#درباره_کتاب📚
🔷️موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب سلام الله علیها بهره برده است.
🌹صادق کرمیار(نویسنده کتاب نامیرا) در مراسم رونمایی از این کتاب، اظهار داشت: کتاب «احضاریه» یک دنیای جدید آفرید که در ذهن من ماندگار خواهد شد. جهانی را آفرید با انسان های به ظاهر عادی با باطن عجیب غریب. فضایی را آفرید که فقط مختص جهان داستانی بومی شده خودمان در ایران است و علی موذنی آن را می شناسد و به درستی در جای خود از آن استفاده می کند.
📜نویسنده کتاب «دشت های سوزان» توضیح داد: اینکه علی موذنی شخصیتی مانند حضرت زینب (س) را برای نوشتن انتخاب کرده و ایشان محور اصلی داستان است، دو دلیل دارد؛ نخست اینکه موذنی واقعا احضار شده تا برای حضرت زینب (س) بنویسد و من به این مسئله باور دارم؛ اما دو دیگر اینکه موذنی صبور است.
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98.
.
.
#زینب گفت: «خدایا، آرزوی من قوی تر است یا آرزوی مادر؟ من میخواهم بماند. او می خواهد برود. نه من که #حسن و #حسین و پدر. چهار به یک. باز هم او قوی تر است؟»
و خود پاسخ خود را داد که «آری، ای زینب، یک او از چهار شما قوی تر است، وگرنه نیمه شب به على که گریه میکرد، نمیگفت: خودت مرا #غسل بده و #کفن کن و #نماز بر جنازه ام بخوان و در قبر بگذار، و لحد مرا بچین و خاک برقبرم بریز و سپس بالای سر رو به صورتم بنشین، و بسیار #قرآن بخوان ...
یا آن پیرهن را که دست اسماء امانت بود، نمی گرفت و به تو نمی سپرد و نمی گفت: این پیراهن مال برادرت حسین است. امانت پیش تو باشد.
زینب گفت: «این که برای حسین خیلی بزرگ است!»
(قیمت پشت جلد: ۲۰ هزار تومان)
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی.
.
@maghar98
🔹 # درباره کتاب #احضاريه:
احضاريه را بايد هر چه سريعتر نوش جان كرد
اوايل كتاب مانند یک پُتک سنگين به افكارت ميكوبد!
-احضار می شوی ؟
-طلبيده می شوی؟
-دعوت می شوی؟
-اصلا دست خودت هست ؟
-يا برای هركسی يک طوری ست؟
شايد براي من اين باشد دعوت می شوم با چاشنی همت ! و البته يک جاهايی هم خارج از دايره ی عقلی من ! مثل شهود ! می بينی ولی يارای بيان ش نيست! نخواستی! ولی احضار می شوی!
🔅و در ادامه ی كتاب با زينب ِ علی ، همقدم تاريخ می شوی!
يک به يک و كوتاه شهادت مادر را می خوانی و می سوزی!
با زينب ِعلی به صفين می روی و مكر ابليسی چون عمروعاص و معاويه را می بينی و می سوزی !
با زينب ِ حسن صلحنامه ی تحميلی را می بينی و ميسوزی ! و متحير از اين تاريخ های تكراری
و با زينب حسين ، اين بانوی مجلله ی فقيهه، به كربلا می روی و تاريخ كوتاهی را می بينی و ميسوزی !
و می شود در اين ايام منتهی به زيارت اربعين با خواندن اين كتاب اين مرثيه توی سرت چرخ چرخ نخورد؟؟؟
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
📖 #بخشی_از_کتاب : #احضاریه
🖊 اثر: #علی_موذنی
باطن هر عملی بویی دارد،و وای از وقتی که بوی گناه در هوا بپیچد و گناهها در هم بپیچند و مثل ابرها برفراز شهر بایستند و سفت و سخت و سنگین هوا را تیره و غمآلود کنند. آن وقت است که هی باید بگویی اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات تا جسم سفت و سخت گناهان از عطر استغفار متلاشی شوند و شهر بتواند نفسی تازه کند.
صفحه۶۸
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 این را باید در تاریخ ثبت کرد
📹 روایت تکاندهندهی رهبرانقلاب از اقدام تاریخی زن و شوهر دهههفتادی برای برگزاری جشن عروسیشان در دیدار با سران مهم کشور
♥️ آن پسر هم بعد میرود در دفاع از حریم حضرت زینب(س) شهید میشود
جهت تهیه کتاب به مقر کتاب شهیده زینب کمایی تشریف بیارین.
@maghar98
10.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"مکاشفه"
شهید حمید سیاهکلی مرادی
پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی
@maghar98
کتاب وقتی به اوج زیبایی میرسد که میبینی این بانوی بزرگوار قبل از ازدواج در خوابی میفهمد که قرار است قربانی ای مقبول در راه خدا بدهد. و این رویای صادقه را در همان ابتدا برای همسرش باز میگوید. دعای لحظه عقدشان شهادت بود.حمید میگوید فرزانه به حضرت. زینب میگویم که فرزانه پای من ایستاد و به در خلوت گریست تا اراده ام سست نگردد.او میگفت حتی اگر از اشکهایت دلم لرزید ولی بدان ایمانم نمیلرزد. همراهی این دو زوج عاشق در راه شهادت خود حکایتی شیرین و شنیدنیست.
@maghar98
سلام
کتاب خوبی بود مخصوصا به متاهلین سفارش میکنم.خصوصا در وادی همسرداری دینی درسهای زیادی داشت
برخی نکات زیبا از زندگی شهید وهمسرش:
پولی که برای خانه تهیه کرده بودند رو با یکی از دوستان نیازمند نصف کردند و خودشون در خونه ای ارزانتر نشستند
در مزار شهدا کنار هم راه نمی رفتند تا مبادا همسر شهیدی دلش بلرزد..
روی حساب های ریزه خیلی حساس بود
احترام فوق العاده به مادر
ارزش زیادبرای هیات و مجلس روضه قائل شدن..
فکر کنم بهتره بذارم بقیه شو بخونید
شاید همون آموزش غیر مستقیمی که در کتاب هست موثرتر باشه😜ولی واقعا خوب بود
حیف زیادی غمگین بود آخراش😥
@maghar98
کتاب وقتی به اوج زیبایی میرسد که میبینی این بانوی بزرگوار قبل از ازدواج در خوابی میفهمد که قرار است قربانی ای مقبول در راه خدا بدهد. و این رویای صادقه را در همان ابتدا برای همسرش باز میگوید. دعای لحظه عقدشان شهادت بود.حمید میگوید فرزانه به حضرت. زینب میگویم که فرزانه پای من ایستاد و به در خلوت گریست تا اراده ام سست نگردد.او میگفت حتی اگر از اشکهایت دلم لرزید ولی بدان ایمانم نمیلرزد. همراهی این دو زوج عاشق در راه شهادت خود حکایتی شیرین و شنیدنیست.
@maghar98
ناخودآگاه مداحی 《حاج محمود کریمی》که آن روزها روی زبانم افتاده بود را زیر لب زمزمه کردم،همان مداحی که روضه وداع حضرت زینب(س) از امام حسین (ع) است:《کجا میخوای بری؟چرا منو نمیبری؟این دم آخری ،چقدر شبیه مادری》،همین مداحی را با کمی تغییرات برای حمید خواندم :《حمید کجا میخوای بری؟حمید نمیشه که نری؟حمید منم با خودت ببر،حمید چقدر شبیه مادری!》
#یادت_باشد
#شهید_سیاهکالی
@maghar98