فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نقشه حجاب ممنوع، فکر استعماری، سرنیزه رضاخانی
✅ امام خامنهای: شخصیتهای فرهنگی معروف زمان رضا شاه، مثلاً علی اصغر حکمت -اینها چهرهها هستند دیگر- در قضیهی کشف حجاب نقش ایفا کردند، نقش استعماری ایفا کردند، یعنی آن پشت جبههی حقیقی رضا شاه اینها بودند. رضا شاه تفنگ دستش بوده و اینها کسانی بودهاند که فکر میساختند و به رضا شاه جهتگیری میدادند که او تفنگ را کجا به کار ببرد. به نظر من این شخصیتهای فرهنگی خیلی مؤثرند، چهرههای اینها شناخته بشود. رضاخان فقط یک سفر خارجی رفت و آن هم به ترکیه بود در زمان آتاترک. آنجا زنهای بیحجاب را آوردند به او نشان دادند.
✏️ ایدهی بیحجابی را به او تزریق کردند و بعد این دُور و بریهایش گفتند راه تمدن و اینها همین کاری است که آتاترک کرده و از آن وقت او به فکر فرو رفت و مقدماتش را شروع کرد. بعد ۱۳۱۴ دیگر اجباری شد اما قبلاً چیزهای دیگری بود.» ۱۳۹۶/۰۱/۰۸
🗓 ۱۷ دیماه، سالروز تصویب قانون استعماری کشف حجاب در سال ۱۳۱۴
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰🖼 پوستر/ نحنُ مقاومون.
🇵🇸#طوفان_الاقصی
#جهاد_مقدس
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین
#غزه
#مقاومت
#سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🔰#به_دنبال_نشانی_از_دوست(۱۵)
🔸️بنا دارم تصویر دوستان و همرزمانی را که چهل سال پیش با هم در جبهه بودیم، بگذارم شاید که دوستان و همشهریانش او را بشناسند و به من اطلاع دهند.
💢اسفند ۱۳۶۲ منطقه جُفیر، هنگامه عملیات خیبر
تیپ حضرت عبدالعظیم (ع)
در کنار شهیدان حسن خلج و شیخ الاسلام که چند روز بعد در ادامه عملیات خیبر در طلاییه به شهادت رسیدند، پیکرشان جا ماند و سالها بعد برای خانواده بازآمد.
این دو نفر (نفر دوم نامش سعید بود) را از آن روز به بعد دیگر ندیدم
هرکس آنها را شناخت و خبری دارد
در اینستاگرام در دایرکت
و در تلگرام و ایتا به این نشانی پیام بدهد
🍂صفحه شخصی برادر رزمنده حمید داودآبادی
@davodabadi61
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت شصت و نهم
📝میانجی گری عمو♡
🌴از کودکی من و دختر عمویم با هم دوست و همبازی بودیم و البتّه گاهی می شد که با هم بحث و بر سر چیزهای کوچکی قهر می کردیم
🌷یک روز من و دختر عمو مشغول بازی بودیم که فاطمه سه فانوس زیبا و رنگارنگ را از میان اسباب بازی هایش نشانم داد، با حسرت پرسیدم: از کجا خریدی؟ فاطمه پاسخ داد: مادرم از شهر سه عدد گندمک شانسی خریده بود، باورت میشود این سه فانوس از داخل آنها در آمد
🌴گفتم: یکی از آنها را به من هدیّه میدهی؟ فاطمه در حالی که فانوس ها و اسباب بازی هایش را داخل کیفش می.گذاشت، گفت: غیر ممکن است
🌷چند روز گذشت و از فاطمه خبری نشد. از روی بالکن نگاهی به حیاط شان انداختم، ناگهان چشمم به کیف اسباب بازی های فاطمه که روی میخ بالکن شان زده بودند افتاد، کسی در حیاط شان نبود.
🌴بی سر و صدا از روی دیوار کوتاه مشترکمان پایین رفتم و کیف را از روی میخ برداشتم و بعد ،یک عدد فانوس را انتخاب کردم و دوباره کیف را جای اوّلش گذاشتم و به منزل خودمان برگشتم
🌷 با خود می گفتم: او سه تا فانوس دارد ومن یکی را برداشته ام چه می شود، هنوز دو تای دیگر برای او مانده هرچه باشد او دختر عموی من است.
