eitaa logo
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
205 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
214 ویدیو
8 فایل
𑨧اولین کانال رسمی شهید مدافع حرم آقاسجاد طاهرنیا مسافر تاسوعای94 (۹۴/۰۸/۰۱) باحضور مادر ،همسر،برادر و همرزمان شهید مدیر کانال @mohajjer
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🌾🌾🍂🍃🌴 📗کتاب دیجیتال💾 🚩داستانهای نهج البلاغه☀️ 💠 به خاطر دو هدف1⃣ از رحلت پيامبر (ص)، با اينكه علي (ع) خليفه و بحق آن حضرت بود، ابوبكر به مقام خلافت دست يافت. پس از دو سال و ماه، ابوبكر از دنيا رفت و عمر بن خطاب به جاي او نشست و سال و چند ماه خلافت كرد و پس از عمر، عثمان به جاي او نشست و حدود سال خلافت كرد و پس از عثمان كه قتل او در اواخر سال 35 هجري قمري افتاد، مردم حجاز به سوي خانه علي (ع) شدند و با آن حضرت بيعت كردند و آن چهار سال و 9 ماه و چند روز خلافت كرد و در اين مدت نيز به جنگ با ناكثين و قاسطين ( و هوادارانش) و ماررقین(خوارج) داشت[10] پاورقی👇 [10] اقتباس از تتمه المنتهي ص 4 تا 9. @Shahid_tahernia94
🌾🌾🌾🍂🍃🌴 📗کتاب دیجیتال💾 🚩داستانهای نهج البلاغه☀️ 💠 به خاطر دو هدف2⃣ ⏬اميرمومنان علي (ع) در گفتاري، پس از ذكر ماجراي خلافت بعد از خود، به ماجراهاي اسفبار خلافت خود، آنگاه كه زمام امور را به دست گرفت، پرداخته و سخناني مي‌فرمايد كه اين است: جمعيت فراوان (پس از عثمان) به سراغ من آمدند، تعدادشان به قدري زياد بود كه يالهاي كفتار (زياد و بهم فشرده) بودند، آنها از هر سو مرا احاطه كردند، ازدحام آنها نزديك بود كه دو نور چشمم حسن و حسين (ع) را زير پا قرار دهند، فشار جمعيت به پهلوهايم آسيب رساند و لباسم از دو طرف پاره شد، آنها همانند گوسفندهاي گرگ زده كه به دور چوپان اجتماع مي‌كنند به دور من اجتماع نمودند، مرا به قبول خلافت واداشتند و وقتي بيعت كردند، من هم آن را پذيرفتم، ولي طولي نكشيد كه بيعت خود را شكستند (طلحه و زبير و پيروانشان) و جمعي از اطاعت فرمان من سرباز زدند (خوارج) و جمعي ديگر راه را رفتند، زيورهاي دنيا چشمشان را خیره کرد وفریفت[11] پاورقی👇 [11] نظير اين مطلب در خطبه 67 و 92 نهج‌البلاغه آمده است. 🔵سلسله مطالب داستان هاي نهج البلاغه در كانال شهيد صابر اقا . باما همراه باشيد @Shahid_tahernia94
📗کتاب دیجیتال💾 🚩داستانهای نهج البلاغه☀️ 💠خطابه ی آتشین جهاد1⃣ با آن همه تزوير و نيرنگ و ترفند، سرانجام مشكل صفين را برطرف نمود و پس از صفين، به توسعه طلبي و سلطه‌گري خود ادامه مي‌داد. انبار، بين كوفه و شام قرار داشت و علي (ع) يكي از خود، « بن حسان بكري» را شهر انبار و حومه آن قرار داده بود و آن سرزمين زير پرچم علي (ع) قرار داشت. يكي از سران لشكرش « بن عوف غامدي» را خواست و به او چنين گفت: تو را با سپاه فراوان و تجهيزات كافي به جانب فرات مي‌فرستم، وقتي به سرزمين «» رسيدي، هرگاه لشكري در آنجا ديدي، به آن كن و آن را تار و مار بنما و اگر لشكري نديدي به حركت خود به سوي شهر ادامه بده و به آن حمله كن و اگر در شهر انبار نيز لشكري نديدي، به مدائن هجوم كن، پس از حمله و غارت آنجا، به سوي برگرد، از حمله به كوفه بپرهيز و بدان كه اگر به مدائن و انبار حمله كني، گوئي به خود حمله كرده‌اي و نيز بدان كه اين حمله و وحشت بر دل مردم كوفه مي‌افكند و دوستان و هواخواهان ما را خوشحال مي‌كند، در اين سفر به هر كس برخوردي كه حكومت ما را قبول ندارد، او را بكش و قريه‌هائي كه سر راه تو قرار دارد، همه را ويران كن و اموال مردم را غارت كن، چرا كه اموال آنان همچون كشتن آنان است، بلكه دردناكتر است. ⏪ادامه دارد... منبع⬇️ [32] شهر انبار، قبلا در زمان شاهان ايران، به نام «تيسفون» خوانده مي‌شد و پس از فتح آن به دست مسلمين، چون آنجا را انبار مهمات و خواربار كردند، به اين نام (انبار) موسوم شد. @Shahid_tahernia94
📗کتاب دیجیتال💾 🚩داستانهای نهج البلاغه☀️ 💠خطابه ی آتشین جهاد2⃣ مي‌گويد: خطبه‌اي خواند و لشكرش را به اطاعت از ، فرمان داد و من همراه هزار نفر به سوي حركت كرديم و از آنجا به سوي «» روانه شديم و مردم آنجا و اطراف، قبل از آمدن ما گريختند و ما به سوي شهر [32] براي آن حركت كرديم و به آن نموديم، چند نفر جوان را اسير كرديم و از آنها پرسيديم در شهر انبار چقدر جمعيت وجود دارد؟ در پاسخ گفتند: نفر مسلح، در شهر هستند كه به سوي روان مي‌باشند، و در حدود دويست نفر در اين شهر پابرجا مانده‌اند، من لشكر خود را به چند گردان تقسيم كردم و روانه شهر انبار نمودم، لشكرم با باقيماندگان سپاه (ع) در كوچه‌ها و ميدانها جنگيدند و به جنگ ادامه دادند و فرماندار با حدود نفر مقاومت كرده و به قتل رسيدند و بقيه متفرق شده و شهر در ما قرار گرفت [33]. ⏪ادامه دارد... منبع⬇️ [32] شهر انبار، قبلا در زمان شاهان ايران، به نام «تيسفون» خوانده مي‌شد و پس از فتح آن به دست مسلمين، چون آنجا را انبار مهمات و خواربار كردند، به اين نام (انبار) موسوم شد. [33] منهاج البراعه ج 3 ص 394 -393. @Shahid_tahernia94