eitaa logo
شهیدانه
2.2هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.8هزار ویدیو
18 فایل
🌸🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌸 *وَلَا تَحسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُوا۟ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَموَ ٰ⁠تا بَلۡ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهم یُرزقون به یاد شهدای عزیز هستیم تا شهدا شفیع مان باشند مطالب شهدایی و مذهبی و سیاسی روز خادم‌کانال: @Salam_bar_mahdi_fatemehh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بی نهایت
🌸 سال ها بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه، پیکر مطهر شهید گمنامی پیدا شد، در جیب لباس خاکی‌اش برگه‌ای بود که نوشته‌هایش را با کمی دقت خوانده می‌شد: باسمه تعالی جنگ بالا گرفته است، مجالی برای هیچ وصیتی نیست... تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم برای شما می‌نویسم: «به تو خیانت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می‌گویند، اندوهگین مشو. همه‌ی مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آن‌گاه از ما خواهی بود.» دیگر نایی در بدن ندارم؛ خداحافظ دنیا... https://eitaa.com/mosaferanekhak
💠
اهل 
🔹 قرآن کریم اهل مدینه را با اجلال و تکریم می‌ ستاید که فرمود: ﴿یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ﴾؛ مردم مدینه مهاجران را دوست دارند ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾. 🔹 «خصاصه» یعنی آن مقداری که برای آدم لازم است؛ کسی که فقیر و نیازمند است، به هر حال یک مختصر قوتی تهیه می ‌کند، این اوست! 🔹 این آیه می ‌فرماید: ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾؛ آنچه مورد حاجت و مورد نیاز آنهاست را هم به این مهاجرین می‌ دهند؛ اینها هستند. 🔹 «» آن است که کسی دیگری را بر خود مقدم بدارد و «استئثار» آن است که خود را بر دیگری مقدم بدارد. 1️⃣ فرمود مردم مدینه اولاً مهاجردوست هستند: ﴿یحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیهِمْ﴾ 2️⃣ و ثانیاً ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَ لَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ﴾؛ 👈 گرچه خودشان حاجت داشته باشند، مهاجرین را بر خود مقدم می‌ دارند. قرآن از این مردم با احترام یاد می ‌کند. آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی 📚 سوره مبارکه فتح جلسه 6 تاریخ: 1395/03/09 🇮🇷شهیدانه @shahid_seyed_mahdy
🔸اگه مربی یا معلّم هستی؛ اینگونه باش 🌼 |از اینکه آقاهادی معلم شده بود، خوشحال بودیم؛ خوشحالی‌مون وقتی دوچندان شد که شنیدیم به قید قرعه، محل تدریسش افتاده توی روستایی نزدیک بخش کوه‌سرخ کاشمر... اما بعد از چند روز متوجه شدیم هادی برا تدریس رفته یه روستای محروم دیگه که نه امکانات داشت، نه جاده... علت رو ازش پرسیدیم، اما چیزی نگفت. بعدها فهمیدیم خانم معلمی برا رفتن به اون روستای محروم دچار مشکل بوده، هادی هم جاشو با ایشون عوض کرده، تا اون خانوم به زحمت نیفته. 🌼 |وقتی توی یکی از روستاهای کاشمر مشغول به معلمی شد، براش مقداری وسایل زندگی فرستادم. اما توی تعطیلات تابستون فهمیدم خبری از اون وسایل نیست. ازش پرسیدم: مادر! وسایلت کو؟ خندید و گفت: دادم به یه تازه عروس و داماد... سال بعد دوباره براش وسایل خریدیم؛ اما تابستون بعدی باز فهمیدیم اون وسایل‌ها رو هم داده به خدمتکار مدرسه. 🌼 |مقید بود به برگزاری دعا توی مدرسه. یه عده ایام امتحانات که شد مخالفت کردند و گفتند: دیگه دعا خوندن بسه. ایام امتحانات دعا رو حذف کنین... هادی گفت: چطور موقع امتحانات ورزش باشه، بازی باشه، تفریح باشه؛ اما دعا نباشه؟ ... هادی دانش‌آموزها رو به اردو می‌برد و اونجا مراسم دعا برگزار می‌کرد، اما نگذاشت تعطیل بشه. 🌼 |توی وصیتش نوشته بود: باید مدارسمون رو به سنگر تعلیم و تعلّم تبدیل کنیم. دانش‌آموزان باید سربازان همیشه آماده‌ی لشکر امام‌زمان عج باشند. 👤خاطراتی از زندگی شهید هادی شهابیان 📚منبع: کتاب "بالابلندان" @