🌴با خود می گفتم: ولی اگر او بفهمد چه کنم؟ بنابراین برای اینکه فانوس از آن خودم شود به دنبال چاره ای بودم،
🌷تصمیم گرفتم فانوس را درجایی معیّن که فقط خودم میدانستم پنهان کنم پس از آن به دنبال فاطمه رفتم و به او گفتم: من شنیده ام حیاط مادربزرگ هم فانوس دارد فاطمه گفت: راست می گویی!!؟ پس چرا معطّلی، بیا برویم.
🌴دست در دست هم به حیاط مادربزرگ رفتیم و پس از کمی جستجو به سراغ نشانه ای که گذاشته بودم رفتم و فانوس را از زیرخاک بیرون آوردم و گفتم: آخ جون! من یک فانوس پیدا کردم
🌷 فاطمه جلو آمد و نگاهی به فانوس انداخت و گفت: همین جا بمان الان بر می گردم.
و بعد با شتاب خودش را به منزلشان رساند و در عرض چند دقیقه پیشم برگشت و با گریه گفت: آن فانوس مال من است، زود باش بده وگرنه به مادربزرگ می گویم
🌴 با سر و صدای ما عمو پنجره را باز کرد و گفت: چه خبر شده وروجک ها؟ وقتی عمو دید بحث مان بالا گرفته و موضوع کاملاً جدّیست خودش را به حیاط رساند و گفت: حالا یکی یکی برایم تعریف کنید تا بفهمم چه شده.
🌷 گفتم: عمو من این فانوس را از زیرخاک پیدا کردم ولی فاطمه قبول نمی کند. ولی فاطمه تمام ماجرا را تعریف کرد، وقتی عمو متوجّه داستان شد، فانوس را به فاطمه داد و از من خواست تا از او معذرت بخواهم
🌴و بعد هم عمو از فاطمه خواست هر روز اجازه دهد تا با فانوس.هایش بازی کنم هر دو پیشنهاد عمو را قبول کردیم و با میانجی گری عمو با هم آشتی کردیم.
🌷پس از اینکه فاطمه به منزلشان رفت عمو یک عدد سکّه توی مشتم کرد و گفت: تو هم برو برای خودت گندمک شانسی بخر و به عمو قول بده دیگر این کار زشت را تکرار نکنی،
🌴یادت بماند خدا بیناست و هر گناهی که از انسان سر بزند خدا را ناخشنود و شیطان را خوشحال می.کند...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
فقط حوالی شماست کہ هوا هست
تا وقتی سیمِ دلمان به شما
وصل باشد نفــــــــــس میکشیم
خدانکند لحظھ اے از شما
جدا شویـم
کھ دیگر هوایی برای
نفس کشیدن نیست...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
• #حجاب •
اگر خدا شهادت رو نصیبمون کرد بنده از شهدایی هستم که حتما یقهی بیحجاب ها رو میگیرم اون دنیا (:🌿
شهید جواد محمدی❣️🍃
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت اولین امدادگران اورژانس که در محل انفجار حادثه تروریستی #کرمان حضور یافتند.
#کرمان_تسلیت
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📸 تصویری از شهیده فاطمه دهقان از شهدای حادثه تروریستی #کرمان که اعضای بدنش اهدا شد بر سر مزار #حاج_قاسم
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توصیه حاج قاسم به مجاهدان عراقی: نماز شب، نماز شب، نماز شب.
🌹 #حاج_قاسم
#شهید_القدس
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🏷 و ما رَمَیتَ اِذْ رَمَیت
🇵🇸#طوفان_الاقصی
#جهاد_مقدس
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین
#غزه
#مقاومت
#سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌄 مقدار حجاب...
❞ در رابطه زن و مرد، نه زن حاكم است و نه مرد؛ بلكه آنچه بر اين هر دو حكومت دارد، الله است. مقدار حجاب هم وابسته به چنين اصل و بينشى است.
