فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
هیچ زمان، آدمهایـی که تو را
به خـــدا نزدیک میکنند رها نکن!
بودن آنها یعنی خــــدا هنوز حواسش
بهت هـــست
شهید جهاد مغنیه❣🍃
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در محضر شهدا🕊
شهید حاج قاسم سلیمانی:
همیشه بهترین آدمها اگر بدترین همراهها را داشتند، شکست خوردند
آدم اگر میخواهد قلهی بلندی بخواهد برود، اگر همراهانش افراد هم وزن این قله نباشند، در راه زمین گیرش میکنند. اما اگر آدمهای همراه این راه، افرادی بودند که نه تنها قله را میپیمایند، بلکه آدم را هم میگیرند میبرند همراه خودشان، انسان احساس اطمینان میکند.
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#طوفان_الاقصى
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💢رویداد پیشرفت زنان ایران
زنان محجبه ی موفق 🌸
🔹️#جهاد_تبیین
🔸️#به_وقت_حجاب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
15.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ «فردای پیروزی» به مناسبت روز غزه
🎵 این نماهنگ، فضای بعد از پیروزی جبهه مقاومت بر رژیم صهیونیستی را ترسیم میکند
🍂 این اثر محصول همکاری گروه رأیة الزهرا و مرکز رسانهای نهضت و در مورد آرمان فلسطین سروده شده است.
🇵🇸#طوفان_الاقصی
#جهاد_مقدس
#اسرائیل_کودک_کش
#فلسطین
#غزه
#مقاومت
#سپاه_جهانی_آزادیبخش_اسلامی
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت نود و چهار
📝بوسۀ زیرگلــــو♡
🌷همۀ خواهر و برادرها برای بدرقۀ محمّد در منزل مادر جمع شده بودیم پس از کمی گفت و گو لحظۀ سخت جدایی فرا رسید، لبخند از روی لب ها پر کشید و کم کم جای خودش را به اندوه چهر ه ها داد، مردها بغض را در گلو می فشردند و زنان اشک می ریختند
ولی محمّد با دستانی حنا زده، موهایش را شانه می کرد و رویمان عطرافشانی می کرد، مثل جوان داماد شده رفتار می کرد
♻️مادر با اخم گفت. تو پنج بار به جبهه رفته ای، از آن گذشته برادرانت یک در میان سنگر را خالی نگذاشته اند و به جبهه رفته اند، می شود نروی؟
محمّد گفت :آنها جای خود رفته اند و بنده جای خودم، هرکس مسئول عمل خودش است
🌷همه برخاستیم که تا محمّد را چند متر بدرقه کنیم، مادر او را از زیر قرآن ردّ می کرد و داداش هم صدقه ای دور سرش چرخاند و من هم سراسیمه پارچی را از چشمۀ جلوِ در منزل پرکردم تا پشت قدمش بریزم
ولی قبل از ریختن آب مانع شد و گفت. آبجی... چرا می خواهی آب پشت قدمم بریزی؟
گفتم: داداش جان. آب پشت قدم مسافر مبارک است، می ریزم تا ان شاءالله زود به خانه برگردی.
♻️محمّد چشمانش پر از اشک شد و گفت. نریز خواهرم.....
چون هر وقت آب پشت قدمم ریخته ای برگشته ام . بس است دیگر،
من این بار دوست دارم که شهید شوم
بعد جلو آمد و پارچ آب را از دستم گرفت وقدری خورد و سلامی بر امام حسین (ع) داد و گفت:#آب_نطلبیده_مراد_است
آبجی...این دفعه اجازه ندادم
چون بازگشتی در کار نیست
🌷 گریه امانم نمی داد، صورتم را بوسید. من بارها شاهد سجده های طولانی محمّد بودم و آن سجده ها در لحظۀ وداع یادم آمد و گفتم:بگذار تا سجده گاهت را ببوسم
محمّد متواضعانه سرش را پایین آورد،
با تمام وجود پیشانیش را بوسیدم و گفتم. خدا به همراهت برادر جان.
♻️محمّد لبخندی زد و گفت. بنده روسیاه تر از این صحبت ها هستم که سجده گاهم را ببوسی، سؤالی دارم، چرا زیر گلویم را نبوسیدی؟
این بار در حالی که با صدای بلند گریه می کردم،گفتم. جان به لبم رساندی،
چرا این سؤال جان سوز را لحظۀ آخر می پرسی؟
🌷پاسخ داد.لحظۀ وداع باید از خواهر سیّدالشهدا #الگو بگیری
به خواهش برادرم زیر گلویش را بوسیدم و آن لحظه فهمیدم که حضرت زینب چه مصیبتی را تحمّل کرد و این بوسه سخت ترین بوسۀ عمرم بود.
♻️محمّد رفت و مثل امام حسین (ع) پیکرش روی خاک کربلا به شهادت رسید و مدتها گمنام شد و من زینب وار در فراقش سوختم و آنجا دانستم که مقصودش از آن بوسه آخر چه بود ...
💢راوی: خواهرِ شهید؛ بانو افروز برزگر
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌷🕊🍃
کتاب چشمانت را
ورق میزنم؛
و از هر صفحهاش،
راهی به آسمان میجویم.
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
عبدالله خیلی خوش صحبت بود. بیلبخند دیده نمیشد. میگفت: از صبح که از خواب بیدار میشوید، اگر به همه لبخند بزنید و آنها را شاد کنید، برایتان حسنه نوشته میشود.
آشنا که میدید صورتش پر از خنده میشد و پیشانیاش را میبوسید. تا وقتی ایستاده بود و حال و احوال میکرد، دستش را رها نمیکرد.
شهید عبدالله میثمی❣🍃
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