🌸﷽🌸
#شهــــیدانه💛
خواهر شهید ابراهیم هادے مے گفت :
یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوے منزل مان دزدیدند، عده اے دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین.
ابراهیم رسید و دزد زخمے شده را بلند ڪرد،
نگاهے به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.
ابراهےم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد.
آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد.
ابراهیم از زندگے اش سوال ڪرد، ڪمڪش ڪرد و برایش ڪار درست ڪرد.
طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد...
‼️ اگر مثل ابراهیم هادے هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد نڪنیم.
#شهیدابراهیمهادی
#درساخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#عاشقانه_شهادت
توی وصیت نامه اش برایم نوشته بود:
اگر "بهشت" نصیبم شد
منتظرت می مانم باهم برویم...!
#همسر_شهید_دقایقی🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#کلام_شهید
💢مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد، مهم این است که اگر امام زمان (عج) بیاید در جایگاه میدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند، آن قدر توانمندی و اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند، مگر امام زمان (عج) به این جایگاه و مسؤلیت آدم ها نگاه می کند؟!!
#شهیدمدافع_حرم_محمود_رادمهر
#خاطره
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#سبک_زندگی_شهدا
صدای اذان شنیده شد، خدمتگزار وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است، سرد میشود، اگر اجازه میفرمایید بیاورم.
شهید رجائی فرمودند: خیر بعد از نماز، وقتی كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ایشان با چهرهای متبسم و دلی آرام خطاب به من فرمودند: عهد كردهام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم اگر زمانی ناهار را قبل از نماز بخورم باید یك روز روزه بگیرم.
#شهید_محمدعلی_رجایی
اهمیت به #نماز
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#کلام_شهید
💠از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد. انسان يک تذکر در هر چهار ساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتی سر به سجده می گذاريد، مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان برای رضای خدا بود.
#شهید_ابراهیم_همت🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق ،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
قسمت(122)
بعد از خاتمه ی حمله بود که متوجه شدیم آقای ایکس سالها است عنصرنفوذی سازمان مجاهدین خلق در سپاه همدان بود.او نقشه ی عملیات را به دوستان منافقین خودش داد و آنها هم نقشه را تحویل رژیم بعث عراق دادند.
-بعد از این کار متواری شد؟
-نه،برگشت منطقه،حتی در عملیات هم حضور داشت که دستش به طور سطحی مجروح شد و او را برای مداوا به همدان فرستادند.
-یعنی هیچ کس در سپاه از سوابق این شخص کوچک ترین اطلاعی نداشت؟
-خب،ما میدانستیم که در اوایل انقلاب،چند صباحی طرفدار گروهک جنبش مسلمانان مبارز(۱)به سرکردگی یک دندان ساز چپ گرا به اسم حبیب الله پیمان بوده ولی حتی به مخیله ی احدی از ما خطور نمیکرد که به منافقین پیوسته باشد.
-چرا؟خب خطوط عقیدتی و فکری هر دو گروه،خصوصا التقاط مارکسیستی شان که خیلی به هم شبیه بود؟!
-آخر او از بچه های مبارز قبل از انقلاب در مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)شهر همدان بود.از اول تشکیل سپاه هم که آمد توی این مجموعه و به قولی،جزء پاسداران قدیمی ما بود.در همین عملیات هم که زخمی شد.چه کسی فکر میکرد چنین آدمی یک منافق نفوذی باشد؟!
بعد از پایان عملیات،بچه های سپاه او را ردیابی کردند و گرفتار شد.ساعت ده شب رفتند به محل سکونتش در شهرک فرهنگیان همدان.در زدند و بیدارش کردند و به همان دست مجروحش دستبند زدند.باز هم نقش بازی میکرد و میگفت این شوخی های بیمزه چیه؟دست من را باز کنید،خوشم نمی آد!سریع او را به تهران فرستادند.آنجا دادگاهی شد و بعد از اثبات خیانتش 48 ساعت بعد در مقابل جوخه ی اعدام قرار گرفت و معدوم شد.
-خیانت عناصر نفوذی در جبهه ی سرپل ذهاب منحصر به همین یک مورد بود؟
-نه،باز هم مواردی داشتیم.بعد از آن که در روزهای اول جنگ،ما تپه ی اول از رشته ارتفاعات قراویز را از دشمن گرفتیم،ارتش آمد روی این ارتفاع دیده بان گذاشت تا تجمع نیروهای دشمن روی تپه های بعدی قراویز را با آتش خمپاره بکوبد.بعد از شورش مسلحانه ی منافقین در خرداد 1360 یکی از سربازان دیدبان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.این گروه نشریه ای داشت به اسم امت که هوادارانش را وادار میکرد آنها را سر چهاراه بفروشند،بچه حزب اللهی ها از سر مزاح به افراد این گروه میگفتند:امت فروش،به امتی هم معروف بودند.
