eitaa logo
روایتگری شهدا
22.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ادعــایے در شما نمے بینیم و تمـــام هویتتان خلاصــــہ شـدہ در همیــن بے ادعــایے ... مـــا را دریابــید اے مــــــردان بے ادعـا 🥀 :زین الدین،باڪری،ڪاظمی،سلیمانی و... .....رفاقت باشهدا دو طرفه است...... 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا نورند؛ شهدا مقدسند؛ همه مدیون شهداییم... تقدس شهدا در نگاه حاج قاسم سلیمانی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
دلگیر نباش دلت که گیر باشد پر پرواز را نمیابی همانند شهدا باش تا در طریق شهادت گام بگذاری پر بزنی و در آسمانش پرواز کنی آنگاه دستانت به خدا می رسد ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۲۶) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و ششم:جشنواره بین المللی رقص در 🍂حدود هفت ماه که از اسارتم می گذشت. ما هیچ وسیله سرگرمی مثل روزنامه یا تلوزیون و اینجور چیزها نداشتیم. همه مشغولیتمون ذکر و دعا بود و آش و کاسه هر روزه و کتک های دسته جمعی یا انفرادی. 📌بعد از هفت ماه در تاریخ چهارم شهریور سال ۶۶ برای هر آسایشگاه یه تلوزیون مدار بسته که فقط عراق رو می گرفت اوردن. اول کمی خوشحال شدیم که مقداری مشغول می شیم و یه فیلم سینمایی و کارتون می بینیم خوبه و وقت راحت تر می گذره. اما بعدش فهمیدیم که اوردن تلوزیون کاملا با برنامه بوده و برای دادن به بچه ها اوردن که تحت فشار روحی روانی قرار بدن. آمدن تلوزیون مصادف بود با شروع ماه محرم. 📍از طرفی صدام برای اینکه اوضاع کشورش رو عادی جلوه بده و البته برای ترویج فساد و تباهی در جامعه عراق، یه جشنواره بین المللی رقص در شهر حِله مرکز استان بابل بنام «مهرجان بابل الدولی» راه انداخته بود و دقیقاً مراسم افتتاحیه رو روز اول محرم ۱۴۰۸ قرار دادن.از تمام رقاصه ها و گروهای رقاصی زنانه و مردانه و مختلط دعوت کرده بودن و همه مراسمات و اجراءات رقاصی بصورت زنده از تلوزیون عراق پخش می شد. زنها همه برهنه و نیمه برهنه بودن و با اون وضع افتضاح و آرایشهای غلیظ. با شروع این جشنواره رقص در ماه محرم تلوزیون برامون آوردن و با آب و تاب تمام و سخنرانی فرمانده اردوگاه و بعدش سایر فرماندهان خرد و ریز عراقی بعنوان یه خدمت بزرگ به اسرا و وسیله تفریح و سرگرمی و هزار جور منت و مباهات. ⚡یکی از اتفاقات عجیب ، البته از نظر ما که عادت نداشتیم و ندیده بودیم این بود که بعثیها با دیدن این فیلم ها عجیب کیف می کردن و شبها تا دیر وقت با ولع خاصی می موندن داخل و نگاه می کردن. شبانه روز دقیقاً یادم نیست چند ساعت بود ولی یادمه که بیشتر وقت شب تا نیمه های شب نمایشهای گوناگون و از کشورهای مختلف دنیا بود و همه ی اینها رو با پخش زنده نشون می دادن. ⚡اون زمان ایمان و اعتقاد بچه ها خیلی قوی بود و اصلا انقلاب ما و دفاع مقدس برای مبارزه با همین مظاهر فساد بود. طبیعی بود که این برای بچه بسیجیها و حتی ارتشیها که البته در آسایشگاه هفت کسی نبود زجرآور بود. همه سراشون رو پایین انداخته و زیر لب می گفتن... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔮 نیت عاشقانه 🌹 روزي از «رضا» پرسيدم: تا به حال چند بار مجروح شده اي؟ تبسمي كرد و گفت: يازده بار! و اگر خدا بخواهد به نيت دوازده امام، در مرتبه ي دوازدهم شهيد مي شوم.» او همان طور كه وعده داده بود، مدتي بعد در منطقه ي «شرهاني» به وسيله ي تركش خمپاره راه جاودانگي را در پيش گرفت. راوي : همسر سردار شهيد «رضا چراغي» _ فرمانده ي لشگر محمد رسول الله (ص) ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷 شهیدی که بسیار دوستش داشت 🔸توصیفات شهید سلیمانی از شهید مصطفی صدرزاده 🌷به‌مناسبت هفتمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔮 وعده شهادت 🌹 پس از اين كه به بچه ها خبر رسيد دكتر «رحيمي» شهيد شده است، همه ي بچه ها دعاي توسل را به ياد او خواندند. دعا را «محمدعلي» مي خواند. وقتي به نام مقدس امام حسين (ع) رسيد، دعا را قطع كرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها اگر مرا نديديد حلالم كنيد، من از همه ي شما حلاليت مي طلبم😭😭». پس از اتمام دعا نزد او رفتم، گفتم: «چرا وقت دعا از همه حلاليت طلبيدي؟» گفت: «وقتي به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب ديدم، ايشان به من فرمودند: «به زودي عملياتي شروع مي شود و تو نيز در اين عمليات شركت مي كني و شهيد خواهي شد😍😍»». همين گونه شد، او در همان عمليات (مسلم بن عقيل (ع)) به شهادت رسيد. با اين كه قبل از عمليات به علت درد آپانديس به شدت بيمار بود و حتي فرماندهان مي خواستند از حضور او در عمليات جلوگيري كنند، ولي او مي گفت: «چرا شما مي خواهيد از شهادت من جلوگيري كنيد؟» راوي : يكي از همرزمان نوجوان بسيجي شهيد «محمدعلي نكونام آزاد» ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
بارها این ‌جمله را میگفت: معنی ندارد کسی بگوید من گرفتارم تا وقتی امام رضا علیه السلام هست. 😍 🕊🌹 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡ 📖  روایت «» 🔸٢٠٠ خاطره🔸️از 🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی 🔺فصل نهم: مردم داری 🔸صفحه : ۱۴۴ 🔻قسمت صد و چهل و ششم:اخلاق نهضتی ✍حاجی اخلاق نهضتی داشت. این اصطلاح خودش بود. می گفت به نهضت ها و شخصیت ها احترام بذارین. این ها رو که نمیشه با پول خرید، ولی با حسن خلق و سیره نبوی می شه روشون تاثیر گذاشت. مهمان که برایش می آمد، گاهی نیمه شب خودش می رفت فرودگاه برای استقبال. طرف باورش نمی شد که حاج قاسم شخصا به استقبالش آمده. بعضی وقت ها اعتراض می کردیم، می گفت: این بنده خدا مجاهده، امید اسلامه، احترام بهش واجبه. این دو سه روز که مهمانش در ایران بود، در محل استقرار کنارش می ماند و حتی شب را همان جا می خوابید. 🗣️حسن پلارک،فکه202 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌸خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: «فَلاَ تَعلَمُ نَفسٌ مَا اُخفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ اَعيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا‌ يَعمَلُونَ» [السجدة / 17] كسي نمي‌داند كه در عالم غيب آنچه مايۀ روشني چشم‌هاست، براي آماده شده است و اين پاداش عملي است كه‌ انجام داده‌اند. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃از آشنایی با دانستم در مسیر دلدادگی باید باشی تا امیر شوی تو دنبال رضایت⇜ او باش او دنیا و خَلقش را می‌کند باش، عزیزت می‌کند ❤️ 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻حاج احمد متوسلیان: خودم رو شکستم! 🔻شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🚨 نگران آقای خامنه‌ای نباش! ⭕️ عزیزی نقل می‌کرد در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد باصفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا می‌خونه، نگاهم بهش بود و مدّت‌ها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت می‌خوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی. گفتم چشم، می‌شه خواهش کنم دلیلش رو بگید. گفت من سال‌ها بود بعد از فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جان‌شان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنه‌ای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اوّل توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقاً همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای». ⭕️ از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام به این شهید سر می‌زنم و دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم. 