#گزارش
◀ به گزارش خبرگزاری پانا امور رسانه ای مجمع جهانی خادمین شهدا،
مصاحبه اي به صورت پرسش و پاسخ ، توسط خواهر وصالي با حجت السلام و المسلمين صابري ، پدر بزرگوار شهيد مهدي صابري در گروه اين مجمع در فضايي معنويي برگزار گرديد.
مشروح مصاحبه در لينك زير⬇️
http://martyrsofislamicworld.blog.ir/1397/05/13/کنفرانس-آنلاین-با-پدر-شهید-مهدی-صابری
@Shahid_tahernia94
#همداني
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی که لحظاتی قبل صفحه رسمی اینستاگرام سردار سلیمانی با قطعه اخیر محسن چاووشی به رهبرانقلاب تقدیم کرد و نوشت: اشبهالناس به امام خمینی
@shahid_tahernia94
#گمنام
خوابهای آشفتهای برای انقلاب دیدهاند
👈سال ۲۰۱۸ سال مهمی است
در پیچ تاریخی بسیار مهمی هستیم
باید تمام و کمال هوشیار باشیم
تزویز با کل توانش به میدان آمده
🔶به قول ایت الله جوادی املی :
" اگر معاذالله ضربه دید[انقلاب] ، رفت که رفت."
خدای مکرشان را به خودشان بازگرداند.
🔶 و بقول سرداردلها حاج قاسم سلیمانی :
♦️به جوانان می گویم: حزب و جناح فرع است.
🔸اصل ولی فقیه است
امروز برای ما اصل این نظام است
@Shahid_tahernia94
#همداني
#علامت_شکست
✨امام خمینـی (ره) :
🍂 آن روزی که دیدید و دیدند که #انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث #قدرت طلبی و از حیث #مال طلبی، در کشور در #وزیرها پیدا شد، در #رئیس جمهور پیدا شد، آن روز بدانند که علامت اینکه #شکست بخوریم، خودنمایی کرده.
از آنوقت باید[ #مردم ] جلویش را بگیرند.
✍پ. ن: با روشهای صحیح مطالبه گری و گوش به فرمان ولی بودن میشه جلوی این مفاسد رو گرفت .
🍃🌹🍃
@Shahid_tahernia94
#همداني
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
*هجوم دشمن
قسمت:32
کاملا مشخص بود که دشمن با استفاده از عوامل ستون پنجم و برخورداری از شناسایی کامل به سمت شهر آمده،می دانست کدام اماکن را باید دقیق بکوبد . در واقع امر،تانک های دشمن در اطراف جایگاه پمپ بنزین سر پل ذهاب مسقر شده بودند ،ولی ما خیال می کردیم تمام شهر در تصرف عراقی ها است.
ما خیلی محتاط وآرام آرام خودمان را تا نزدیکی شهر سر پل ذهاب جلو کشیدیم.چنان که قبلا هم گفتم ،ابتدا به ساکن خیال می کردیم کل شهر در دست دشمن افتاده .در ابتدای مدخل شهر سر پل ذهاب ،یک میدانی وجود داشت بعداز گذر از آن میدان ،انباری متعلق به کارخانه نوشابه سازی قرار گرفته بود و درست روبه روی آن انبار ،ساختمان یک مدرسه واقع شده بود .
ما رفتیم در اطراف آن انبار نوشابه مستقر شدیم ،چون متوجه شدیم که در آن حوالی ،دشمن حضور ندارد.البته مکان های توقف تانک های لشکر6 زرهی عراق برای ما آشکار بود . بعثی ها برای تانک هایشان خاکریز و سنگر تانک درست نکرده بودند وکاملا مشخص بود که این ها کماکان در وضعیت آفندی قرار دارند.
به محض استقرار در کنار آن انبار ،بنده به برادرمان علی درویشی مروت و یک نفر دیگر که از قبل با موقعیت شهر سر پل ذهاب آشنایی داشتند گفتم:شما بروید توی شهر گشتی بزنید ،ببینید در حال حاضر عراقی ها در کدام محل آن مستقر شده اند و وضعیت آرایش آن ها به چه صورت است؟این دونفر بلافاصله رفتند دنبال این ماموریت .چند ساعت بعد برگشتند و خبر آوردند :عمده تانک های دشمن در اطراف جایگاه پمپ بنزین شهر تجمع کرده اند .در سایر محلات بعثی ها حضور ندارند . ما سریع برگشتیم رفتیم سر وقت بچه های ارتشی .آن هارا دیدیم وبرایشان مشاهدات مان را تشریح کردیم .گفتند :در حال حاضر چند نفری از خلبان های هوا نیروز در پادگان ابوذر هستند .بهتر است بگوییم آن ها با هلی کوپتر های کبرای خودشان به سر پل ذهاب بیایند ،تا بعد ببینیم چه باید کرد.
آن روزها پنج_شش نفر از خلبان های زبده هوا نیروز در پادگان ابوذر مستقر بودند که فرماندهی واحدشان را احمد کشوری و علی اکبر قربان شیرودی به عهده داشتند .
ادامه دارد...
@Shahid_tahernia94
#همداني
🍃🌹🍃
شهید مدافع حرم #مرتضی_حسین_پور
ملقب به حسین قمی
متولد: لنگرود
ولادت: ۳۰ شهریور ۶۴
شهادت:۱۶ مرداد ۹۶
محل شهادت: تدمر سوریه
نحوه شهادت: اصابت گلوله به پهلو
#کلام_شهید:
💠من برای شهادت اصرار نمیکنم
آنقدر کار میکنم که لایق شهادت شوم
و خدا من را بخرد.
