💥 #نظر یکی از خوانندگان کتاب #احضاریه:👇👇
🔅دیشب تو جلسه فصلی گروه جهادی نادیان با احضاریه آشنا شدم قیمتش دافعه داشت اما تجربههای لذتبخش از معرفیهای قبلی روشنا چند نفرمون رو متقاعد کرد دست به جیب بشیم. پنجاه دقیقه قبل اومدم کیفم رو سبک کنم احضاریه رو درآوردم بذارم روی میز،تو این چند دقیقه که حدود یک چهارمش رو خوندم بحثهای خواهروبرادری مسعود وعارفه درباره علت عدم حضور همسر جوانمرد بانوی صبر(س) درکربلا خیلی به دلم نشست ...وصف شدنی نیست تا نخوانی،ندانی.
🔅روزشنبه و اول هفته و هزارتاکار از قبل برنامه ریزی شده و وسوسه یک احضاریه!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ...
خدایا وسوسههای کاروزندگی را چند ساعتی از من دور بنما تا احضاریه را به پایان برسانم.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
هدایت شده از ح. اردستانی
23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چها کرد
سلام علیکم
وصف شهید والا مقام آقا ابراهیم هادی اعلی الله مقامه الشریف از زبان حاج آقا مهدی سماواتی - حدود ۷ دقیقه است و دیدن و شنیدنش خالی از لطف نیست.
سلام و صلواتی را هدیه کنیم به اراواح طیبه شهدای اسلام خاصه شهید عزیز ، آقا ابراهیم هادی رحمة الله علیه / التماس دعا و ارادتمندتان
17.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر یکی از خوانندگان کتاب احضاریه
قبل از این که به دستم برسد دلم را برده بود. سر این کتاب خیلی دعوا بود! آقای حجت الاسلام زائری تعاریف خاصی از کتاب کرده بودند و برخی هم نقد می کردند و می گفتند اینقدر ها هم که میگویند نیست!
کتاب را دستم گرفتم که عکسی بگیرم و معرفی اش را آماده کنم. همانطور که معمولا بقیه کتابها را معرفی میکنم. مشخصات کتاب و متنی که پشت کتاب نوشته شده یا دیگران درباره آن نوشته اند...
اما اصلا طاقت نیاوردم. نایلونش را باز کردم و شروع کردم به خواندن...
متنی پر کشش و زیبا
سر شار از لحظه های غیر منتظره و در عین حال واقعی که همه ی ما آنها را زندگی کرده ایم!
گاهی سفر به تاریخ ... به خانه ی امیر المومنین! انگار در مدینه هستی و از نزدیک شاهد ماجراها و مکالمات ...
شیرین زبانی های زینبِ 5 ساله، بی قراری های حسن و حسین، نگرانی های علی و وصیت های فاطمه!
گاهی خنده و گاهی گریه...
و دوباره بازگشت به زمان حال و ادامه ی ماجرایی جذاب و گیرا.
تا نخوانید لذتش را درک نمی کنید. امروز صبح موقع خواندن کتاب سرم را بالا آوردم، دقت کردم کسی نباشد و فریاد زدم: چقدر این کتاب خوب است!
قرار گرفتن در ایام محرم بر جذابیت مطالعه کتاب می افزاید و شما را بدون این که متوجه گذران لحظات شوید با خود می برد.
هم دلم میخواهد زودتر اتفاقات را زندگی کنم و همسفر زائران کربلا باشم، و هم دلم نمیخواهد کتاب تمام شود و شیرینی مطالعه ی " #احضاریه " را از دست بدهم.
#پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#گزیده_ای_از_کتاب📚
باز گمش کردم دلم می خواست برایش درد دل کنم و بپرسم چرا فقط من باید این وسط مریض شوم و به آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنمایی ام کنید. و بگویم دکتر جان من فکر می کنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شده ام و به قول شما پزشک ها گرفتار سندرم حاج ناصر شده ام و ویروسی در ذهن من به فحش فعال شده است که هر چه پیش تر می روم، سلول های بیشتری را از من دربرمی گیرد. بفرما. سر و کله اش پیدا شد و این بار مشتی بادام ریخت توی مشتم و رفت. هیچ سوالی نکرد. نپرسید «خوبی؟»، نگفت «تصمیمت چیست؟»، عین فرفره رفت. چهارده تا بادام بود. دستش را خواندم. حتما به نیت چهارده معصوم. می خورم. بسیار خوب. فحشت هم نمی دهم. چون اینجا نجف است و علی هست و آه ...
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احضاریه در قالب اثری دینی در رفت و برگشت بین گذشته و حال، روایتی از زندگی یک روزنامه نگار نویسنده است که برای سفر به کربلا نه دعوت که احضار می شود.
موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب سلام الله علیها بهره برده است.