💐 شک نکنیم که عنایت الهی و نگاه شهدا کشور ما را از خطرات محافظت می‌کند. 🌷 حضرت امام فرمودند: مسلم خون شهدا اسلام و انقلاب را بیمه کرده است. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
شھیدانہ🕊 سنگری است آغشته به خونِ من که اگر آن را حفظ نکنید ، به خونِ من خیانت کرده اید!🥀 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۲۷) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و هفتم:از حجله عروسی تا شهادت(۱) 🍂کمتر از هفت ماه از مراسم عروسی اش گذشته بود که اسیر شد. دخترش چهار ماه بعد اسارت پدر متولد شد و اسمش رو گذاشتن مهدیه. یلی نام آور از شهرستان جویبار مازندران از بسیجیهای گردان صاحب الزمان (عج) از لشکر ۲۵ کربلا که تنها ۱۹ بهار از عمرش سپری شده بود که روانه عملیات شد. 📌در آخرین مرحله عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شدت مجروح شد. یه پاش سه تکه شده بود و سر و گردنش هم پر از ترکش ریز بود و کتفش هم گلوله خورده بود و خیلی از همرزماش شهید شده بودن. مهدی در حالیکه قدرت حرکت نداشت در دوازدهم اسفند سال ۶۵ به اسارت در اومد و شش روز بعد وارد اردوگاه تکریت ۱۱ شد. بهار بیستم رو با بدنی تکه پاره در اسارتگاه تکریت ۱۱ گذروند. حدود دوران پر محنت اسارت رو تحمل کرد و در اواخر مرداد ۶۶ زیر شکنجه بعثی ها به طرز فجیعی به رسید. 📍داستان غم انگیز اسارت و شهادت مهدی احسانیان(جویباری) از زبان همرزمش عابدین پور رمضان چنین روایت شده: در آسایشگاه پنج فقط با من و حاج عباس تقی پور دمخور بود. بعد از مدتی بعلت عدم مداوا و درمان، بدنش کِرم زد و روی سینه و کتفش کرم های سفید رنگی ریز بودن و درد و رنج او رو مضاعف می کرد. مهدی با چوب کبریت کرم ها را از روی زخماش جدا می کرد و در حال جدا کردن آنها ذکر هم می گفت و گریه هم می کرد. گاهی هم خیلی آرام صدام رو لعنت می کرد. روزها به سختی همراه با درد و رنج و ناملایمتی برای مهدی و به کندی سپری می شد. تا اینکه روزی اتفاقی ناگوار رخ داد و مهدی قربانی یه خیانت شد. 🔸️یکی از افراد واداده در اسارت به نام«ر.ر» برای خوش خدمتی به بعثیها جاسوسی می کرد، یه روز به بعثی ها گزارشی کذب و غیر واقعی داد. گفته بود بچه‌های اردوگاه نوک قاشقها رو تیز کرده و قصد شورش و فرار دارن. بعثیها هم که دنبال بهانه بودن تا بتونن ما را مورد آزار و اذیت قرار بدن، صبح بعد از آمار داخلی، دستور دادن که همه بشینن سرجای خودشون و هرکس هم قاشقش رو در دست خودش داشته باشه. اومدن و تک تک قاشق ها رو نگاه کردن و چهار قاشق پیدا کردن که نوکش کمی تیز بود. نه این که تیزش کرده باشن، بلکه ساختش اینطور بود. چرا که قاشق رویی سبک، مثل استیل نبود و همه اش کج و کوله بودن. ازین چهار قاشق یکی مال مهدی بود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از شدت کمردرد باید کمربند میبست ولی بخاطر اینکه سربازاش نبینن، چفیه بست. 🔹 شادی روحش صلوات ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به دور از هر گونه اختلاف برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
مقام معظم رهبری: ✍ ما در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است. جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