نثار روح مطهرش صلوات
#ســـالروز_شهادت
@Shahid_tahernia94
#همداني
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
🍃🌹🍃 شهید مدافع حرم #مرتضی_حسین_پور ملقب به حسین قمی متولد: لنگرود ولادت: ۳۰ شهریور ۶۴ شهادت:۱۶ مرداد
بسم رب الشهيد
زندگينامه شهيد مرتضي حسين پور
فرمانده نخبه و گمنام جبهه مقاومت اسلامي
روحش شاد🌹
كليك كنيد⬇️
لینک مطلب http://martyrsofislamicworld.blog.ir/1397/05/06/
شهید-مرتضی-حسین-پور-شلمانی
🌹_______🕊_______🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩 #زندگینامه
پاسدارشهید 🌹مدافع حرم
#سجادطاهرنیا 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین✨
6⃣
#شعرموردعلاقه
شهید #طاهرنیا از این شعر که بر روی جلیقه ضدگلوله اش نوشته بود #روحیه میگرفت و حتی بارها گفته بود به این شعر حس عجیبی دارد #میگفت از این شعر خوشم میاد و به من روحیه میده
درد شیعه غم زهراست
غم یاس خم زهراست
بخدا سوز دل من
همه از ماتم زهراست
و من #مطمئن هستم نوشتن این شعر بر روی لباسی که قرار بود در روز عملیات بپوشه هدفی جز گرفتن روحیه نبود و برای #انتقام از این داغ وارد صحنه جنگ شد...
ایام #فاطمیه همیشه خودش رو به مراسمات عزا مادر میرسوند 🏴
و تا جایی که از دستش بر می آمد به برگزاری این مراسمات #کمک مالی میکرد.
حتی در روز درگیری #اتیکت ی که همراه داشت جمله #معروف
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
نوشته شده بود.
#نقل_قول_ازهمرزم_شهید
💠 #خاطره
یادم میاد #مقداری از موهای اطراف سرش کمی #سفید شده بود...هر وقت جلوی آینه می ایستاد و خودش را می دید
آه #حسرتی می کشید و میگفت: #آخر_پیر_شدیم_و_شهید_نشدیم...
آنقدر با حسرت ونگرانی این جمله را #بیان میکرد که اشتیاق بشهادت را در کلامش میدیدم، او با این #جملات مرا آماده میکرد و خودش مهیا میشد برای پرواز....🕊🌹
#نقل_قول_ازهمسرشهید
💠 #بهشت_زهرا🕊🌹
سال 85رفتیم بهشت زهرا
نزدیک غروب بود...
#اتفاقی رسیدیم اینجا...
فانوس ها روشن بودن میان این درخت ها یک صحنه ای #خلق شده بود که هردو مانده بودیم نگاه های خیره به #نورفانوسها....قبورشهدای #گمنام....و درختها.....
صحنه ای تکرار نشدنی برایمان رقم خورد...
آقاسجاد #ارادت زیادی به شهدای گمنام داشت در میان قبور مطهر قدم میزد و گاها می ایستاد و به قبر #نگاه میکرد و دوباره قدم میزد گاها می نشست بالای قبری...
منم هم گوشه ای #ایستاده بودم...
حال و هوای این محل مرا #گرفته بود و زیر چشم به آقا #سجاد نیز توجه داشتم...
زمان به سرعت سپری میشد مدت زیادی بودیم ولی هیچ #نفهمیدیم...
آقا سجاد راضی نبود آنجا را ترک کند هنوز از بین قبرها بیرون نشده بود #گفت باز هم بیایم...
من هم به نشانه تایید حرفش سرم راتکان دادم...#دوباره گفت باید زیاد اینجا بیایم حال و هوای #عجیبی دارد،
اینجا انگار قطعه ای از #بهشت بود...🕊🌹
#نقل_قول_ازدوست_شهید
@shahid_tahernia94
#کمیل
┈••✾❀🕊❣🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_مهدی_قره_محمدی🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت4
ما سه فرزند به نام های فاطمه 10 ساله، زهرای 5 ساله و محمد جواد 1 ساله داریم. مهدی به فاطمه خانم میگفت «مادر بابا» چون که مادرش در شهر دیگری زندگی میکرد و میگفت تو جای مادر من هستی. به زهرا میگفت «پرنسس بابا». مهدی خیلی آنها را دوست داشت و میگفت «دختر باید حتما محبت پدر داشته باشد». می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا الگویتان حضرت فاطمه(س) باشد».
میگفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است!»
مهدی خیلی بچه ها را به قرآن خواندن تشویق میکرد و برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین میکرد و میگفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است! همه سیستمهای جهانی دست در دست هم دادند تا بچه های ما را از راه به در کنند و باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم» هیچ وقت از محبت برای ما نمی گذاشت در عین حال بچهها را برای شهادت آماده کرده بود. میگفت «برای من دعا کنید تا شهید شوم و به بهشت بروم. وقتی که من به بهشت بروم می آیم در کنار شما و به شما آرامش میدهم تا نبود من را احساس نکنید». دخترم بعضی موقع از این حرف ناراحت میشد اما او میگفت «مگر نمیخواهی آقا را ببینی؟ اگر من شهید شوم، میروم و آقا را میآورم».دخترم فاطمه هم می گفت اگر من اجازه دادم که شما بروی برای فقط به عشق دیدار آقا بود.
⏮ادامه دارد،،،
@Shahid_tahernia94
#همداني