🌹بسم رب الشهداء و الصديقين🌹
👤عرض سلام و شب به خير به همه ی همراهان بیان معنوی💐
📖با يک داستان ديگه ازشهید ابراهیم هادی مهمان دلهای پاک شما هستيم.
🔰خلاصه این قسمت هم درعکس موجود است👆👆👆👆
❃❃❃❃❃❃❃❃❃❃❃❃
🔶قسمت بیستم ویکم
💫محضربزرگان
اومده بودیم مرخصی توی راه ابراهیم گفت اگروقت داریم بریم دیدن یه بنده خدا.منم گفتم باشه ورفتیم دریک خانه.وارد اتاق شدیم یک پیرمردباعبای مشکی وکلاهی کوچک برسربالای مجلس بود.
وقتی همه رفتند،آن پیرمردشروع کردباابراهیم حرف زدن.فهمیدم خیلی خوب اورامیشناسد.سپس روبه ابراهیم گفت#آقاابراهیم مارویکم نصیحت کن!ابراهیم ازخجالت سرخ شدوگفت حاج آقاتوروخداماروشرمنده نکنید.توراه برگشت گفتم ابرام جون توام به این بابایکم نصحیت میکردی.باعصبانیت گفت اصلا این آقاراشناختی؟ایشون حاج میرزااسماعیل دولابی بودند.بعدهاباخواندن کتابِ طوبی محبت ایشان فهمیدم جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.
☀️لینک گروه بیان معنوی
https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLEG0EaCRUW7w
➖➖➖🌹✨➖➖➖🌹✨➖➖
🌷شادی ارواح طیبه ی شهدا بخصوص شهید ابراهیم هادی صلوات🌷
🌷💫اَللّهمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّدوعجل فرجهم.💫🌷