📚 #حجاب | ص ۴۰
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#استاد_صفائی_حائری(ره)
#عین_صاد
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت هفتاد
📝وابستــــــگی♡
🌷محمّد با جمعی از دوستانش به روستا آمد، جوانانی که مانند خودش، طلبه بودند. دختر دو ساله ام خیلی وابستۀ عمو محمّدش بود و هر وقت که او رامی دید از آغوشش بیرون نمی آمد یک روز ظهر محمّد با دوستانش دسته جمعی می خواستند به مسجد روستا بروند، دخترم سر به شانه عمو گذاشته بود و شستش را می مکید.
☘محمّد گفت: زن داداش! اذان می گویند، ما می رویم نماز اوّل وقت مان را در مسجد بخوانیم، لطفاً سرگرمش کن تا برگردیم، می ترسم خدای نکرده بچه خودش را خیس کند و فرش های مسجد را نجس کند بعد از نماز می آیم و او را با خود به منزل مادرم میبرم همین که محمّد بچه را از آغوشش جدا کرد به یک باره داد و فریادش بلند شد با التماس پیراهن عمویش را در دستان کوچکش مشت میکرد و اشک می ریخت،
🌷محمّد گفت: دیگر طاقت دیدن اشک هایش را ندارم. او را بوسید، و در آغوشش کشید و به حیاط رفت، با نوازش قدری آرامش کرد و پس از چند لحظه از پنجره صدایم کرد: زن داداش! توکّل به خدا، او را می برم. با دستپاچگی گفتم: داداش جان! خرابکاری می کند. لبخندی زد و گفت شما نگران نباش چاره ای برای این کار می.اندیشم
☘ خوشبختانه محمّد با سربلندی از مسجد برگشت و موضوع جالبی را برایم تعریف کرد و گفت: زن داداش! در راه رفتن به مسجد، دوستم بچه را بغل گرفت و از آن جایی که همۀ ما لباس سفید، یقه شیخی و ریش داشتیم و ظاهرمان شبیه به هم بود دیگر بچه جزییات را تشخیص نمی داد سر در گم شده بود، فکری به سرمان زد، دوستم بچه را در حیاط می چرخاند تا من نمازم را خواندم باز بنده بچه را در حیاط چرخاندم تا دوستان نمازشان را خواندند پرسیدم: چطور متوجّه دست به دست کردنتان نشد؟
🌷محمّد گفت: دختر شما ِعاشق عطر جیبی دوستم شده بود، به همین خاطر از این طریق سرگرمش کردیم و او را دست به دست کردیم در نتیجه متوجّه تعویض آغوشمان نشد با شرمندگی گفتم: امروز دخترم خیلی شما را اذیّت کرد.
☘ محمّد با احترام پاسخ داد: این چه فرمایشی است، اتّفاقاً خداوند امروز دو ثواب را شامل حالمان کرد؛
نماز اوّل وقت در مسجد و شاد کردن دل یک کودک. محمّد مرخّصی اش به پایان رسید و دوباره با دوستانش عازم کاشان شد و تا چند روز دخترم برای دیدار عمویش بی تابی می کرد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🍃شٌهدابعدشهادت🕊️
عِندَربّهمیُرزَقونمیشوند
ودستهدایتگرۍپیدامیکنند
وبردلهاحکومتخواهندکرد ❤️✨
#شهدا_گاهی_نگاهی
#صبح_و_عاقبتتون_شهدایی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
از خواهران خود میخواهم که
حجاب خود را همچنان حفظ کنند
زیرا که رسالت آنها این است.
شهیده زینب کمایی❣️🍃
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کوچکترین مجروحان حادثه تروریستی کرمان...
🔹از محمد مهدی ۱۱ ساله به کل قطع نخاع شده تا نوجوان ۱۳ سالهای که مادر خواهرش عمههاش دختر عمههاش و پسر عمههاش شهید شدند...😭
🔸رقیه هفت ساله تروریستها خیلی بیتربیت بودن...
#کرمان
#امام_زمان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 آقا... وقتی چیزی رو ممنوع میکنید مردم حریصتر میشن❗️
بذارید یک طرف شهر مشروبفروشی باشه یک طرف هم مسجد...
حق انتخاب بدید به مردم... چه اشکالی داره؟
⬅️ پاسخ استاد...
🎥#استاد_رحیم_پور_ازغدی
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