را امان ندادند
دردا ڪہ تا بگرییم
چون ابر در بهـاران ...
بیا باهم بخوانیم #دعای_فرج 🌼🍃
به نیابت انبیا و اولیاء و شهدا
که هست گشایش امور دنیا...
#یـادشهدابـاذڪـرفاتحه_و_صـلـوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
🍃💖
#حرم
#حالا...
❣ ذكر پابوس شما
🌧 از لب باران میریخت
☁️ ابر هم زير قدمهای شما
❤️ جان میريخت
☔️حال و هوای بارانی
حرم رضوی در شب جمعه🍃
🍃🌧🌸🌧🌸🌧
#السلام_علیک
#یاعلی_بن_موسی_الرضا_ع🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
🍃🌹
#رهبرانقلاب:
#سعید_کاظمی_آشتیانی شخصیت ارزشمند کانون امید و ابتکار و نوآوری بود. افسوس خوردم.
وی یکی از #فرزندان_صالح_انقلاب
و از رویشهای مبارکی بود که آیندهی درخشان علمی در کشور را نوید میدهند.
موسسهی رویان که مجمع ارزشمندی از نوآوران و جهادگران عرصهی علوم زیستی است، در پیدایش و رشد و اعتلای خود، مدیون همت و ایمان و پشتکار این دانشمند جوان و #بلند_همت است. ۱۳۸۴/۱۰/۱۵
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
🍃🌹 #رهبرانقلاب: #سعید_کاظمی_آشتیانی شخصیت ارزشمند کانون امید و ابتکار و نوآوری بود. افسوس خوردم.
🔰 خانمش گفت افتاده به سجده و دارد گریه میکند!
#رهبرانقلاب:
آن روزی که همین مسئلهی #سلولهای_بنیادی را جوانهای ما داشتند دنبال میکردند و کشف میکردند، خدا رحمت کند مرحوم مهندس کاظمی، رئیس این مؤسسهی رویان آمده بود با همان جمع پیش من گزارش میداد.
🚩 گفت من تلفن کردم که ببینم مهندس جوانی که مشغول تعقیب این قضیه بود، کار را به کجا رسانده - چون مثلاً دیروز گفته بود که فردا کار را تمام میکنیم - خانمش بود، گوشی را برداشت و گفت آقای مهندس آن نقطهی آخر را توانسته پیدا کند و افتاده به سجده، دارد گریه میکند.
🔺️ وقتی مرحوم مهندس کاظمی این قضیه را میگفت، هم خودش گریهاش گرفت، هم آن #جوان که در مجلس بود، گریهاش گرفت. بنا کردند گریه کردن. نقش #معنویت را دست کم نباید گرفت. ۸۷/۰۲/۱۴
منبع:Khamenei_ir
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_سی_دوم
#صفحه_۷۱
هست، همچو لولوی سر خرمنی که انگلیسها نمیخواهند حصارش را به امریکا بسپارند و این آزادی مختصر هست تا در سال ۱۳۲۹ شمسی(۱۹۵۱ میلادی) که نفت ملّی میشود و امریکا کیش میدهد و مهرهای شطرنج یک پس از دیگری عوض میشوند. یکی باید به صندوق عدم برود و دیگری مات بشود، تا سرمایهداری امریکا بتواند ۴۰ درصد از سهام «کنسرسیوم» نفت را ببرد. درست همان سهامی که دریاداری انگلستان دارد؛ و این است داستان قیام ملّی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. و این است معنی آنچه دنبالهوری در سیاست و اقتصاد مینامیم. دنبالهروی از غرب و از کمپانیهای نفتی و از دولتهای غربی، این است حدّ اعلای تظاهر غربزدگی در زمانهی ما.
به این صورت است که صنعت غرب، ما را غارت میکند و به ما حکم میراند و سرنوشت ما را در دست دارد. پیداست که وقتی اختیار اقتصاد و سیاست مملکت را به دست کمپانیهای خارجی دادی، او میداند که به تو چه بفروشد و دستکم این را میداند که چه چیز را نفروشد و البتّه برای او که میخواهد فروشندهی دایمی کالاهای ساختهی خود باشد، بهتر این است که تو هرگز نتوانی از او بینیاز باشی و خدا زنده بدارد معادن نفت را. نفت را میبرند و در مقابل هر چه بخواهی به تو میدهند؛ از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. حتّی گندم. و این داد و ستد اجباری، حتّی در مسایل فرهنگی نیز هست و در ادب و سخن. بردارید و صفحات انگشتشمار مطبوعات مثلاً سنگین ادبی را ورق بزنید. کدام خبر از این سوی عالم در آنها است؟ یا از شرق به معنی اعم؟ از هند یا از ژاپون؟ همه خبر از «نوبل» است و عوض شدن «پاپ» و از...
#صفحه_۷۲
«فرانسواز ساگان» است و جایزههای «کان» و آخرین نمایشنامهی «برادوی» و تازهترین فیلم «هولیوود». «رنگین نامه»ها هم که حسابشان پاک است و اگر اینها را «غربزدگی» ننامیم، چه بنامیم؟
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_سی_دوم
@shahid_sajad_zebarjady
#حسن_غریب_مادر
شب جمعه ست و کرببلا
غوغایی ست❤️
باز هم طالع و تقدیر حسن
تنهایی ست💔
#لبیک_یاحسین...
#لبیک_یاحسن...
@shahid_sajad_zebarjady
#امام_حسین #حضرت_زینب💔
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب❤️
از کربلایت زخمی و بی بال رفتم
با چشم هایی تار از گودال رفتم
از حال و روزت بی خبر بودم برادر
با شمر و خولی همسفر بودم برادر
با چادر خاکی سر بازار رفتم
با دست خالی جنگ آن اغیار رفتم
زخم زبان از شهر پر نیرنگ خوردم
در کوفه از شاگردهایم سنگ خوردم
از ازدحام کوچه ها ترسید زینب
از هم محلی کم محلی دید زینب
همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد
خاکستر غم بر سر من ریخت کوفه
خورشید را از شاخه ای آویخت کوفه
رفتم برای ماندن اسلام رفتم
با آستینی پاره شهر شام رفتم
از راه های سخت و بی برگشت رفتم
با دست های بسته پای تشت رفتم
از شعله ها خاکسترت را پس گرفتم
از خیزران آخر سرت را پس گرفتم
#لبیک_یازینب...
@shahid_sajad_zebarjady