eitaa logo
آقــاسَـجّــادٌ
557 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
981 ویدیو
15 فایل
بسم رب المهدی(عج) ولادت: ۱۳۷۰/۱۱/۱۹ شهادت: ۱۳۹۵/۰۷/۰۷ محل شهادت:جنوب حلب مزار #شهید_سجاد_زبرجدے💛: گلزار شهدای تهران، قطعه۵۰ ردیف۱۱۷ شماره۱۴ "تنها کانال رسـمی شهید سجاد زبرجدی در پیام رسان ایتا"
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 میگفت: چادر برای زن، یک #حــــریم است. یک #قلـــعه و پشتیبان است. 📌از این حریم خوب نگهبانی کنید. #شهید_ابراهیم_هادی |آقاسجّاد| 🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
خاطره ای از شهید ابراهیم هادی ❤️🍃
❤️ 🌹 سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم عقب موتور نشسته بود. از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟!گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم. با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها! ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد. وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم. بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌ با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟ جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای را شناختند. تازه با خواندن فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده. @shahid_sajad_zebarjady
🍃🕊🌹 خوشا آنان ڪہ جانان مے شناسند طریق عشق و ایمان مے شناسند بسے گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان مے شناسند #شهید_ابراهیم_هادی 🌹🍃 #شهید_هادی_ذوالفقاری 🌹🍃 @shahid_sajad_zebarjady
🍃🌹 #کپی_برابر_اصل #هادی با نام مستعار #ابراهيم ضمن اینکه #شهریه از حوزه نمی گرفت ، هيچ اجرت کاری هم از مردم #نجف بابت #لوله_كشی خانه هایشان قبول نمی کرد و زندگی زاهدانه ای را سپری می کرد. #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_هادی_ذوالفقاری #یـادشهدا‌بـا‌ذڪـر‌صـلـوات @shahid_sajad_zebarjady
🍃🌹 همیشه آیه‌ي را زمزمه میکرد ‌گفتم: آقا این آیه برای محافظت در مقابل دشمنه اینجا که دشمن نیسٺ! نگاه معنا داری کرد گفٺ: دشمنی بزرگتراز هم وجود داره؟! 🌹🍃 @shahid_sajad_zebarjady
✨ توپ را دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر.... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمین گذاشت. رو به قبله ایستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبیرستان صدایش پیچید. بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه. او مشغول شد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت سرش ایستادند. جماعتی شد داخل حیاط. همه به او کردیم. ... @shahid_sajad_zebarjady