🔹️اکرام و احترام والدین
⚡یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بیسوادی ما را به رخمان بکشد. از اتاق که وارد میشدم از جا نیمخیز میشد. اگر بیست بار هم میرفتم و میآمدم بلند میشد. میگفتم: علی جان مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت میدی؟ میگفت: «احترام به والدین دستور خداست.» یک روز که خانه نبودم، از جبهه آمده بود. دیده بود یک مشت لباس نشُسته گوشهی حیاطه، همه را شسته بود و انداخته بود روی بند. وقتی رسیدم، بهش گفتم: الهی بمیرم برات مادر، تو با یک دست چطوری این همه لباس را شستی؟ گفت: اگه دو دست هم نداشتم باز هم وجدانم قبول نمیکرد من اینجا باشم و تو زحمت شستن لباس¬ها را بکشی!
#شهید_علی_ماهانی
🍂نماز، ولایت، والدین، ص83
🔹️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🔸️مردی خدمت پیامبر آمد و تا سه مرتبه پرسید: به چه کسی نیکی کنم؟ در هر سه مرتبه پیامبر فرمود: «به مادرت.» مرتبه چهارم که این سؤال را تکرار کرد، رسول خدا فرمود: «به پدرت.»
⚡منتخب میزانالحکمه، ص615، ح6756
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
شهید سید مرتضی آوینی
✍شهادت داستان ماندگار آنانی است که فهمیدند دنیا جای ماندن نیست.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌸شهید آسید مرتضی آوینی
✍اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد هر کجا که باشی و در هر زمان تو را با شهادت بر میگزیند...
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔷نیکوست یاد کنیم از شهیدانی که امروز، #روز_جمهوري_اسلامي ، مصادف با سالگرد شهادت آسمانیشان است:
🇮🇷شهید سید مصطفی میرکمالی
🇮🇷شهید محمدجواد طاهری زاده
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰 قرآن خواندن پیکر مطهّر شهید ؛
وضو گرفتم، رفتم بالای سرش و روی او را کنار زدم، رنگش مثل مهتاب نور میداد و
عطر و بویِ عجیبی از پیکرش به مشام میرسید، وقتی گوشم را به صورت و دهانش نزدیک کردم مثل کسی که برق به او وصل کرده باشند در جا خشکم زد، چون من هم از او ,,تلاوت قرآن,, شنیدم. درست یادم است در همان لحظهای که گوشم نزدیکِ دهان او بود شنیدم که سوره «کوثر» را میخواند. چند نفر دیگر هم شنیده بودند که قرآن میخواند...
💎 او کسی نیست جز شهیدِ والامقام،
«عبدالمهدی مغفوری»
(به نقل از دوست شهید)
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۴۶
🌺 مهربان بودن یعنی این.... بخوان و لذت ببر...
#متن_خاطره
باید با اتوبوس میرفت مدرسه. امـا گاهی پیـاده میرفت تا پولش رو جمعکنه و برای خواهرش چیزی بخـره و خوشحالش کنه... میگفت: دوسـت دارم زندگیام طوری باشه که اگر کسی به فرش زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم... عروسی که کرد، پدرش یک فرش ماشینی بهش هدیه داد؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک نیازمند و برای خودش موکت خرید...
🌹خاطرهای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاجعبدالله ضابط
📚منبع: کتاب شیدایی ، صفحات ۱۱ و ۱۹
#شهید_ضابط #شهدای_مشهد #انفاق #کمک_به_فقرا #مهربانی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
جاییمتوجهشدهبودکه
مشروباتالکلیمصرفشده..🥂•
.
لیوانیروکهباهاشعرقخوردهشدهبود برداشتهبودوکوبیدهبودتودیوار...🤐•
.
اونشبوهمتاصبحرفتهبودتوسرماایستاده
بودبیرونوحاضرنشدهبودزیرسقفیباشه
کهاونجاشرابخوردهشده..📛•
.
#شهیدمحمودرضابیضایی🌱
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
┄┅══✼🥀✼══┅┄
با خــــدا قهـــــرم! 😳
🍃یک بار حرف از #نوجوان_ها و اهمیت به #نماز بود ابراهیم گفت: زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم.
🏠به محض اینکه خوابم برد، در #عالم_رویا پدرم را دیدم! درب خانه را باز کرد. مستقیم و با عصبانیت به سمت اتاق آمد. روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشت! هنوز نماز قضا نشده بود. بلند شدم، #وضو گرفتم و نمازم را خواندم.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