🌷🕊🍃
شهادت یعنی؟
نمیر حیف است
بمان، بساز ،ساخته شو
و در کلام آخر برای خدا
شهید شو...
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید دکتر بهشتی:
زن در اسلام زنده،
سـازنده، و رزمنده اسـت؛
بـه چــه شــرط؟!
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان سردار سلیمانی درباره مصائب، صبر و استقامت حضرت زینب(س)
#وفات_حضرت_زینب
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود...
#امان_از_دل_زینب
# اللهم_عجل_لولیک_الفرج
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ساعت...زمان وداع با شلمچه.....
حال غروب افتاب
#شلمچه♥️
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «انقلاب تصورناپذیر»
🔺شهید #حاج_قاسم سلیمانی: انقلاب ما در زمانی بهوقوع پیوست که در دنیا غیر از جهان دوقطبی، قطب دیگری وجود نداشت.
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۳۱)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و سی و یکم:از اردوگاه به زندان
🍂درها باز شد و با پای پیاده، البته با مراقبتهای ویژه، به راه افتادیم. مسافت نزدیک بود و چون داخل پادگان نظامی بودیم دست و چشامونو نبستن. وارد محیطی شدیم که شبیه زندان بود. یه محوطۀ کوچیک و تعدادی اتاق بزرگ و کوچیک با در و میلههای آهنی.
📌اسمش قلعه بود و با دیوارای بسیار بلند محصور شده بود بطوریکه جز آسمون هیچی اطراف ما پیدا نبود. همه جوره اتاق داشت. دوتا آسایشگاه بزرگ که هر کدوم حدود هشتاد، نود نفر جا میشد تا اتاقهای ۴۰، ۲۰، ۱۵ و ۱۰ نفره. همه اتاقها بصورت دایره وار دور تا دورِ محوطه زندان ساخته شده بود و درها روبروی هم بود که کنترل زندانیها رو برای زندانبانها راحتتر میکرد.
💥بین اتاقها تقسیم شدیم و به هوای ملحق چند نفر از بین خودمون بعنوان ارشد انتخاب کردیم و تلاش داشتیم که وضع و اوضاع رو در اختیار خودمون بگیریم. ولی خیلی زود بعثیها دخالت کردن و وقتی متوجه شدن ما ارشد و انتظامات برای خودمون انتخاب کردیم سریع همه اونها رو کنار زدن و یه نفر بنام علیکُرده که ظاهرا علیاللهی بود و با بعثیها همکاری میکرد رو بعنوان رئیس اردوگاه تعیین کردن و اونم چند نفر از دوستاش رو سرپرست اتاقهای مختلف کرد و اوضاع تحت کنترل کامل بعثیها قرار گرفت.
📍مقداری اذیت و آزار و کتککاری کردن البته نه به اون شدت تکریت۱۱. بیشتر هدفشون، زهرِچشم گرفتن از ما و تسلط بر اوضاعی بود که در ملحق از کنترل و اختیارشون خارج شده بود. میشه گفت یه کاری شبیه کودتا انجام دادن. اما داشت کار از جای دیگر خراب میشد. دو سه تا سرباز و درجه دار بسیار عقدهای و بعثی هم بودن که خیلی دلشون میخواست بچهها رو توی این ماههای پایانی بزنن و شکنجه کنن. از همه خبیث و خشنتر یه درجه دار ارمنی بنام یوسف و یکی دیگه بنام یحیی بودن. همین یوسف یه بار که توی ملحق می خواست افرادی رو بزنه همه هوِش کردن و این عقده شده بود براش و منتظر فرصتی بود که زهر خودشو خالی کنه. به محض ورود ما به زندانِ قلعه شروع کردن به اذیت و آزارکردن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
⚡« بِسمِ اللهِ القاصم الجبارین »⚡
📖 روایت «#هزار_و_دوازدهمین_نفر»
🔸٢٠٠ خاطره🔸️از#سردار_سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔘به قلمِ محمدرضا حسنی سعدی و عباس صادقی
🔺فصل نهم: مردم داری
🔸صفحه: ۱۵۶
🔻قسمت صدوشصت ونهم: خوش حساب
✍داشتیم بنایی می کردیم.
حاج قاسم به معمار چک داده بود ،موعد چک رسیده وحساب سردار خالی بود.
برای پاس شدن چک از کسی درخواست نکرد .
تنها دارایی او یک ماشین بودکه ارزش چندانی هم نداشت .
آن رافروخت به بهرام سعیدی که یکی از فرماندهان زمان جنگ بود.
یک میلیون ودویست هزارتومان گرفت وچک راپاس کرد،اماحاضرنشد ازموقعیتش سوءاستفاده کند.
حاجی بنده مخلص خدا بود.
🗣️رضا دوست محمدی،ازاهالی روستای قنات ملک
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