📖 #بخشی_از_کتاب : #احضاریه
باطن هر عملی بویی دارد،و وای از وقتی که بوی گناه در هوا بپیچد و گناهها در هم بپیچند و مثل ابرها برفراز شهر بایستند و سفت و سخت و سنگین هوا را تیره و غمآلود کنند. آن وقت است که هی باید بگویی اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات تا جسم سفت و سخت گناهان از عطر استغفار متلاشی شوند و شهر بتواند نفسی تازه کند.
صفحه۶۸
مولف : #علی موذنی
ناشر کتاب : اسم
#احضاریه
#پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#نظر_خوانندگان درباره کتاب #احضاریه
🔰روایت قصه #موذنی در کتاب احضاریه در ابتدای امر شبیه همان قصههایی است که گاهی در سریالهایی مثل «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد...» میبینید
ولی هر چه راوی در روایت قصه پیش میرود، فضایی جدی پیش چشم مخاطب ترسیم میشود؛
🔰 روایتی داستانی از زندگی #حضرت_زینب(س) از کودکی تا روزهای سخت پس از واقعه #عاشورا که همه از زاویهای نزدیک و همانند قصههایی دیگر روایت میشود و دقیقا همین نکته یعنی «روایت از زاویه نزدیک و شبیه قصههایی دیگر» است که به واسطه جدید بودن آن در فضای قصههای مرتبط با #اهلبیت(ع) بشدت مخاطب را بر سر ذوق میآورد.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
#درباره_کتاب📚
🔷️موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب سلام الله علیها بهره برده است.
🌹صادق کرمیار(نویسنده کتاب نامیرا) در مراسم رونمایی از این کتاب، اظهار داشت: کتاب «احضاریه» یک دنیای جدید آفرید که در ذهن من ماندگار خواهد شد. جهانی را آفرید با انسان های به ظاهر عادی با باطن عجیب غریب. فضایی را آفرید که فقط مختص جهان داستانی بومی شده خودمان در ایران است و علی موذنی آن را می شناسد و به درستی در جای خود از آن استفاده می کند.
📜نویسنده کتاب «دشت های سوزان» توضیح داد: اینکه علی موذنی شخصیتی مانند حضرت زینب (س) را برای نوشتن انتخاب کرده و ایشان محور اصلی داستان است، دو دلیل دارد؛ نخست اینکه موذنی واقعا احضار شده تا برای حضرت زینب (س) بنویسد و من به این مسئله باور دارم؛ اما دو دیگر اینکه موذنی صبور است.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98.
.
.
#زینب گفت: «خدایا، آرزوی من قوی تر است یا آرزوی مادر؟ من میخواهم بماند. او می خواهد برود. نه من که #حسن و #حسین و پدر. چهار به یک. باز هم او قوی تر است؟»
و خود پاسخ خود را داد که «آری، ای زینب، یک او از چهار شما قوی تر است، وگرنه نیمه شب به على که گریه میکرد، نمیگفت: خودت مرا #غسل بده و #کفن کن و #نماز بر جنازه ام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک برقبرم بریز و سپس بالای سر رو به صورتم بنشین، و بسیار #قرآن بخوان ...
یا آن پیرهن را که دست اسماء امانت بود، نمی گرفت و به تو نمی سپرد و نمی گفت: این پیراهن مال برادرت حسین است. امانت پیش تو باشد.
زینب گفت: «این که برای حسین خیلی بزرگ است!»
(قیمت پشت جلد: ۲۰ هزار تومان)
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی.
.
@maghar98
🔹 # درباره کتاب #احضاريه:
احضاريه را بايد هر چه سريعتر نوش جان كرد
اوايل كتاب مانند یک پُتک سنگين به افكارت ميكوبد!
-احضار می شوی ؟
-طلبيده می شوی؟
-دعوت می شوی؟
-اصلا دست خودت هست ؟
-يا برای هركسی يک طوری ست؟
شايد براي من اين باشد دعوت می شوم با چاشنی همت ! و البته يک جاهايی هم خارج از دايره ی عقلی من ! مثل شهود ! می بينی ولی يارای بيان ش نيست! نخواستی! ولی احضار می شوی!
🔅و در ادامه ی كتاب با زينب ِ علی ، همقدم تاريخ می شوی!
يک به يک و كوتاه شهادت مادر را می خوانی و می سوزی!
با زينب ِعلی به صفين می روی و مكر ابليسی چون عمروعاص و معاويه را می بينی و می سوزی !
با زينب ِ حسن صلحنامه ی تحميلی را می بينی و ميسوزی ! و متحير از اين تاريخ های تكراری
و با زينب حسين ، اين بانوی مجلله ی فقيهه، به كربلا می روی و تاريخ كوتاهی را می بينی و ميسوزی !
و می شود در اين ايام منتهی به زيارت اربعين با خواندن اين كتاب اين مرثيه توی سرت چرخ چرخ نخورد؟؟؟
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98