حنانه شو
داستانهای از زبان اشیاء درباره پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
نویسنده: رقیه بابایی . ویراستار: محسن قائمی . ناشر: کتاب جمکران .
گرمای محبت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)، در دل همه موجودات کائنات و مخلوقات جای گرفته است. محبتی که از عشق ازلی و الهی ریشه میگیرد. عشقی که همان خدا به برترین خلقش و عزیزترین پیامبرانش است. در این کتاب شما در هر قسمت، داستان محبت و عشق و اشتیاق و وابستگی موجودی به ظاهر بیجان را میخوانید که ارادت و دلبستگیاش به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) را روایت میکند. ستون حنانه مسجد پیامبر وجه تسمیه این داستان است؛ اما شما با داستان درختی که حرکتش معجزه رسول شد، نیمه شدن ماه، اعتراف بت قریش به رسالت حضرت و … از زبان خودشان آشنا میشوید.
#حنانه_شو
#داستان_مذهبی
#عشق_پیامبر
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
در کتاب کمحجم «حنانه شو» هفت داستان از زبان هفت شیئ میخوانید؛ روایت اینکه چگونه داستان زندگیشان با پیامبر مهربانیها موازی شد و چه بر سر دل و روزگارشان آمد.
انتشارات جمکران مجموعه داستان کوتاه «حنانه شو» را منتشر کرد.
مجموعه داستان کوتاه «حنانه شو» را رقیه بابایی با محوریت داستان دلسپاری اشیای دیگر به رسول خدا به رشته تحریر درآورده است.
در کتاب کمحجم «حنانه شو» هفت داستان از زبان هفت شیئ میخوانید؛ روایت اینکه چگونه داستان زندگیشان با پیامبر مهربانیها موازی شد و چه بر سر دل و روزگارشان آمد.
هفت شی، هفت داستان عاشقانه و هفته روایت تاریخی از زاویهای نو و حیرتبرانگیز است.
خواندن این داستانها که همگی بر اساس تحقیق تاریخی شکل گرفتهاند، تلنگر گرمی است بر دلهای سرد ما که بدانیم، آنچه عطوفت پیامبر مهربانیها با آن اشیا کرده، با دل ما نیز کرده، ولی شاید ما سنگدل شدهایم و خود نمیدانیم.
انتشارات کتاب جمکران این مجموعه داستان را در ۷۹ صفحه انتشار یافته.
#حنانه_شو
#عشق_پیامبر
#داستان_مذهبی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
برشی از کتاب:
طنین صدای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در مسجد میپیچد: «حنانه، اگر میخواهی تو را در بهشت مینشانم تا از جویها و چشمههای آن آب بنوشی و دوباره رشد کنی و ثمر دهی تا بهشتیان از میوهات بخورند؛ و اگر میخواهی تو را در این دنیا نخلی میسازم چنان که بودی!» من اما همنشینی در آخرت را میخواهم تا همیشه نزدشان بمانم…
#حنانه_شو
#عشق_پیامبر
#داستانهای_مذهبی
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
كمتر ز چوبي نيستي حنانه شو حنانه شو
مسجدالنبي (ص) ... .
مسلمانان از اين یک درخت به عنوان يكي از ستون هاي مسجد استفاده كردند... ، هرگاه پيامبر (ص) براي مردم سخن مي گفت به تنه اين درخت ، تكيه مي كرد...
جماعت مسلمانان كه فزوني گرفت،... جماعت به اين نتيجه رسيدند كه براي پيامبر خدا (ص) منبري بسازند تا ، او را در حال سخن گفتن ببينند و كلامش را بشنوند...
... منبر كه ساخته شد... دل نخل شكست...تاب دوري نداشت...... حجاب ا زراز برانداخت و مويه به آواز سرداد... آن سان كه همگان مي شنيدند... پيامبر اعظم(ص) به دلجويي آمد...
رسول خدا(ص)، ستون را وعده داد كه سروي بلند در بهشت باشد... و ستون را وعده وصل آرام كرد...
هم ازاين روي و ازهمان روز، آن ستون را ستون «حنانه ( به معنای نالان)» ناميدند... هنوز در مسجدالنبي(ص) پابرجاست...
ستاره ای بدرخشید ماه مجلس شد
مولانا:
حيلت رها کن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خويش را بيگانه کن هم خانه را ويرانه کن وآنگه بيا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
بايد که جمله جان شوي تا لايق جانان شوي گر سوي مستان ميشوي مستانه شو مستانه شو
تو ليله القبري برو تا ليله القدري شوي چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
بنواخت نور مصطفي آن استن حنانه را کمتر ز چوبي نيستي حنانه شو حنانه شو.
#حنانه_شو
#عشق_پیامبر
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98