✨🍃خاطرات شهید#مهدی_زاهدلویی از
شهادت #سپهبد_حاج_قاسم_سلیمان(قسمت آخر)
خودرو حامل #شهداء نزدیک شد،
زیر لب صلواتی فرستادم.
با دو به طرف جمعیت حرکت کردم.
همه به دنبال ماشین جلویی که مداح بود می دویدن از شلوغی اگه پام رو اشتباه می انداختم معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد.
به هر سختی خودم و نگه داشته بودم
یه نفر دستش به عینکم خورد، عینکم در میان جمعیت گم شد.
برگشتم سمت جمعیت رو زمین نشستم تا عینکم و پیدا کنم ،خدا خیلی بهم رحم کرد...
خودم و کشیدم کنار ولی جمعیت اجازه ی ایستادن نمی داد و با موج جمعیت تا جمکران رفتم.
روز پر حادثهای بود به #جمکران رسیدم.
مداح سید مهدی میرداماد در حال خوندن روضه بود.
به خودم اومدم ساعتم و نگاه کردم 11 شب بود، قصد رفتن کردم.
با زحمت خیلی زیاد ماشینی پیدا کردم و به خونه برگشتم...
تا وقتی که #سپاه به پایگاه عین الاسد حمله کرد باورم نمی شد #سردار شهید شده است...😭😭😭
#دفتر_خاطرات_شهید_زاهدلویی
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228