@shahid_tahernia94
#همدانی
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب :مهتاب خین
قسمت(123)
ارتش در روی ارتفاع اول قراویز کشته شد،یک سرباز دیپلمه بود،جسدش را با کلی احترام به عقب منتقل کردند،و حتی در داخل پادگان ابوذر هم او را به عنوان شهید تشییع کردند و بعد هم بردند داخل سردخانه گذاشتند تا بفرستند به شهر ودیارش.در سردخانه خواستند محتویات جیب هایش را تخلیه و جمع آوری کنند تا همراه جنازه به دست خانواده اش برسد که دیدند عجب!....دیدبان به اصطلاح شهید ما،منافق است!
-از جیب او کارت عضویت منافقین را در آوردند؟
-نه آقاجان،کارت کدام است؟! تا قبل از حادثه،بچه های خودی مدام گلایه داشتند که آقا!چرا این خمپاره هایی را که از عقب،سر دشمن میفرستید،همه اش اطراف مواضع ما میخورد؟
بر اثر همین آتش خمپاره خودی،شاید ده ها نفر از بچه های ما شهید یا مجروح شده بودند.
بعد که محتویات جیب آن سرباز دیدبان را بررسی کردند،دیدند در چند صفحه کاغذ مفصل نوشته:
-امروز یک شنبه یکی از آنها را به درک واصل کردم.
اینجوری گزارش مأموریت،برای سازمان منافقین مینوشته.
-پس این گزارش ها را از جیب او درآوردند!
-بله،خود من هم آنها را دیدم.جالب است که گوشه کاغذها هم خونی بود،آغشته به خون او بودند.بعد از آن بود که بچه های حفاظت اطلاعات ارتش از سرپل ذهاب آمدند و پی گیری قضیه افتاد دست آنها.
-طی مدت حضور در منطقه ی سرپل ذهاب،چطور فرصت رسیدگی به امور واحد تدارکات سپاه استان همدان را پیدا میکردید؟آخر گفتید که آن شناسایی ها را به صورت مستمر داشتید انجام میدادید.
-این طور نبود که واحد تدارکات سپاه همدان بی سرپرست باشد،اولاً خودم چند بار برای سرکشی به امور این واحد به صورت سفرهای یکی دو روزه به همدان رفتم.در ثانی،برادرمان امیر چلویی که او را به عنوان معاونت واحد تدارکات تعیین کرده بودم،خیلی خوب به مسائل تدارکاتی سپاه همدان سر وسامان میداد.لذا دیگر خیلی فارغ البال شدم و توانستم با خاطری آسوده به کارهایم در جبهه برسم.
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
شهیدتاسوعا #سجادطاهرنیا🕊🌹 @shahid_tahernia
#بانی_عزای_مادر
#آقاسجاد علاقهی زیادی به #استاد اخلاقش داشت. آخر هفتهها توفیق داشت پای درس #استاد در قم حاضر میشد و خیلی مواقع همراه #استاد تا تهران میرفت و در جلسات تهران هم شرکت میکرد.
مسئولیت بردن استاد تا جلسهی تهران را به درخواست خودش #قبول کرده بود. از طرف دفترِ استاد مبلغی بابت ایاب و ذهاب به #آقاسجاد دادند.
#آقاسجاد هم این مبلغ را در گوشهای نگه میداشت تا #ایام_فاطمیه برسد.
#نوروز ۹۳... مصادف با ایام فاطمیه...وقتی برای دیدن پدرومادرش به رشت رفت با دوستانش صحبت کرد و #ایستگاه_صلواتی برپا کرد و تمام آن پول را برای شادیِ #مادر_سادات هزینه کرد...
#احترام ویژهای به #سادات و فرزندان #حضرتزهرا .س. میگذاشت. در مسیر تهران_قم زمانی که از سر کار به خانه برمیگشتیم، اگر روحانیای با #عمامهمشکی میدید بلافاصله میگفت بزن کنار سوارش کنیم.
همین که ماشین توقف میکرد سریع از ماشین #پیاده میشد و #سیدِروحانی را با اصرار روی صندلی جلو سوار میکرد و خودش #عقب مینشست. همهی این احترام، به خاطر عشق به #حضرتزهرا سلامالله علیها بود.
#نقل_از_همرزم_شهید🌹
#برگرفته_از_کتاب📘
#ساقیان_حرم🇮🇷
#خاطرات_شهیدمدافعحرم🕊
#سجادطاهرنیا🌷
@shahid_tahernia
⚠️ #تـــݪنگـــر
💔 چیزهایی که از دید پیامبر ص و ائمه معصومین قساوت قلب می آورند ....
🍃۱. گوش دادن به لهو
🍃۲. زیاد خوردن
🍃۳.زیاد خوابیدن
🍃۴.راحت طلبی
🍃۵. درب خانه سلطان رفتن
🍃۶.زیاد حرف بیهوده زدن
🍃۷.شکارهای تفریحی
🍃۸.گناه روی گناه افزودن
🍃۹.پیمان شکنی
🍃۱۰.نگاه حرام وهمنشینی بانامحرم
🍃۱۱. تاخیر در نماز اول وقت
🍃۱۲.اسراف کردن
📙 منابع:
میزان الحکمه حدیث ۱۶۷۰۲و ۱۶۷۰۳
نصایح آیت الله مشکینی ص۲۱۸
ترجمه مصباح الشریعه ص ۲۷۰
@shahid_tahernia